شناخت_میدان #عدالت #جهان_اسلام #جریان_شناسی

#یادداشت
#یادداشت_24
#احمد_قوی
#جلسه_164
#یادداشت_روشی
#شناخت_میدان #عدالت #جهان_اسلام #جریان_شناسی

• چرا اطلاع از میدان و رصد دائمی مسائل مهم انقلاب اسلامی حیاتی است؟!
دیروز در کلاس فقه بنا بر دلایلی بحث به نوع مواجهه ما با متفکرین جهان اسلام کشیده شد. در آن جا استاد اعتقاد داشتند که ما باید روحانیونی داشته باشیم که برای دفاع از انقلاب اسلامی و پیشبرد اهداف تمدنی انقلاب توانایی گفتگو و محاجه های راهبردی با اندیشمندان سایر مکاتب ، جریان ها و مذاهب را داشته باشند. آن هم در شرایطی که بسیاری از این متفکرین نگاههای انتقادی تندی نسبت به عملکرد جمهوری اسلامی و تشیع پیدا کرده اند!
از طرفی ویژگی ارتباطات و گفتگوهای راهبردی این است که طرفین برای اثبات مدعا و کرسی نشاندن نظریه خود به دفعات از جزییات میدان و حوادث متنوع استشهاد آورده تا رقیب را قانع کرده و افکار عمومی نخبگان را با خود همراه سازند. مثلا امروز شما با هر غیر ایرانی یا غیر شیعه ای در مورد نگاه جهانی انقلاب اسلامی و پروژه تمدن سازی صحبت کنی سریعا بحث به ماجراهای مربوط به عراق و سوریه کشیده خواهد شد. در این بین اگر ما تسلطی کافی به لایه های مختلف این ماجراهای گسترده و عمیق نداشته باشیم عملا بازنده خواهیم بود و در نهایت مجبوریم روایت طرف مقابل از ماجرا را چذیرفته و سیاست های کلان و عملکرد جمهوری اسلامی در منطقه را محکوم کنیم!
البته این ضرورت محدود به مسائل بین الملل نیست و در مسائل مهم داخلی هم دقیقا همین نیاز و همین ضعف جدی و راهبردی وجود دارد از مساله عدالت و مبارزه با فساد گرفته تا مسائل اقتصادی کشور و مباحث اجتماعی ، فرهنگی از قبیل حجاب و سینما تا حتی مسائل سیاست داخلی و خارجی که ما گمان می کنیم که اشراف کافی را داریم ولی واقعیت این است که ما معمولا با روایتی صاف و بدون چالش از مسائل برخورد کرده ایم. نتیجه این مواجهات خام این است که معمولا یا مساله را با سادی سازی پشت سر میگذاریم و یا با مواجهه با چند شبهه نسبتا سنگین از میدان به در می شویم.
ولی با این همه در مسائل بین المللی ناآگاهی ، بی خبری و تصاویر بعضا کاریکاتوری ما بیش از حد تاسف برانگیز است.

توحيد_از_ديدگاه_خط‌مشي_اجتماعي

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#توحيد_از_ديدگاه_خط‌مشي_اجتماعي
#اميد_فشندي
#يادداشت_46
#جلسه_164

#حوزه #مردم #نهاد_تعلیم_کتاب_و_حکمت

در مي‌خانه گشاييد به رويم شب و روز
كه من از مسجد و از مدرسه بيزار شدم

جامه‌ي زهد و ريا كندم و بر تن كردم
خرقه‌‌ي پير خراباتي و هشيار شدم

واعظ شهر، كه از پند خود آزارم داد
از دم رِند مي‌آلوده، مددكار شدم

بگذاريد كه از بتكده يادي بكنم
من كه با دست بت ميكده بيدار شدم

پیامبر اسلام آمد تا آیات و بیّنات الهی را بر مردم بخواند، ایشان را پاک گرداند و کتاب و حکمت بیاموزد:

لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ (آل‌عمران/164)

نطفه‌ی نهاد حوزه با اخبار بسته شده، نه کاری با آیات و کتاب الهی داشته و دارد، نه همّ و غمّی برای حکمت‌آموزی؛ متن حوزه فقه است و اصول.

#سؤال_راهبردی_بنده این است که برای تعلیم کتاب و حکمت، چقدر می‌توانیم روی نهاد حوزه حساب باز کنیم؟ بهتر نیست که رو به سوی مردم کوچه و بازار (نخبگان و عوام) کنیم؟

روایت امام از نسبت خود با حوزه و مردم:

شما بايد نشان دهيد كه در جمود حوزه‏هاى علميه آن زمان كه هر حركتى را متهم به حركت ماركسيستى و يا حركت انگليسى مى‏كردند، تنى چند از عالمان دين باور دست در دست مردم كوچه‏ و بازار، مردم فقير و زجر كشيده گذاشتند و خود را به آتش و خون زدند و از آن پيروز بيرون آمدند. شما بايد به روشنى ترسيم كنيد كه در سال 41، سال شروع انقلاب اسلامى و مبارزه روحانيت اصيل در مرگ آباد تحجر وتقدس مآبى چه ظلمها بر عده‏اى روحانى پاكباخته رفت، چه ناله‏هاى دردمندانه كردند، چه خون دلها خوردند، متهم به جاسوسى و بى‏دينى شدند ولى با توكل بر خداى بزرگ كمر همت را بستند و از تهمت و ناسزا نهراسيدند و خود را به توفان بلا زدند و در جنگ نابرابر ايمان و كفر، علم و خرافه، روشنفكرى و تحجرگرايى، سرافراز- ولى غرقه به خون ياران و رفيقان خويش- پيروز شدند. (نامه به آقاى سيد حميد روحانى جهت مأموريت تدوين تاريخ انقلاب اسلامى، 67/10/25)

سقیفه بزرگترین توطئه علیه توحید

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_22
#جلسه_163
#پیشینه_تاریخی_مقابله_با_توحید

🔰سقیفه بزرگترین توطئه علیه توحید

همیشه در طول تاریخ درمقابل جریان توحید جریان های قیام می کردند تا این نهضت را نابود کنند علت مخالفت آنها با این جریان حذف منابعی است که تا قبل از این با زورگویی برای خودشان تصاحب کرده بودند و منافع خودشان را در خطر می دیدند .
جبهه کفر برای نابودی جریان توحید از هیچ تلاشی فروگذار نمی کند و هدف اول او نابودی کامل وحذف فیزیکی این جریان است
اما همیشه توان مقابله با این جریان را ندارد در همچین شرایطی که مقابله وجنگ تن به تن به نابودی خودشان منجر می شود .
ناامید نمی شوند وسعی می کنند با #نفوذ در جریان حق این خط را را از مسیر اصلی خود منحرف کنند.
ضربه وخسارت نفوذ به مراتب از مقابله فیزیکی بیشتر است
اسلام همیشه در طول تاریخ بیشترین ضربه را از نفوذی ومنافقین خورده افرادی که دشمن بودن آنها برای امت واضح نبود
این نفوذیها بودند که سقیفه را تشکیل دادند و وتفرقه ای بزرگ بین امت اسلامی انداختند
دشمن خارجی هم از این تفرقه بیشترین استفاده را کرد و ما همیشه شاهد جنگ بین مسلمین بودیم
خدا لعنت کند نفوذی های که با بدعت های خود جریان اصیل اسلامی را منحرف کردند

🔰 پیش بینی اولین بدعت اولین توطئه
قَالَ سُلَيْمٌ وَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ «1» كُنْتُ أَمْشِي مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص فِي بَعْضِ طُرُقِ الْمَدِينَةِ فَأَتَيْنَا عَلَى حَدِيقَةٍ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَحْسَنَهَا مِنْ حَدِيقَةٍ قَالَ مَا أَحْسَنَهَا وَ لَكَ فِي الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا ثُمَّ أَتَيْنَا عَلَى حَدِيقَةٍ أُخْرَى فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَحْسَنَهَا مِنْ حَدِيقَةٍ قَالَ مَا أَحْسَنَهَا وَ لَكَ فِي الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا حَتَّى أَتَيْنَا عَلَى سَبْعِ حَدَائِقَ أَقُولُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَحْسَنَهَا وَ يَقُولُ لَكَ فِي الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا فَلَمَّا خَلَا لَهُ الطَّرِيقُ اعْتَنَقَنِي ثُمَّ أَجْهَشَ بَاكِياً وَ قَالَ بِأَبِي الْوَحِيدُ الشَّهِيدُ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا يُبْكِيكَ فَقَالَ ضَغَائِنُ فِي صُدُورِ أَقْوَامٍ لَا يُبْدُونَهَا لَكَ إِلَّا مِنْ بَعْدِي أَحْقَادُ بَدْرٍ وَ تِرَاتُ أُحُدٍ قُلْتُ فِي سَلَامَةٍ مِنْ دَيْنِي قَالَ فِي سَلَامَةٍ مِنْ دِينِكَ فَأَبْشِرْ يَا عَلِيُّ فَإِنَّ حَيَاتَكَ وَ مَوْتَكَ مَعِي وَ أَنْتَ أَخِي وَ أَنْتَ وَصِيِّي وَ أَنْتَ صَفِيِّي وَ وَزِيرِي وَ وَارِثِي وَ الْمُؤَدِّي عَنِّي وَ أَنْتَ تَقْضِي دَيْنِي وَ تُنْجِزُ عِدَاتِي عَنِّي وَ أَنْتَ تُبْرِئُ ذِمَّتِي وَ تُؤَدِّي أَمَانَتِي وَ تُقَاتِلُ عَلَى سُنَّتِي النَّاكِثِينَ مِنْ أُمَّتِي وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ وَ أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى وَ لَكَ بِهَارُونَ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ إِذِ اسْتَضْعَفَهُ قَوْمُهُ وَ كَادُوا يَقْتُلُونَهُ فَاصْبِرْ لِظُلْمِ قُرَيْشٍ إِيَّاكَ وَ تَظَاهُرِهِمْ عَلَيْكَ فَإِنَّكَ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى وَ مَنْ تَبِعَهُ وَ هُمْ بِمَنْزِلَةِ الْعِجْلِ وَ مَنْ تَبِعَهُ وَ إِنَّ مُوسَى أَمَرَ هَارُونَ حِينَ اسْتَخْلَفَهُ عَلَيْهِمْ إِنْ ضَلُّوا فَوَجَدَ أَعْوَاناً أَنْ يُجَاهِدَهُمْ بِهِمْ وَ إِنْ لَمْ يَجِدْ أَعْوَاناً أَنْ يَكُفَّ يَدَهُ وَ يَحْقِنَ دَمَهُ وَ لَا يُفَرِّقَ بَيْنَهُمْ يَا عَلِيُّ مَا بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا إِلَّا وَ أَسْلَمَ مَعَهُ قَوْمٌ طَوْعاً وَ قَوْمٌ آخَرُونَ كَرْهاً فَسَلَّطَ اللَّهُ الَّذِينَ أَسْلَمُوا كَرْهاً عَلَى الَّذِينَ أَسْلَمُوا طَوْعاً فَقَتَلُوهُمْ لِيَكُونَ أَعْظَمَ لِأُجُورِهِمْ يَا عَلِيُّ وَ إِنَّهُ مَا اخْتَلَفَتْ أُمَّةٌ بَعْدَ نَبِيِّهَا إِلَّا ظَهَرَ أَهْلُ بَاطِلِهَا عَلَى أَهْلِ حَقِّهَا وَ إِنَّ اللَّهَ قَضَى الْفُرْقَةَ وَ الِاخْتِلَافَ عَلَى هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ لَوْ شَاءَ لَجَمَعَهُمْ «2» عَلَى الْهُدى‏ حَتَّى لَا يَخْتَلِفَ اثْنَانِ مِنْ خَلْقِهِ وَ لَا يُتَنَازَعَ فِي شَيْ‏ءٍ مِنْ أَمْرِهِ وَ لَا يَجْحَدَ الْمَفْضُولُ ذَا الْفَضْلِ فَضْلَهُ وَ لَوْ شَاءَ عَجَّلَ النَّقِمَةَ فَكَانَ مِنْهُ التَّغْيِيرُ «3» حَتَّى يُكَذَّبَ الظَّالِمُ وَ يُعْلَمَ الْحَقُّ أَيْنَ مَصِيرُهُ وَ لَكِنْ جَعَلَ الدُّنْيَا دَارَ الْأَعْمَالِ وَ جَعَلَ الْآخِرَةَ دَارَ الْقَرَارِ- لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ يَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى «4» فَقُلْتُ الْحَمْدُ لِلَّهِ شُكْراً عَلَى نَعْمَائِهِ وَ صَبْراً عَلَى بَلَائِهِ وَ تَسْلِيماً وَ رِضًى بِقَضَائِه‏
🔺کتاب سلیم بن قیس ج2 ص569

پرهیز از تقلیل نحوه تبلیغ انقلاب به شعارهای خاص تشیع فرصت یا تهدید؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_65
#جلسه_163

💠 پرهیز از تقلیل نحوه تبلیغ انقلاب به شعارهای خاص تشیع فرصت یا تهدید؟

🔺 در کلاس #حلقه_اندیشه_کلامی بحثی مطرح شد که یکی از راه های توسعه دین و پیشروی و صدور انقلاب اسلامی به جهان اسلام و حتی فضای بین المللی این بود که ما در فضای تبلیغی خودمان را محدود به تقریری شیعی از بیان خود نکنیم و هدف گذاری مان این نباشد که در گام ابتدایی به صورت صریح و مباشر دعوت به تشیع کنیم؛ تا اینکه بتوانیم همین شعارهای زیبایی مثل توحید را بتوانیم به آزادگان جهان برسانیم.
🔹 در یک نگاه همراهانه می توان اینطور تقریر کرد که خوانش مبارزه خیز از توحید برای تمام مستضعفین جهان (اعم از جهان اسلامی و فضای بین المللی) بسیار جذاب است، جامعه ای که تحت ستم مستکبران عالم است و نظام سلطه انواع و اقسام ظلم ها را بر آن روا داشته است، به راحتی می تواند با مطرح کردن دوگانه استکبار و استضعاف و مبارزه مستضعفین با مستکبرین برای رهایی از زیر یوغ آنان، جذب شود.
🔺 اینطور حتی بقیه شعارها و محتویات دینی شما هم قابلیت پیشروی پیدا می کرد، مخصوصا اگر می توانستید با راه انداختن انقلاب مستضعفین، استکبار فعلی را براندازی کنی؛ چون شما بودی که رهبر این پیروزی بودی (یدخلون فی دین الله افواجا) اتفاق می افتاد و مردم فوج فوج به دینی که باعث این رهایی شده است می پیوستند.
🔺 در واقع نیازی نیست که خودت را تقلیل بدهی، ولی نیازی نیست که همه خودت را هم بگویی!
🔹 بدبختی از یک جایی شد که برخی ها به این نتیجه رسیدند که فقط همان بخشی از حرف هایمان که الان قابلیت طرح دارد درست است و بقیه اش غلط است.
ما در نهایت می خواهیم کل جامعه انسانی را شیعه کنیم، ولی این یک فرایندی دارد و این فرایند نیازی نیست که همه حرف هایت را همه جا صریح و کامل بیان کنی باید به ظرفیت محیط مورد مخاطب هم نگاه کنی و اینکه چه بخشی از حرف ها را الان می توانی بگویی او را به حرکت در می آورد.
🔺 اما به نظر می رسد باز هم مطرح کردن انقلاب به صورت یک نظام که مبتنی بر یک اندیشه های دینی در مقابل مستکبرین ایستاده است و پشتیبان تمام مستضعفین جهان است و بدون اینکه او هم بخواهد آن ها را بدوشد تلاش می کند تقویت شان کند تا بتوانند مبارزه کنند؛ بهترین راه برای #صدور_انقلاب است و این چند #جوجه_روشنفکری که این رویکرد را غلیط می کنند و می خواهند بگویند کلا همین حرف های مشترک شما با همه ادیان بخش صحیح است و فضا را به #پلورالیسم بکشانند چندان پایگاه اجتماعی ندارند که بخواهند خطر تلقی شوند. ضمن اینکه این ها باز اگر آن بخش مبارزه با استکبار انقلاب را می گرفتند می گفتند همین صحیح است باز خوب بود، معمولا بخش هایی که می شود یک موجود اخته و رام نظام سلطه با آن ساخت را می گیرند و به عنوان وجه مشترک معرفی می کنند.

آیا این متن نافی حیات توحیدی قبل از انقلاب است؟»

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_66
#جلسه_163

💠«آیا این متن نافی حیات توحیدی قبل از انقلاب است؟»

🔺 خود این متن در زمانی متولد شده که زندگی توحیدی در عفن ترین وضعیت خود است! لذا دارد توحید ناب و صحیح را مطرح می کند و نه نفی بودن این نگاه در قبل.
ولی حقیقتش این است که توحیدی که در انقلاب اسلامی فرصت بروز پیدا کرد را به جز صدر اسلام در هیچ دوره ای نمی شود مشاهده کرد. توحیدی که مبتنی بر همین عقاید اصلی مذهبی با دست نشانده های شیطان بزرگ و سپس خود شیطان بزرگ درگیر می شود و بر خلاف همه تلاش های قبلی شیعه از خود ائمه گرفته تا نهضت های اصلاحی بعدی توانست به نحو خالصانه ای حکومت اسلامی تشکیل بدهد، نه حکومت یک پادشاه اجمالا شیعی با میدان دادن نسبی به عالمان دین.

شیعه کردنی نیست، شدنی است.

#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#جلسه_163
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی

🔰شیعه کردنی نیست، شدنی است.

✅خوانش فطری از دین یک ضرورت راهبردی برای رهبری جهانی اسلامی است.

🔸تقریر فطری از دین، تقلیل نیست، تعالی است، رهبری است، زعامت جهانی است، بعثت است، نبوت است، حرکت به سمت ولایت و ظهور است.

🔹ما مفطور بر توحیدیم و این مفهوم وحدت بخش، به ذاته هیچ تعویقی برای وحدت بخشی و اتحاد جان های پاک ندارد.

🔸هر حرف حقی، نه تنها مورد تأیید موحد است بلکه تقریر قوی ترش نزد او موجود است.

🔹برای این تقریر فطری زحمتی نکشیدیم و شاید اعتقادی هم به آن نداشته باشیم! نشانه اش این است که به قیام ها و طغیان های به حق بشر در مقابل ظلم و استبداد واکنش درخوری نشان نمی دهیم و از این دست جنبش ها را سررشته داری نمی کنیم یا حتی رقم نمی زنیم.

.

تقلیل_گرایی_توحید

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#حمیدرضاشب_بویی
#یادداشت_21
#جلسه_163
#تقلیل_گرایی_توحید

💠 در #کتاب «إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب عجل الله تعالى فرجه الشريف، ج‏2، ص: 233» آمده است که: في الموائد: إذا ظهر القائم (عج) قام بين الركن و المقام و ينادي بنداءات خمسة: الأول: ألا يا أهل #العالم أنا الإمام القائم، الثاني: ألا يا أهل العالم أنا الصمصام #المنتقم، الثالث: ألا يا أهل العالم إن جدّي #الحسين قتلوه عطشان، الرابع: ألا يا أهل العالم إنّ جدّي #الحسين عليه السّلام طرحوه عريانا، الخامس: ألا يا أهل العالم إنّ جدّي #الحسين عليه السّلام سحقوه عدوانا.

✅با توجه به این که این روایت بیشتر در #مرثیه هایی شنیده شده است که جنبه روضه و بکاء آن بر تفسیر حدیث، سنگینی می کرده، لذا بحث های معرفتی در این روایت کمتر شنیده شده است.

♻️در #سندیت این حدیث می توان به صحبت های آیت الله العظمی #بهجت رضوان الله علیه رجوع کرد که زیاد شنیده شده که ایشان به آن استناد می فرمودند(1).

💠با توجه به اينكه اشاره شد «#توحید راهی تازه در برابر انسان است»، می توان به این حدیث با همین زاویه دید، نگریست و اینگونه به نظر می رسد که در این روایت حضرت حجت، انگاه که می خواهند ظهور خود را ندا دهند، #اهل_عالم را با محوری ترین کلیدواژه #قیام_عاشورا خطاب قرار میدهند.

💠واضح است که در اینجا، به قول حضرت آیت الله #بهجت: «[این ندا]به هر کسی به #لغت [و زبان] خودش می‌رسد. در عالَم [هستی]، نه [فقط] در این #پنج_قاره یا مثلاً #چهار_اقلیم. نه‌خیر، نه، این‌ها محدود هستند، آن هم با دستگاه، [اما] او #غیر_محدود است بدون دستگاه».

✅پس قیام عاشورا و بحث #ولایت و #توحید و تمامی درگیری های مهم و #تمدن_ساز شیعی نه تنها قرائتی، فراملیتی و فرامذهب و فرادینی دارد، بلکه قرائتی #فراتمدنی می توان از آن داشت.

✅دستگاه توحید و ولایت، آن دستگاهی است که بتواند تمامی بنیادهای شیعی را با ندا و ادبیاتی #عالم_گیر فریاد بزند و چه بسا این که گفته شد که در این برهه از #انقلاب_اسلامی نتوانستیم زبان و ادبیاتی تولید کنیم که #مفاهیم_بنیادین_شیعی را به همه #انسان ها برساند گواه از یک نقص جدی در فهم توحید و ولایت اصیل نزد شارع است.

🔰آنچه که باید در اینجا پذیرفت این نکته است که به قطع یقین، جبهه انقلاب، یکی از موانع و گردنه هایی را که نتوانسته پشت سر قرار دهد و #نفی_عبودیت_غیرخدا را به عینیت بگذارد، عبور از #تقلیل_گرایی اسلام به مذهب، و از مذهب به حزب است.
اینکه تا کنون #حوزه_علمیه_جهان_تشیع برایش مهم نیست که #مسیحیت و #یهود در چه حال و پروژه ای در گذران اند و #جهان_اسلام تحت کدامین سیطره ها در حال حرکت است یعنی ما در چهارچوب توحید و ولایت قرار نداریم و با طرح ولی هنوز تطبیقی که نداریم هیچ بلکه دچار شرک شده ایم.

🔰دستگاه توحید وقتی مخاطبش را عالم قرار می دهد، باید خود را با لوازم این حرف تطبیق دهد و عقلانیتش را در افق عالم بلند کند والا خودش ضد خودش خواهد بود.
آیا اکنون می توانیم در #حوزه_جهان_تشیع به نقطه ای اشاره کنیم که به پروژه ها و #تهدیدهای_جهان_کفر می اندیشد و برایش عالم و انسان آن قدر مهم باشد که بتواند مصداق این بیان شریف شود که: «#حوزه ‏ها و #روحانيت بايد #نبض_تفكر_و_نياز_آينده جامعه را هميشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم #جلوتر_از_حوادث، مهياى عكس العمل مناسب باشند.(2)»؟!

🔰شیعه ای که هنوز نمی تواند بیاندیشد که تمامی #نظامات_حکمرانی این دنیا، از نظام فرهنگی، آموزشی، فناوری و اطلاعات، تکنولوژی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی همه و همه درحال تغییر و شکل گیری مدلی جدید، ذیل یک تهدید #Climate_Changin است، یعنی توحید و ولایتش تحت یک پروژه بسیار خطرناک دچار #تقلیل_گرایی و #Reductionism جدی است و با #طرح_رهبری فاصله و اختلاف زیادی دارد.

(1):https://bahjat.ir/fa/content/1104
(2): منشور روحانیت؛ صحیفه امام، ج1، ص292

راهبردنگاری وحدت1⃣

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#ارزیابی_ادعای_توحید
#اندیشه_پشتیبان_وحدت
#علی_اکبرنژاد
#یادداشت_15 (بخش ۱)
#جلسه_163
#جلسه_168
#جلسه_171
#نشست_پنجم

🤝راهبردنگاری وحدت1⃣

🔰در جلسات گذشته بیان شد که ملاک ارزشیابی یک مکتب در سه جهت خود را نمایان می‌سازد:
1️⃣ از جهت صحت گزاره‌های بنیادین
2️⃣ از جهت سازواری و نظام مندی گزاره‌ها
3️⃣ از جهت کارآمدی و منفعت بخشی

به نظر می‌رسد که این سه جهت اصلی به خوبی از یکدیگر پشتیبانی کرده و اثبات هر یک، انتاج دیگری را در پی خواهد داشت.

🔸از لایه صحت سنجی گزاره‌ها که عبور کنیم، طبعا به نظام‌مندی و سازواری آن‌ها اذعان خواهیم کرد. چراکه اگر معیار در صحت سنجی را دائر مدار واقع نمایی در نظر گرفته و واقعیت را نیز در فضای فلسفه اسلامی پس از پذیرش حضورش، واحد بیانگاریم، این وحدانیت، کلاف سردرگم گزاره‌ها و انگاره‌ها را به سرعت انتظام بخشیده و همه را در آخر به یک اصل و ریشه منتهی می‌سازد… #کلمه_توحید!

🔸تبلور این انتظام و وحدت گرایی را می‌توان در سه لایه به نمایش گذاشت:
1️⃣ لایه شناختی —> که همگرایی میان علوم انسانی و امتداد بخشی به بینش‌ را نتیجه می‌دهد
2️⃣ لایه انسانی —> که اتحاد قلوب را در میان افراد یک جامعه رقم می‌زند
3️⃣ لایه ساختاری —-> که عدالت اجتماعی را در ساخت نظامات اجتماعی متبلور می‌سازد

🔰در این نوشتار به تبلور توحید در لایه دوم می‌پردازیم…

🔸اگر درست صحنه‌ را ببینیم، جامعه انقلابی ایران را به شدت تشنه‌ی وحدت خواهیم یافت. اما نه در حد یک اتحاد استراتژیک در میان چند فرقه‌ی دینی؛ بلکه اساسا اندیشه وحدت متاثر از یک نگرش ناب توحیدی است که وقتی از رهگذر انسان عبور می‌کند، قلوب متشتت و جدا از هم را به یکدیگر پیوند داده و منجر به یک پیوستگی و ولایت میان آحاد گشته و یک هویت مستقل جمعی را رقم می‌زند.

🔸ما در این برهه از تاریخ بیش از پیش به اندیشه و راهبرد پشتیبانی کننده از کلان مسئله وحدت نیازمندیم. باید در عرصه‌های مختلف اجتماعی، اقدام به طراحی برنامه‌های متعددی کرد که وحدت میان آحاد، اصناف، اقشار، ادیان و… را فراهم آورد. وگرنه صحبت از خلق اراده مردمی برای پیشرفت و تعمیق اهداف راهبردی انقلاب، شعاری بیش نخواهد بود.

🔸خیز تمدنی جوانان و حرکت جبهه گونه مردم به سمت آرمانها، شدیدا تشنه به الهیاتی است که الهام بخش #وحدت و #اخوت باشد. بلکه چه بسا اینگونه بگوییم که نوامیس خلقت، رهاورد فطرت و اقتضای رحمت، همگی روبه‌سوی ایجاد “جماعت” دارد. تا جایی که به قول مرحوم شاه‌آبادی، تنها قلوب مجتمعه مومنین است که مهبط وحی و محل انزال #قرآن قرار می‌گیرد… و الا فلا!

☘️واعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا ۚ وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا ۗ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ
[سوره آل عمران : 103]
🔻از تصدیر آیۀ شریفه بقوله تعالی: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا» و تذییل آن بقوله تعالی: «وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ» – الآیة چنان مستفاد می شود که خداوند عالم قرآن را که حبل الله است از عرش الرحمان نازل فرموده بر عرش اخوت انسان، تا فهمیده شود که مستقر قرآن و نوامیس الهیه جامعۀ اخوت مسلمین است و البته نتوان قرآن عظیم را به انفراد نگهداری نمود، بلکه باید به ایادی متحدۀ جامعۀ اخوت انسانیت، آن را مانند تاج کرامت بر سر نهاد تا مایۀ افتخار دنیا و آخرت گردد.
(شذرات المعارف / آیت الله شاه آبادی / شذره دوم / معرفه7)

🔸اگر مقوله وحدت در عین “طریقیت”، خود نیز در اندیشه انسان انقلابی “موضوعیت” نداشته باشد و ما را ملزم به طراحی ایده‌هایی جهت وحدت آفرینی نکند، طبیعتا اقتضای عالم ماده و همچنین کارگردانی شیطان، اجازه‌ی چنین رشدی را به جامعه بشری نخواهد داد. چه که خوب میدانیم و می‌شناسیم و به تجربه آزموده‌ایم، ذاتِ تکثر گرا و وحدت‌شکنِ این عنصر مانع تراش در مسیر فطرت را!

👈پ.ن: متعلقات وحدت هم که بسیارند، وحدت میان:
🔗شیعه و سنی
🔗حوزه و دانشگاه
🔗اقشار مردم با یکدیگر
🔗دولت و ملت
🔗ملت و نخبگان
🔗صنعت و دانشگاه
🔗عالمان و اندیشمندان با یکدیگر
🔗شاخه‌های علوم انسانی (سیاست، فرهنگ، اقتصاد، روانشناسی، جامعه شناسی و…)
🔗و…
اما همگی نیازمند اندیشه پشتیبان وحدت هستند…

راهبردنگاری وحدت

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#ارزیابی_ادعای_توحید
#اندیشه_پشتیبان_وحدت
#علی_اکبرنژاد
#یادداشت_16 (بخش ۱)
#جلسه_163
#جلسه_168
#جلسه_171
#نشست_پنجم

🤝راهبردنگاری وحدت2⃣

🔰یکی از راهبرد‌های مهم در مقوله وحدت، توجه به #فصل_اخیر_هویتی جوامع است. طبعا افراد در ذیل هر جامعه‌ی انسانی که تعلقات، دلبستگی‌ها و اشتراکاتی را با یکدیگر حس می‌کنند، از یک فصل اخیر هویتی برخوردار هستند که آن‌ها را از دیگر جوامع و گروه‌های هم عرض متمایز می‌سازد.

🔸 هر دو فرد یا گروهی، اگر در فصل اخیر هویتی خود به اشتراک نرسند، اتحاد آن‌ها با یکدیگر و حرکت جمعی‌شان به سمت یک آرمان مشترک، سخت غیر ممکن می‌نماید.
مثلا اگر جامعه‌ای فصل اخیر هویتی خود را جوهره‌ی نژادی و خونی در نظر گرفته باشد، امکان ندارد که با دیگر نژادهایی که تفاوت‌های خونی با آنها دارد، به وحدت حقیقی برسند. مگر آنکه با راهبردهایی مانند ازدواج میان قومی یا خلق دشمن مشترک و… ، درصدد درمان این گسست اجتماعی برآمده و وحدتِ میان گروهی را برقرار سازند.
یا اینکه اگر “حوزه” فصل اخیر هویتی خود را برخی انگاره‌های سنتی خود (درس، لباس خاص، تلمذ، سیادت، حجره‌نشینی و…) در نظر بگیرد، به نظر می‌رسد امکان برقراری اتحاد واقعی با هیچ گروه و قشر دیگری نخواهد داشت. نه دانشگاه، نه مردم و نه حاکمیت…!

🔸در مسئله تعامل ما با اهل سنت و #جهان_اسلام نیز همین است. اگر جامعه شیعی ایران، فصل اخیر هویتی خود را انگاره‌های فرقه‌ای خود دیده باشد، وحدت با اهل سنت و جهان اسلام به یک شوخی بیشتر می‌نماید تا یک رشد مهم تمدنی!
نه آنها رفتار ناخالص و موذیانه‌‌ی(!) ما را قبول می‌کنند و نه ما افقی را برای همکاری و تعامل سازنده با ایشان مطمح نظرمان خواهد بود… مگر آنکه در نهایت امر با یک تهدید و احساس خطر و فشار حاکمیت و رهبری، چند صباحی سخن از وحدت بگوییم و در عین حال با لبخندهای تصنعی‌مان، خلوص انقلابی را قی نماییم!!!
خیر… فهمی که مکتب امام نسبت به مسئله وحدت دارد، با آنچه ما و برخی نخبگان متوهم و فرقه گرای ما اتخاذ کرده‌اند فرسنگ‌ها فاصله دارد…

 

🔻ما در جمهوری اسلامی این هفته را، یعنی از دوازدهم تا هفدهم [ربیع‌الاوّل] را، به عنوان #هفته‌ی-وحدت نامگذاری کرده‌ایم. این یک نامگذاری محض نیست، یک حرکت سیاسی و تاکتیکی هم نیست؛ این یک اعتقاد و ایمان قلبی است. جمهوری اسلامی به معنای واقعی کلمه معتقد به لزوم اتّحاد امّت اسلامی است. این [کار] سابقه هم دارد… این یک اعتقاد است، یک اعتقاد قلبی و عمیق است. بعضی‌ها تصوّر میکنند یا وانمود میکنند که این یک تاکتیک سیاسی است؛ نه، این جور نیست؛ این یک ایمان قلبی است؛ معتقدیم به این و معتقدیم که خدای متعال این را از ما خواسته است.
(امام خامنه‌ای؛ 1398/08/24بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى‌)

🔸ما و اهل سنت خیلی سریع باید به یک اشتراک هویتی و تمدنی واحد برسیم. اگر این اتفاق بزرگ و مبارک هرچه سریعتر محقق نشود، با چهره‌ای که دولت غرب زده کنونی از ج.ا.ا در نگاه جهان اسلام تخریب کرده، در آینده‌ای نزدیک با چالش‌های فراوانی مواجه خواهیم شد که تیغ تمدنی ما را علیه استکبار جهانی کند می‌سازد و سرعت ما را به سمت تمدن اسلامی کندتر…

🔸در اینجا به شدت به الهیاتی فرامذهبی بلکه فرادینی نیازمندیم که الهام بخش و اندیشه‌ساز بوده و ادبیات مشترک ما با جبهه مستضعفین را تولید کرده و زمینه ساز یک حرکت موثر جهانی علیه کفر نهادینه شده توسط جهان مدرن شویم.

🔸اما به نظر می‌رسد که این فصل اخیر هویتی همان باشد که در جلسات گذشته بدان پرداختیم… هویت انقلابی!
یعنی ما باید به سرعت تقریرهایی از انقلاب ارائه دهیم که خلق یک هویت ناب انقلابی کند و فطرت انسانی را با آن گره بزند نه تمایزات دینی، خونی و ظاهری را. هرچند آنقدر دامنه انقلابی‌گری وسعت دارد که به راحتی فطرت‌های سالم انسانی را در آغوش گرفته و به سرعت علیه کفر و طاغوت جهانی بسیج کند و در مسیر معماری حیات نوین الهی و سبک زندگی دینی قرار دهد.

☘️قلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ ۚ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ [سوره آل عمران : 64]

چندین واژه نیاز به تعیینچندین واژه نیاز به تعیین تکلیف در بحث #مرتبت_معرفتی_توحید تکلیف در بحث #مرتبت_معرفتی_توحید

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_64
#جلسه_162

💠 چندین واژه نیاز به تعیین تکلیف در بحث #مرتبت_معرفتی_توحید

🔺 مؤلف محترم کتاب #روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا در بحثی که عنوان مرتبت معرفی توحید داده شده، ابتدا که وارد می شوند باور به توحید را فراتر از یک باور #ذهنی و بی اثر بیان می کنند و برای اینکه این ذهنی نبودن را بیان کنند می فرمایند توحید هم یک #جهان_بینی است و هم یک #دکترین_اجتماعی.
🔺 ما هم عرض این دوگانه #جهان_بینی / #دکترین_اجتماعی یک دوگانه دیگری داریم که #شهید_مطهری مرتب آن را مطرح کرده اند و حتی #مشخصات_اسلام را هم که می خواهند بیان کنند ذیل این دو گانه مطرح می کنند، آن هم دو گانه #جهان_بینی و #ایدئولوژی است. نسبت این دو گانه با دوگانه ای که آقا مطرح می کند چیست؟
🔺 در معنای دکترین چند معنا آورده شده که مهم ترین آن ها #مکتب و #نظریه است؛ یعنی دکترین یا به معنای یک مکتب است در یک زمینه ای که به آن مضاف می شود؛ یا به معنای یک نظریه است در زمینه ای که به آن مضاف می شود.
🔺 در معادل فارسی دکترین کلمه #رهنامه! در معادل فارسی که فرهنگستان زبان فارسی انتخاب شده که کمی ابهام دارد که منظور مکتب است یا نظریه!
🔺 در معادل عربی نیز دو واژه #عقیده و #مذهب را پیدا کردم. مذهب به معنای طریق و سبیل.
🔺 در معنای #ایدئولوژی رجوعی به آثار شهید مطهری داشتم ایشان ایدئولوژی را معادل مکتب می گیرد و می فرمایند:
«مكتب يا ايدئولوژى چيست و چگونه تعريف مى‏شود؟ چه ضرورتى است كه انسان به عنوان يك فرد و يا به عنوان عضو يك جامعه پير و يك مكتب باشد و به يك ايدئولوژى بپيوندد و ايمان داشته باشد؟» مجموعه آثار شهيد مطهري (انسان و ايمان)، ج‏2، ص: 51
در بررسی ای می کنند بعد از تقسیم افعال انسان به دو دسته التذاذی (غریزی) و تدبیری (عقلی) می فرمایند: «فعّاليّت تدبيرى فرضا به اوج كمال خود برسد، براى انسانى شدن فعّاليّتهاى انسان كافى نيست. فعّاليّت انسانى آنگاه انسانى است كه علاوه بر عقلانى بودن و ارادى بودن، در جهت گرايشهاى عالى انسانيّت باشد و لااقل با گرايشهاى عالى در تضاد نباشد، و الّا جنايت‏آميزترين فعّاليّتهاى بشرى احيانا با تدبيرها و تيزهوشيها و مآل‏انديشيها و طرح‏ريزيها و تئورى‏سازيها صورت مى‏گيرد» همان ص 53-54
سپس برای مشخص شدن نیاز به ایدئولوژی می فرمایند:
«در اينكه نيروى عقل و تفكّر و انديشه براى تدبيرهاى جزئى و محدود زندگى ضرورى و مفيد است بحثى نيست. در دايره كلّى و وسيع چطور؟ آيا انسان قادر است طرحى كلّى براى همه مسائل زندگى شخصى خود كه همه را در برگيرد و منطبق بر همه مصالح زندگى او باشد بريزد؟
اينجاست كه نياز به يك مكتب و ايدئولوژى ضرورت خود را مى‏نماياند، يعنى نياز به يك تئورى كلّى، يك طرح جامع و هماهنگ و منسجم كه هدف اصلى، كمال انسان و تأمين سعادت همگانى است و در آن، خطوط اصلى و روشها، بايدها و نبايدها، خوبها و بدها، هدفها و وسيله‏ها، نيازها و دردها و درمانها، مسئوليّتها و تكليفها مشخّص شده باشد و منبع الهام تكليفها و مسئوليّتها براى همه افراد بوده باشد.» همان ص 54-55
🔺 در رابطه ایدئولوژی و جهان بینی هم قائل هستند که « هر «ايدئولوژى» متّكى به يك «جهان‏بينى» است كه آن جهان‏بينى ايدئولوژى را تفسير مى‏كند.» مجموعه آثار شهيد مطهري (مقالات فلسفى)، ج‏13، ص: 272 و معادل جهان بینی و ایدئولوژی دو واژه حکمت نظری و عملی را قرار می دهند: « اگر بخواهيم به تعبير علماى قديم خودمان بيان كنيم بايد اين‏طور بگوييم كه ايدئولوژى حكمت عملى است و جهان‏بينى حكمت نظرى؛ حكمت عملى زاده حكمت نظرى است، نه حكمت نظرى زاده حكمت عملى‏» مجموعه آثار شهيد مطهري (مسئله شناخت)، ج‏13، ص: 341
🔘 به نظر می رسد که در آن موقع حضرت آقا خیلی دقت ویژه ای در زمینه معنای بحث #دکترین نداشته باشند و چیزی که ایشان می گویند همان چیزی است که شهید مطهری به آن ایدئولوژی می گویند.

☑️ از طرف دیگر یک کلید واژه دیگری نیز هم عرض همین ها داریم به نام #نظام_اندیشه.
☑️ کلید واژه های دیگری همانند #گفتمان – #نظریه_اجتماعی نیز داریم که در همین عداد قرار می گیرند.
🔹 پس کلید واژه هایی که باید معنا و نسبت تناسب آن ها در این بحث برایمان روشن شود موارد ذیل شد:
1️⃣ جهانی بینی
2️⃣ ایدئولوژی
3️⃣ دکترین (اجتماعی)
4️⃣ مکتب (اجتماعی)
5️⃣ نظریه (اجتماعی)
6️⃣ نظام اندیشه
7️⃣ گفتمان

توحید ناب با زندگی انسان کار دارد .

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#حق_برابر_انسانها_در_رابطه_با_نعیم_جهان
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_21
#جلسه_162

⛔️توحید ناب با زندگی انسان کار دارد .
توحید ناب با سیاه و سفید زندگی مومن درگیر است و اگر بخواهدمومنانه زندگی کند سبک زندگی او را تحت تاثیر قرار می دهد
اهمیت امتداد توحید از لایه های نظری به لایه های اجتماعی و تبدیل شدن به سبک زندگی اهمیتش تا این اندازه هست که فرقی بین موحد لفظی و لسانی(کسی که فقط در نظر مسلمان است )وبین غیر مسلمان قائل نشده اند
یعنی اگر این توحید در زندگی و مناسبات شما تغییری ایجاد نکند تو مسلمان نیستی
حضرت آقا اینگونه بیان می کنند که توحید ناب تکیه به نظر دارد اما متوقف در نظر نمی شود و تا زیستن وعمل ادامه می یابد

به عنوان مثال درقران کریم:

وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَوْفُواْ الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءهُمْ وَلاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ (85 الاعراف)
حضرت شعیب بعد از عبادت خداوند قوم خویش را به توصیه های عملی که از توحید نشات گرفته دعوت می کند به رعایت کیل و میزان و ورعایت حقوق یکدیگر …
یعنی موحد کسی است که این قوانین را رعایت کند

دست به ترکیب دسته های بشری نزند.”

#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#جلسه_162
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی

🔰”دست به ترکیب دسته های بشری نزند.”

كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً

فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ

وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ ۚ

وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ ۖ

فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ ۗ

وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿٢١٣﴾

🔺ارائه ی محتوای توحید توسط انبیای الهی باعث شکل گیری صف بندی های جدید اجتماعی می شود.

🔻محتوای توحید، وحدت بخش است
🔸هم برای موحدین
چون به صراط مستقیم هدایت می شوند
🔹هم برای مشرکین
چون موحدین را مانعی بر استکبار خویش می یابند
.

روح نگاری سلبی چقدر کشش دارد؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_62
#جلسه_161

💠 روح نگاری سلبی چقدر کشش دارد؟ (1)

☑️ یک سوالی که در مواجهه با رویکردی که مؤلف محترم کتاب #روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا دارند پیش می آید این است که این نحوه روح نگاری سلبی تا چه میزان کشش دارد؟ به عبارت دقیق تر اگر روح توحید را مبارزه معنا کردیم، زمانی که ما به جامعه توحیدی خالص (در زمان ظهور) رسیدیم آیا همچنان می توانیم بگوییم روح توحید مبارزه است؟ یا حتی سوال را کمی ارتقا بدهیم، وقتی بساط این دنیا جمع می شود و قیامت برپا می شود، آیا همچنان روح توحید در مبارزه است؟ مبارزه با چه چیزی؟ به عبارتی آیا ما در بهشت که قطعا اوج توحید است باز هم توحید را چنین معنا می کنیم؟

🔺 یک پاسخی که در کلاس به عنوان پاسخ به بخش زمان ظهور و برپایی جامعه توحیدی بیان شد این بود که #نفی_عبودیت_غیر_خدا در جامعه توحیدی هم هست، زیرا که این غیر خدا یک زمان می تواند مستکبرین مسلط باشند و یک زمان که این مستکبرین از بین رفتند و حکومت عدل جهانی برپا شد، می تواند اغیار درونی انسان ها و مکاید نفس باشد، زیرا که در زمان ظهور و بر پایی جامعه عدل مهدوی فوقش شیطان از بین می رود (به عنوان یک وسوسه گر بیرونی) اما نفس اماره انسان که از بین نمی رود، لذاست که با همه آن نعمت ها و الطاف الهی باز مطابق روایات خود حضرت مهدی عج به شهادت می رسند.

🔺 پاسخی دیگر که می توان مطرح کرد که نه تنها حکومت عدل مهدوی بلکه قیامت و بهشت را نیز بگیرد این است که وقتی ما یک هدفی را تعیین می کنیم، زمانی که به آن هدف می رسیم که دچار چگونگی نمی شویم که حالا که ما به این هدف رسیدیم پس دیگر آن مسئله از بین رفت! همه تلاش ما به این بود که به آن هدف برسیم حالا که به هدف رسیدیم دیگر می شود زندگی با آن هدف حاصل شده. وقتی که عبودیت غیر نفی شد دیگر می شود عبودیت حق، وقتی که شما به جامعه مهدوی و یا به بهشت رسیدید دیگر می شود حاصل آمده روح توحید، یعنی روح توحید محقق شده است و شما از این به بعد دارید از این هدف محقق شده بهره مند می شوید. «سوار چو به منزل رسد پیاده می گردد.» در راه رسیدن به معشوق کلی زجر و زحمت می کشد حال که وصال حاصل آمده که نمی گوید حیف شد لذت آن همه زجر و هجران و زحمت را الان ندارم! آن لذت ها که هدف نبود آن ها طریق بود برای رسیدن به یار، حال که رسیدی دیگر می ماند وصال و شیرینی وصال. بله هجران و غم ناشی از آن برای خودش یک شیرینی ای داشت ولی الان به شیرینی اصلی که وصال است مبدل شده است.

وح نگاری سلبی چقدر کشش دارد؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_63
#جلسه_161

💠 روح نگاری سلبی چقدر کشش دارد؟ (2) [پیشنهاد تغییر سلب به ایجاب]

☑️ سوال دیگری که در مورد روح نگاری سلبی مطرح است این است که این سلب تا کجا دوام می آورد؟ یعنی آیا واقعا در مراتب بالای عبودیت همچنان این نفی و سلب حضور دارد یا یک جایی تمام می شود؟ به عبارتی آیا تنزیه و تشبیه که در کنار هم هستند تا آخر همینطور هستند یا یک جایی دیگر تنزیه تمام می شود و فقط می ماند تشبیه؟

🔺 چیزی که ابتدائا به نظر می رسد این است که رویکرد تنزیهی و سلبی تا آخر نمی آید و عبد در سیر و سلوک به سمت خداوند به جایی می تواند برسد که واقعا از همه نوع عبودیت غیر خدا که می شود تصور کرد (حتی در راقی ترین شکل آن که توجه به غیر خدا نیز عبودیت باشد) رها می شود، و اینقدر پاک می شود که دیگر به هیچ نحو عبودیت غیر خدا برای او تصور ندارد، او از همه طواغیت و مستکبرین بیرونی و درونی گذر کرده است و اساسا از منطقه نفسانیت و انانیت گذر کرده است، لذا است که اینجا دیگر سلب و نفی ای باقی نمی ماند، دیگر غیری نمی ماند که توحید او نفی این غیر باشد؛ و از آن به بعد نیز سیر و سلوک او ادامه خواهد داشت.
🔺 لذا باید گفت که تنزیه تا آخر نمی آید و یک جایی تمام می شود، و از آنجا ست که فقط تشبیه است و تشبیه و تشبیه!
🔹 لذا می توان گفت که سلب که اصالت ندارد، پست این سلب یک اثباتی است که او اصیل است، اوست که حقیقت توحید است. و از همینجا می شود پیشنهاد کرد که همین مقاله یا مقاله دیگری داشته باشیم که #روح_توحید را نفی و سلب معنا نکند بلکه نام آ« باشد #روح_توحید_عبودیت_انحصاری_خدا که لازمه صریح و روشن آن #نفی_عبودیت_غیر_خدا بشود؛ نه مثل الان که روح توحید به شکل سلبی و نفی ای معنا شده است، حالا باید بیاییم شبهاتی را پاسخ بدهیم که در جایی که این نفی حاصل شد آیا همچنان روح توحید باقی مانده است و یا روح توحید حاصل شده است. چون ممکن است #نفی_عبودیت_غیر_خدا به تمامه صورت بگیرد ولی #عبودیت_خدا به تمامه صورت نگرفته باشد، چون در نهایت ما عبد هستیم و مخلوق و از دایره وجودی خود نمی توانیم خارج شویم بعلاوه او حق است و بی نهایت و امکان تکنه به ذات او هیچ وقت برای غیر او حاصل نخواهد شد که بخواهد #حق_معرفت و به تبع آن #حق_عبادت او را به جا بیاورد. که رسول الله ص فرمود: مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ وَ مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ

روش_شناسی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#حق_برابر_انسانها_در_رابطه_با_نعیم_جهان
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_20
#جلسه_161
#روش_شناسی

🔹مدخل

🔲مولف محترم ابتدا سعی دارد چند اصطلاح کیلدی را برای مخاطب تعریف وتبیین کند وبه اصطلاح مبادی تصوریه بحث را روشن کند.

🔸مبادی تصوریه:

🔺هستی شناسی
🔺انسان شناسی
🔺خاشناسی

🔲در گام دوم به سراغ رابطه های که بین این سه گزاره هست می رود و رابطه ها را تبیین می کند رابطه انسان ها با یکدیگر رابطه انسان ها با خدا و نعم موجود و…

🔲درگام سوم تمام این روابط را در یک نظام تعریف کرده و از آن به دکترین اجتماعی اسلام نام می برند

تا اینجای که بحث کردیم
این سیر ادامه دارد…

آیا ادعای آقای حیدری صرفا خلاف مصلحت است و نه واقعیت؟!

#یادداشت
#یادداشت_22
#احمد_قوی
#جلسه_161
#وحدت #تکفیر #شیعه #سنی #آیت_الله_اراکی #سید_کمال_حیدری

آیا ادعای آقای حیدری صرفا خلاف مصلحت است و نه واقعیت؟!

آن چیزی که در فضای نخبگانی و افکار عمومی به تکفیر مشهور شده و تصویر آن به عنوان یک پدیده مذموم در اذهان نقش بسته ،عبارت است از خارج دانستن سایر مسلمان ها از دایره دین و معامله ی غیرمسلمان با آن ها در عرصه حیات اجتماعی سیاسی اقتصادی و فرهنگی. بنابراین صرف این که یک جریان به تکفیری بودن متهم شود اذهان عموم را به این سمت سوق خواهد داد که این جریان جان و مال سایر مسلمین را محترم نمی شمارد ، ازدواج با آنها و ذبیحه آن ها را حلال ندانسته و…
اما در مقابل مفاهیمی تشکیکی از قبیل کفر باطنی و شرک غیر ظاهر و… که مستلزم احکام شرعی کفر و شرک نیستند اساسا ملاک تکفیری بودن محسوب نمی شوند.
از طرفی منتسب کردن این قبیل مفاهیم به افراد و جریانات مخصوص به غیر شیعیان نمی شود. بر اساس تحلیل هایی از این دست هر فرد (چه شیعه و چه غیر شیعه) به میزانی که مراتب ایمانش ناقص باشد و یا به میزانی که در اعمال خود از اوامر الهی تبعیت نکرده و نیت غیر الهی داشته باشد مشمول کفر و شرک خواهد بود.به عنوان مثال در قرآن کریم هر کسی به غیر ما انزل الله حکم کند کافر محسوب می شود. بر این اساس تمامی حکام و مدیران سکولار در دنیای اسلام که به غیر ما انزل الله حکم می کنند کافر محسوب می شوند ولی هیچ فقیهی (حداقل در بین شیعه) قائل به خروج این افراد از اسلام و معامله غیر مسلمان با این افراد نیست.
ناگفته پیداست که اضافه کردن قید “باطنی” به هیچ وجه در فضای افکار عمومی و رسانه، معنای معهود تکفیر و قبح شدید آن را از بین نخواهد برد.

وحدت- تکفیر

#یادداشت
#یادداشت_20
#احمد_قوی
#جلسه_160
# وحدت #تکفیر #شیعه #سنی #آیت_الله_اراکی #سید_کمال_حیدری

✅ قبول دارم که نوع مواجهه و چگونگی تعامل با غیر شیعیان مساله اصلی روز و حتی یکی از مسائل جدی افکار عمومی جامعه ما نیست. حتی در بین خواص هم این موضوع جزء مسائل اساسی و دعواهای همیشگی محسوب نمی شود و حداکثر سالی چند روز به آن پرداخته می شود. آن هم در لایه پاسخ به افراطی گری های جریان شیرازی!
با این وجود بسیاری از اندیشمندان معاقدند که حل و فصل این مساله و نوع مواجهه با آن در رویکرد تمدنی جایگاه ویژه ای دارد فلذا یکی از زیرساختهای نگاه تمدنی از آب در آوردن این ماجراست. بنابراین این مساله آن چنان هم بی اهمیت نیست و باید به آن پرداخت
ولی واقعیت این اس که در این مساله بین جریان انقلابی تکلیف مشخص است و همه میدانند که ماجرا و بایدها و نبایدهایش از چه قرار است.
فلذا از اساس دعوایی پیش نمی آید تا بخواهد تبدیل شود به مساله ذهن امت حزب الله. (شبیه آنچیزی که در عدالت مواسات دیدیم)
در این بین حتی انتقادات جریان طرفدار #وحدت_حداکثری به جناب #کاشانی هم به اختلاف بین بخشی از جوانان انقلابی دغدغا مند با یک خطیب انقلابی متمایل به جریان سنتی تحلیل خواهد شد.
اما این پایان کار نبود و آنهایی که دستی بر آتش داشتند می دانستند که این آرامش به مثابه آتش زیرخاکستر و آرامش قبل از طوفان است.
واقعیت آن است که دعوا در دل جریان معتقد به گفتمان انقلاب و طرفدار تقریب بسیار جدی و زیرساختی است. و این اختلافات هرازچندگاهی خود را در موضوعات مختلف نشان می دهد. اگرچه که هنوز به مرحله شکاف عمیق گفتمانی در بین عموم جبهه انقلاب نرسیده است.

ان شاء الله ادامه دارد…

روح نگاری سلبی چقدر کشش دارد؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_63
#جلسه_161

💠 روح نگاری سلبی چقدر کشش دارد؟ (2) [پیشنهاد تغییر سلب به ایجاب]

☑️ سوال دیگری که در مورد روح نگاری سلبی مطرح است این است که این سلب تا کجا دوام می آورد؟ یعنی آیا واقعا در مراتب بالای عبودیت همچنان این نفی و سلب حضور دارد یا یک جایی تمام می شود؟ به عبارتی آیا تنزیه و تشبیه که در کنار هم هستند تا آخر همینطور هستند یا یک جایی دیگر تنزیه تمام می شود و فقط می ماند تشبیه؟

🔺 چیزی که ابتدائا به نظر می رسد این است که رویکرد تنزیهی و سلبی تا آخر نمی آید و عبد در سیر و سلوک به سمت خداوند به جایی می تواند برسد که واقعا از همه نوع عبودیت غیر خدا که می شود تصور کرد (حتی در راقی ترین شکل آن که توجه به غیر خدا نیز عبودیت باشد) رها می شود، و اینقدر پاک می شود که دیگر به هیچ نحو عبودیت غیر خدا برای او تصور ندارد، او از همه طواغیت و مستکبرین بیرونی و درونی گذر کرده است و اساسا از منطقه نفسانیت و انانیت گذر کرده است، لذا است که اینجا دیگر سلب و نفی ای باقی نمی ماند، دیگر غیری نمی ماند که توحید او نفی این غیر باشد؛ و از آن به بعد نیز سیر و سلوک او ادامه خواهد داشت.
🔺 لذا باید گفت که تنزیه تا آخر نمی آید و یک جایی تمام می شود، و از آنجا ست که فقط تشبیه است و تشبیه و تشبیه!
🔹 لذا می توان گفت که سلب که اصالت ندارد، پست این سلب یک اثباتی است که او اصیل است، اوست که حقیقت توحید است. و از همینجا می شود پیشنهاد کرد که همین مقاله یا مقاله دیگری داشته باشیم که #روح_توحید را نفی و سلب معنا نکند بلکه نام آ« باشد #روح_توحید_عبودیت_انحصاری_خدا که لازمه صریح و روشن آن #نفی_عبودیت_غیر_خدا بشود؛ نه مثل الان که روح توحید به شکل سلبی و نفی ای معنا شده است، حالا باید بیاییم شبهاتی را پاسخ بدهیم که در جایی که این نفی حاصل شد آیا همچنان روح توحید باقی مانده است و یا روح توحید حاصل شده است. چون ممکن است #نفی_عبودیت_غیر_خدا به تمامه صورت بگیرد ولی #عبودیت_خدا به تمامه صورت نگرفته باشد، چون در نهایت ما عبد هستیم و مخلوق و از دایره وجودی خود نمی توانیم خارج شویم بعلاوه او حق است و بی نهایت و امکان تکنه به ذات او هیچ وقت برای غیر او حاصل نخواهد شد که بخواهد #حق_معرفت و به تبع آن #حق_عبادت او را به جا بیاورد. که رسول الله ص فرمود: مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ وَ مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ
.

دنیای امروز به کدام سخن بیشتر توجه می کند؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#ایمان_نیک_گفتار
#یادداشت_8
#جلسه_160

❤️ قلب جامعه و سخن فراگیر 🗣

🔅عنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ كَانَ النَّاطِقُ يُؤَدِّي عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ كَانَ النَّاطِقُ يُؤَدِّي عَنِ الشَّيْطَانِ فَقَدْ عَبَدَ الشَّيْطَان‏

💠دنیای امروز به کدام سخن بیشتر توجه می کند؟

این معیار و ملاک ما برای سنجش توحیدی یا مشرکانه بودن جوامع است

🔺جامعه ای که حق و حقیقت کانون توجهش باشد جامعه ای توحیدیست. «فَذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ»
🔺اما اگر دل مشغولی جامعه وهمیاتی باشد که شیاطین برای او زمزمه میکنند و زینت می بخشند آن جامعه بنده ی شیطان و محکوم به شرک و کفر است «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُورِيَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما» «بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ»

قلب را از آن جهت قلب میگویند که دائما در حال تغییر و انقلاب است، گاهی به زمین نظر میکند و گاهی به آسمان تا زمانی که از مرتبه ی نفسی خارج شده و دیگر جذب سخنان غیر الهی نشود
حال و روز قلب جامعه چگونه است؟ جذب کدام سخن می شود؟ چه چیزهایی بیشتر توجه او را جلب می کند؟
سینما؟ سلبریتی؟ نوید افکاری؟ عصر جدید؟ رهبری؟ شجریان؟ کرونا؟ دعواهای سیاسی؟ فوتبال؟ محرومین؟ مبارزه؟ یا…
اگر می خواهیم جامعه را متحول ببینیم چاره ای نیست جز اینکه کانون توجه آن را عوض کنیم و سخنی نو برایش به ارمغان بیاوریم.
کدام سخن نو می تواند قلب جامعه ما را فتح کند؟

توحید؟!

نقدهای ناظر به عمل

#یادداشت
#یادداشت_23
#احمد_قوی
#جلسه_161
#وحدت #تکفیر #شیعه #سنی #جبهه_انقلاب #هفته_وحدت #صدور_انقلاب #نگاه_جهانی #سید_کمال_حیدری

اما مساله اصلی آقای حیدری
از نقدهای ناظر به عمل ، نوع سیاست ورزی، رعایت مصالح در بیان مطالب و هوشمندی سیاسی در فضای اجتماعی که بگذریم ، آن چیزی که نقطه شروع اختلاف ایشان و منشا تمام این دعواها محسوب می شود، مبانی معرفتی و نوع خوانش ایشان از اندیشه اسلامی است!
خوانش متفاوتی که رد پای خود را در امثال نظریه “جواز تعبد به جمیع ادیان و مذاهب” و… میتوان مشاهده کرد. در واقع رویکرد علمی ایشان به گونه ای است که نتیجه آن “ادخال” مبانی معرفتی پلورالیسم در فکر اسلامی و رساندن حرفهای امثال سروش به مرزهای ادبیات فقه شیعه است.
فلذا نتیجه طبیعی آن فاصله گرفتن از جمهور متفکرین اسلامی است. طبیعتا هر چه جلوتر برویم از این دست چالش ها و اختلافات بیشتر خواهیم دید.
اما آن چیزی که به نظر می رسد از مساله شخص آقای حیدری ، اختلافات ایشان با حوزه و این دعواهای مصداقی مهم تر است ، نوع مناسباتی است که جریان انقلابی با این نوع اندیشه ها برقرار می کند.
اگر چه که در برخی موارد مثل همین ماجرای تقریب حرفهای ایشان برای دغدغه مندان امت اسلامی جذابیت های زیادی می تواند داشته باشد و حتی برخی دوستان این گرایشات را به عنوان مبانی و زیرساخت های وحدت پذیرفته و ترویج نمایند، ولی در نهایت ادامه مسیر نشان خواهد داد که این حرفها با مبانی معرفتی تفکر اسلامی ( از فلسفه گرفته تا خود قرآن) جور در نخواهد آمد. بنابراین جریان انقلابی که پیگیر تحقق آرمان های جهانی انقلاب است باید به تکیه گاههای نظری و معرفتی خود توجه بیشتری داشته باشد!