فرهنگ بالمعنی الاعم و فرهنگ بالمعنی الاخص 1

بسم الله الرحمن الرحیم

در ابتدا برخی مثال هایی که در آن ها یک مفهوم با دو قید به معنای عام و به معنای خاص دارای دو نوع تقریر شده است را مرور میکنیم:

  1. مثالی که خود جناب استاد مطرح فرمودند: عبادت بالمعنی الاعم و عبادت بالمعنی الاخص

    عبادت بالمعنی الاخص در فقه به اموری گفته میشود که قصد قربت در صحت آن ها شرط شده است، و بدون قصد قربت شکل نمیگیرند؛ اموری از قبیل : صلاة، صوم، حج، امر به معروف و نهی از منکر، صدقه، جهاد و …

    در برار این امور عبادی اموری قرار دارند که صحت آن ها و تکون آن ها مبتنی بر قصد قربت نیست، مثل: بیع، اجاره، نکاح، طلاق، قرض و ….

    اما اینکه در تکون دسته ی دوم قصد قربت شرط نیست به این معنا نیست که در آنها امکان قصد قربت وجود ندارد، لذا اگر در آنها نیز قصد قربت صورت بپذیرد می توانند عبادت باشند که در این صورت آن معنایی از عبادت که شامل این مصادیق نیز میشود را با عنوان عبادت بالمعنی الاعم یاد میکنند؛ به عنوان مثال اگر شخصی بیعی را انجام بدهد و در آن قصد قربت به خدای متعال داشته باشد ممکن است بخاطر این بیع قربی به مراتب بیشتر از قربی که از یک نماز حاصل میکند بدست بیاورد و بندگی بیشتری کرده باشد.

  2. در علم اصول نیز دلایل را به دو دسته ی دلیل ظاهری و دلیل واقعی تقسیم میکنند

    دلیل واقعی آن دلیلی است که در مورد خود موضوع مورد سوال وجود دارد و حکم واقعی آن موضوع در نفس الامر را بیان میکند، و دلیل ظاهری دلیلی است که این طور نباشد، یعنی چنین نیست که لزوما در حال بیان حکم واقعی و نفس الامری موضوع باشد، اما در موضوع قابل اخذ است.

    اما در علم اصول چنین گفته میشود که از آنجایی که ما به ادله ی نفس الامری دسترسی نداریم پس در یک مرحله جلوتر به ادله ای که ادعای واقع نمایی و حکایت از حکم نفس الامری دارند میگوییم دلیل واقعی هرچند که برای ما حکایت آن ها از حکم نفس الامری ثابت شده و یقینی نباشد، و به ادله ای که ادعای واقع نمایی ندارند و صرفا برای رفع تحیر عملی حین فقدان دلیل مدعی نمایش واقع به کار میروند میگوییم دلیل ظاهری.

    به این ترتیب دلیل واقعی بالمعنی الاعم میشود آن چیزی که شامل دلیل واقعی نفس الامری و دلیل مدعی واقع نمایی میشود. و دلیل واقعی بالمعنی الاخص میشود آن دلیلی که حکم واقعی نفس الامری را بیان میکند.
    همچنین دلیل ظاهری بالمعنی الاعم میشود آن چه شامل ادله ی ظنی میشود ولو ادعای واقع نمایی داشته باشند، و دلیل ظاهری بالمعنی الاخص میشود آنچه هیچ نوع ادعای واقع نمایی ندارد و صرفا رفع تحیر عملی میکند و بیانی از حکم واقعی موضوع ندارد(اصول عملیه).

  3. در توضیح مراحل انقلاب اسلامی نیز انقلاب با این دو قید مطرح میشود
    روند انقلاب اسلامی شامل 5 مرحله است: 1- انقلاب اسلامی 2- نظام اسلامی 3- دولت اسلامی 4- جامعه اسلامی 5- تمدن اسلامی
    در توضیح این مراحل گفته میشود که تمامی این 5 مرحله واقعا مراحل خود انقلاب اسلامی هستند و هیچ کدام از آن ها خارج از این مقوله نیستند، لذا دو معنا از انقلاب اسلامی بیان میشود : انقلاب بالمعنی الاخص که همان مرحله ی نخست است، و آن چیزی است که در توصیف آن مثلا میگویند انقلاب اسلامی ایارن در 22 بهمن 57 به پیروزی رسیده است. و دیگری انقلاب بالمعنی الاعم که در واقع آن معنایی است که شامل هر 5 مرحله میشود.

حال با عنایت به این مثالها که برای تنویر حیث تفکیک بالمعنی الاعم از بالمعنی الاخص یک موضوع است میخواهیم برویم سراغ فهم تفکیک فرهنگ بالمعنی الاعم از فرهنگ بالمعنی الاخص.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها