تراث علمی معنوی شیعه و پشتیبانی تئوریک از انقلاب اسلامی!
#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_214
#جلسه_304
💠 تراث علمی معنوی شیعه و پشتیبانی تئوریک از انقلاب اسلامی!
یک سؤال جدی برای طلابی که قصد اثرگذاری واقعی اجتماعی دارند این است که اساساً چقدر تراث برای پشتیبانی نظری از یک حرکت اجتماعی تمدنی مثل انقلاب اسلامی لازم است؟
فرد ممکن است اصل اینکه برای شکل گیری یک تمدن اسلامی نیازمند به پشتیانی نظری و شکل گیری یک عقلانیت متفاوت است را تأیید کند؛ منتها برایش سؤال باشد که برای تأمین این عقبه نظری چه میزان دانش های حوزوی را باید غور کرد؟ مثلا چه میزان باید حکمت اسلامی، عرفان اسلامی، فقه و اصول، کلام اسلامی و تفسیر و … توسط یک فرد یا جریان حوزوی تغذیه شود تا بتواند به عنوان پشتیبانی کننده نظری از نهضت اسلامی خودش را بالا بکشد؟
این دانش ها هر کدام چاه ویلی هستند که متعلم را دعوت به #تعمق در خود می کنند و کسی که در این دانش ها از یک حدی بیشتر غور داشته باشد، دیگر اهل این دانش ها و انسانی کتابخانه ای می شود!
کسانی هم که می روند در صحنه عملیات و یک وظیفه کاملاً حوزوی در اداره حاکمیت به دست می گیرند، مثلا کارهای قضائی یا تبلیغی یا … با وجود اینکه این پشتیبانی نظری را لازم می بینند، دقیقاً حس ندارند که با چه میزان از دارایی های تراث دانشی ما می شود پشتیبانی تئوریک برای کارهایشان لازم دارند.
قاعده این قضیه به طور کلی روشن است، آن هم این است که اگر بناست ما تمدنی دیگر بر پا کنیم، سرمایه های در اختیار ما برای این کار همین میراثی است که حاصل تلاش چند قرن علما و نوابغ علمی و انسان های نورانی ماست! طبیعی هم هست که صحنه های مختلف حیات اجتماعی به یک میزان نیازمند پشتیانی تئوریک نیستند، ولی اگر #تمدنی_دیگر را نشانه گرفته باشیم و معنایش هم این باشد که باید تمام نرم افزارهای حیات گسترده و پیچیده فردی و اجتماعی انسان باید اسلامی بشود، خیلی #پشتیانی_تئوریک خورش بالاست. واقعاً باید یک عقلانیت دیگری به صحنه بیاید تا بتواند تمدن دیگری بسازد و عقلانیت دیگر باید یک #جامعیتی در بهره مندی از تراث علمی و معنوی ما داشته باشد و در سطح بهره مندی هم نمی تواند سطحی باشد.
هر چیزی هم باید سر جای خودش باشد، مثلا از فلسفه و عرفان و کلام که در لایه مبانی هستند نباید توقع فقه و اخلاق که در لایه عملیات هستند را داشته باشیم؟ از فقه و اخلاق نباید توقع پر کردن خلأ علوم انسانی اسلامی را داشته باشیم؟ از فراهم کردن زمینه تجربی برای تست شدن ایده هایی که حاصل امتداد دانش های مختلف اسلامی هستند نباید غفلت کنیم و توقع ارائه یک نرم افزار همه چیز تمام بدون ایجاد زمین بازی برای آن داشته باشیم.
قدر هر کدام را هم باید سر جای خودش بدانیم، فهم عمیق در لایه مبنایی و معرفتی دین جنس و جوهره ساز است و نباید به بهانه اینکه تو الان مشکل ورزش بانوان من را چه طرحی برایش نداری، به او بی مهری کنیم. کار عمیق و اجتهادی در لایه فقه را نباید به بهانه اینکه تو چرا برای همه ابعاد حیات اجتماعی ما نرم افزار اسلامی ارائه نمی دهی، مورد بی عنایتی قرار بدهیم.
شاید راه حل هم به این صورت باشد که به نحو جریانی به این مهم اقدام شود نه به نحو فردی، یعنی یک جریانی شکل بگیرد که هدفش پشتیانی نظری از پدیده ای به اسم انقلاب اسلامی باشد که هدف خود را تمدن سازی گرفته است (البته باید همه حوزه این باشد ولی فعلا که اینطور نیست) این جریان باید بتواند یک شخصیتی طراحی کند و میزان بهره مندی او از تراث را نیز معلوم کند و فرایند کسب آن میزان از تراث که لازم هست را نیز تسهیل کند و شخصیت متعلم را نیز همیشه رو به بیرون تربیت کند و همیشه دستی بر آتش صحنه و عملیات داشته باشد؛ تا بتواند این نیرو انسانی لازم و ضروری را تدارک کند.
شاید آن چیزی که #فتوت از آن به عنوان #رهبری_فرهنگی از آن یاد می کند و خروجی آن را نیرویی می داند که می تواند در مدیریت شکل گیری یک جریان اصیل و مقتدر که از تراث اسلامی تا عینیت اجتماعی وصل است و می تواند به شکل گیری جریان #قیام_برای_پیشرفت_و_تمدن_سازی در کشور کمک کند؛ همین باشد.
همان چیزی که در قسمت دارایی های او در دو برش ابتدا او را #حکیم_فقیه_جامعه_ساز و #پژوهشگر_مربی_مبلغ می داند؛
وفقنا الله تعالی در طراحی و شکل دهی به چنین دالان تربیتی ای!