ما به لحاظ کلامی مرده ایم!

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استکبار
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_127 (بخش اول)
#جلسه_212

💠 ما به لحاظ کلامی مرده ایم!

☑️ #معرف_یادداشت: در بحث #ایده_اصلاحی_مادر که اراده ملی بود، بحث #مردم_سالاری به عنوان قلب #مکتب_امام مطرح شد و اینجا دوگانه نخبه گرایی و مردم گرایی مطرح و ذیل آن بحث تولید علم به عنوان یک بحث نخبگانی مطرح شد و این سؤال مطرح شد که تولید علم مردمی چه تصویری دارد؛ در ادامه این فرع استاد بیانی داشتند که هر تصویری از این تولید علم مردمی داشته باشیم؛ یک امر مهمی در فضای کلامی ما مغفول مانده است آن هم پاسخ سریع و متناسب با سؤالات مهمی است که توسط جامعه یا نخبگان جامعه یا بخش های مختلف حکومت مطرح می شود؛ از این بی حسی و بی جوابی با عنوان «ما به لحاظ کلامی مرده ایم!» تعبیر فرمودند که در این یادداشت کمی به این بحث پرداخته می شود.

🔺یکی از رسالت های متصدیان دین و عالمان دینی این است که به سؤالات و مطالبات دینی پاسخ بدهد، این پاسخ باید پاسخی باشد که با محل نیاز متناسب باشد، یعنی اگر جامعه یا فرد الان این سؤال را دارد و اگر شما پاسخ ندهید می رود از جای دیگری پاسخی را می گیرد و بر مبنای آن عمل می کند؛ اگر شما این پاسخ را ندهید در واقع به رسالت پشتیبانی از حیات دینی خود عمل نکرده ای.
🔺 دانش کلام دانشی است که بسیار قابلیت این پاسخ آنلاین و سریع و متناسب را دارا است ولی متأسفانه با توجه به تعریفی که متکلمین از کلام کرده اند «علمی که به پاسخ به شبهات و دفاع از باورهای دینی می پردازد.» یک هویت دفاعی و انفعالی پیدا کرده است، اینکه این کلام از موقعیت انفعالی خارج شود و رسالت خود را به عنوان #پشتیبانی_کننده_از_حیات_دینی تعریف کند (چه حیات فردی چه حیات گسترده اجتماعی) برای متصدیان دین خیلی جدی نشده است؛ علت جدی نشدن هم این است که در این موقف ایستادن خیلی موقف سختی است، هم باید به تراث اسلامی آن هم به صورت جامع متصل باشی و هم باید به صحنه ها و دردهای اجتماعی؛ این موقعیت سخت با #هویت_عافیت_طلبانه_ای که حوزه برای طلاب خود درست می کند (که البته نظام تقسیم استعدادها در این امر بی تأثیر نبوده است) و عملاً صرفاً سرزمین دانش های اسلامی برایشان مهم می شود و از سرزمین اندیشه ها اساساً غافل هستند؛ وضعیت منفعلانه ای برای کل حوزه دین دارد درست می کند.
🔺اساساً مفهوم #حیات با دو مفهوم #ادراک و #فعل گروه خورده است، و اگر توسعه ای در معنای حیات بدهیم هر حیاتی باید ادراک و فعل متناسب با خودش را داشته باشد؛ اگر شما بناست #حیات_اعتقادی جامعه را تأمین بکنید، باید در مقابل نیازهای اعتقادی او ادراک و فعل متناسب داشته باشید؛ لازمه این کار این است که اولاً از سؤالات او ادراک متناسب داشته باشی، یعنی صرفاً در برج عاج خود ننشینی تا سؤالات را محضرت بیاورند، بلکه سازوکاری برای لمس مستقیم مسائل و درگیری های اعتقادی جامعه پیدا بکنی؛ باید در عرصه نیازها ایستاده باشی تا خودت با پارادایم خودت نیاز را تبدیل به مسئله کنی و بعد پاسخ بدهی؛ البته یک سطح پایین تر هم باز قابل تصویر است و آن این است که همین سؤال های موجود جامعه را در همان برج عاج خودت بگیری و واقعاً جواب بدهی و ثانیاً فعل متناسب یعنی پاسخ متناسبی به این سؤالات عرضه کنی.
.🔺 اگر در عرصه ای این ادراک و فعل متناسب وجود نداشته باشد شما در آن عرصه #مرده_اید؛ مرده که شاخ و دم ندارد، اینکه شما به عنوان عالمان دین ورود فعالانه ای برای پاسخ متناسب به سؤالات واقعی مردم و نخبگان ندارید یعنی به این لحاظ مرده اید. مثالی که جناب #استاد_فلاح سر کلاس مطرح فرمودند خیلی جانکاه بود، اینکه رئیس جمهور دولت نهم و دهم شما 4 سال یک سؤال اعتقادی از شما دارد که «اگر کسی به این برسد که الان درخواست امام زمان از من این است که این کار را انجام بدهم و آن در تنافی با حرف ولی فقیه باشد چه باید کرد؟» و پاسخ نمی شنود، خیلی طبیعی است که یا از دیگری یا خودش و دوستانش پاسخی را دست و پا می کنند و مبتنی بر آن کنش می کنند و عملاً شما با یک شقاق در نیروهای انقلابی در این سطح کلان مواجه می شوی!
🔺تازه فقط در این سطح نیست، در سطح #نظریه_پردازی برای اداره کشور نیز همین غیاب را ما داریم و همین باعث شده است که #علوم_انسانی_ذاتاً_مسموم غربی بیاید و صحنه حیات انقلابی ما را به دست بگیرد و اینطور مشغول جویدن خرخره انقلاب خمینی شود.
🏷 نظريه‌پردازى سياسى و نظريه‌پردازى در همۀ جریان‌های ادارۀ يک ملت و يک كشور، در نظام اسلامى به عهدۀ علماى دين است. آن کسانی می‌توانند در باب نظام اقتصادى، در باب مديريت، در باب مسائل جنگ و صلح، در باب مسائل تربيتى و مسائل فراوان ديگرِ نظر اسلام را ارائه بدهند كه متخصص دينى باشند و دين را بشناسند. اگر جاى اين نظريه‌پردازى پر نشد، اگر علماى دين اين كار را نكردند، نظريه‌هاى غربى، نظريه‌هاى غيردينى، نظريه‌هاى مادى جاى آن‌ها را پر خواهد كرد. هيچ نظامى، هيچ مجموعه‌اى در خلأ نمی‌تواند مديريت كند؛ يک نظام مديريتى ديگرى، يک نظام اقتصادى ديگرى، يک نظام سياسى ديگرى كه ساخته و پرداختۀ اذهان مادى است، مى‌آيد جايگزين می‌شود؛ همچنان كه در آن مواردى كه اين خلأها محسوس شد و وجود داشت، اين اتفاق افتاد.
…اينكه بنده دربارۀ علوم انسانى در دانشگاه‌ها و خطر اين دانش‌هاى ذاتاً مسموم هشدار دادم به خاطر همين است. اين علوم انسانى‌اى كه امروز رایج است، محتواهایی دارد كه ماهيتاً معارض و مخالف با حركت اسلامى و نظام اسلامى است؛ متكى بر جهان‌بينى ديگرى است؛ حرف ديگرى دارد، هدف ديگرى دارد. وقتى این‌ها رایج شد، مديران بر اساس آن‌ها تربيت می‌شوند؛ همين مديران مى‌آيند در رأس دانشگاه، در رأس اقتصاد كشور، در رأس مسائل سياسى داخلى، خارجى، امنيت، غيره و غيره قرار می‌گيرند. حوزه‌هاى علميه و علماى دين پشتوانه‌هایی هستند كه موظف‌اند نظريات اسلامى را در اين زمينه از متون الهى بيرون بكشند، مشخص كنند، آن‌ها را در اختيار بگذارند، براى برنامه‌ريزى، براى زمينه‌سازى‌هاى گوناگون.
بيانات در ديدار طلاب، فضلا و اساتيد حوزه علميه قم (29/07/1389).
.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها