#رویکرد_چیستی_چرایی برگرفته از کتاب پنج رویکرد مادر با کمی تصرف

#یادداشت_مشخصات_اسلام
#جلسه_281
#یادداشت_59
#محمد_صحرایی
#رویکرد_چیستی_چرایی برگرفته از کتاب پنج رویکرد مادر با کمی تصرف

رویکرد یعنی زاویه دید و یک عینک خاص با تمرکز بر شناختهای کلیدی و لازم که بصورت آگاهانه طعم فهم ها و تصمیمها و انگیزه های ما را در مسائل مورد نظری که با انها سروکار داریم تغییر میدهد.
رویکردها باب معرفتی جدیدی از موضوع را برای ما می گشایند.
ما در فهم یک اندیشه ناگذیر هستیم رویکرد حاکم بر آن اندیشه را بشناسیم.
وقتی رویکردها شناخته شوند مفاهیم و ربط و پیوندهای مختلف جایگاه خودشان را خواهند یافت.
مثل اینکه مفهوم عبادت زیاد یا عبادت مخلصانه در کلام اقای بهجت ره با مفهوم آنها در کلام یک طلبه معمولی، در منظرکسی که هر دو شخص را میشناسد متفاوت خواهد بود. در مورد رویکرد هم به همین نحو نقش و حاکمیت معرفتی وجود دارد
فهم رویکردهای یک اندیشه در امتداد بخشی به آن اندیشه و یا مقایسه با سایر اندیشه ها بسیار موثر است.
رویکردها گاهی به نحوی هستند که مبنای اصلی یک اندیشه روی آن بسته میشود و با نبودن آن رویکرد فهم از آن اندیشه بکلی خطا خواهد بود که به آن رویکرد مادر گفته میشود.
مثل رویکرد توحیدی و نهادینه کردن عبودیت که پس زمینه همه ی افکار و باید و نبایدها و انگیزه ها و اهداف ترسیم شده و روش های متخذ شده در حاکمیت دینی است.

مكتب امام؛ جوهره و آبشخورها

#امید_فشندی
#یادداشت_157
#جلسه_281
#مشخصات_اسلام

💠 مكتب امام؛ جوهره و آبشخورها

اگر جوهره‌ی اصلی در مكتب امام را #رابطه‌ی_دین_و_دنیا بدانیم (رهبرانقلاب، 84/03/14)، نسبت این جوهره با رویكردهای مادری كه این مكتب شیرخوار آن‌هاست است، چیست؟

كمابیش چیزی از جنس قدرت و سیاست است؛ یعنی #رویكرد_حكومتی!

از میان پاره‌های گوناگونی كه زیستار دنیا را می‎سازد، قدرت قاهری است كه برای سامان كارهای جامعه طرح و برنامه می‌ریزد و سررشته‌ی تولید و توزیع را به‌دست می‌گیرد (یا بر آن نظارت می‌كند.)

حضرت امام كه الله‌قَسَمی اسلام را تماما سیاست می‌داند، منظورش از سیاست همین تدبیر امور جامعه و سررشته‌داری حیات اجتماعی است.

براین‌اساس؛ سلوك توحیدی، تربیت و فرهنگ و تمدن‌سازی هم بر محور عنصر #قدرت به مكتب امام دست می‌دهند.

البته منظور از قدرت می‌تواند لزوما معنای مدرن آن نباشد.

چرا اقتصاد اولویت یک کشور است؟

#یادداشت
#مقام_مردم
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_85
#جلسه_281

🔰چرا اقتصاد اولویت یک کشور است؟ (5)

💠 بررسی اولویت تولید ثروت و اقتصاد از نظرگاه آرمان مردمسالاری دینی با تأکید بر رویکرد تربیتی

◀️پرده اول: روایتی میدانی اندر خدمت و خیانت روشنفکران! و اندر احوال اقتصادی مردمان ایران زمین

یکی از معضلاتی که طی ده سال گذشته حضورم در قم به کرات مشاهده کرده ام خسارتهای مالی فراوانی است که طلاّب با اعتماد به فرد یا مجموعه ای اندک سرمایه خویش را واگذاری میکردند به امید اندک سودی؛ اما متاسفانه بارها و بارها مشاهده کردم آن فرد یا مجموعه با به جیب زدن سرمایه های این طلاب ایشان را به خاک سیاه می نشاند.
یا برخی دیگر سعی میکردند چند نفر با همدیگر شوند و سرمایه هایشان را تجمیع کرده و یک کار تولیدی رقم بزنند اما مسئله این شد که کار تولیدی نیز مختصات خاصی دارد که برای به ثمر رسیدنش این مختصات حتما بایستی احراز گردد اما متاسفانه غالب اقدامات اینچنینی نیز کمتر توانست به ثمردهی مطلوب برسد.
یا حالت اخیر آن که طلاب بسیار زیادی با موج افکنی رسانه ای حاکمیت به ورطه بورس افتاده و با افت شاخص بورس سرمایه شان نصف یا یک سوم شد.
آنچه که در این سالها مشاهده کرده ام همه نشان از ضعف عقل اقتصادی ما دارد.
نشان از این دارد که بینش اقتصادی ما ضئیل و بدبخت است!
نشان از این دارد که ما بر دوش تجربه های اقتصادی و هم نسلهای خویش نایستاده ایم.
و این ضعف حاکی از انست که روشنفکران دینی در ارتقای عقل معاش مردم، عقل معاشی که گشوده به سمت عقل معاد باشد،
عقل معاشی که برآورنده مقاصد عقل معاد باشد،
عقل معاشی که در خدمت عقل معاد باشد،
نه تنها روشنفکران دینی بلکه روشنفکران غیر دینی هم متاسفانه این مهم را تمهیدگری نکردند و بدان کاملا بی تفاوت و بی التفات بودند.

این ضعف حاکی از آنست که نه آموزش و پرورش ما و نه آموزش عالی ما هیچکدام نتوانسته وظیفه خویش را در تامین بینش اقتصادی و عقلانیت اقتصادی جامعه ایران به خوبی به انجام برساند.

◀️پرده دوم: مسئله تجارت و ازدیاد عقل
مردمسالاری دینی آرمانی است که انقلاب دنبال کرده، می کند و خواهد کرد. مردمسالاری دینی یعنی امامت امت، مردمسالاری دینی یعنی جمهوری جنود عقل، مردمسالاری دینی یعنی اثاره دفائن عقول، مردمسالاری دینی یعنی تحقق انتم الاعلون…

جامعه ایران بایستی امام دیگر امم شود حتی در ساحت عقل معاش….

جامعه ایران بایستی نبوع و نبوغ خویشتن خویش را در ساحت عقل معاش به رخ جهانیان بکشد…

جامعه ایران بایستی ظرفیت عقل و استعداد آدمی را در ساحت عقل معاش به منصه ظهور بکشاند.

حال در این میان تولید ثروت و تجارت امریست که زمینه ساز ازدیاد عقل معاش است. کما اینکه روایات نیز دال بر این امر می باشد نظیر:

الإمام الصادق (عليه السلام): التجارة تزيد في العقل*

الإمام الصادق (عليه السلام): ترك التجارة ينقص العقل**

الإمام الصادق (عليه السلام): وقد سأل عن معاذ بياع الكرابيس، فقيل: ترك التجارة -: عمل الشيطان، من ترك التجارة ذهب ثلثا عقله، أما علم أن رسول الله (صلى الله عليه وآله) قدمت عير من الشام فاشترى منها واتجر فربح فيها ما قضى دينه***.

همانطور که مشاهده می شود امر تجارت به عنوان امری که زیادت عقل به ارمغان می آورد معرفی شده و. از سوی دیگر ترک تجارت به عنوان امری که باعث نقصان عقل می شود معرفی میگردد.
ادامه👇👇👇

* الكافي: ٥ / ١٤٨ / ٢.

** الكافي: ٥ / ١٤٩ / ٧ وص ١٤٨ / ١ و ح ٤ و ٦ وص ١٤٩ / ١٠.

***وسائل الشيعة: ١٢ / 8 / 10.

دو نوع فعالیت فرهنگ داریم.

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_۹6
#جلسه_281

🔰دو نوع فعالیت فرهنگ داریم. یک فعالیت فرهنگ به معنای خاص و صرف کار در حیطه ی مثال فرهنگی مثل فعالیت در زمینه حجاب. یک فعالیت فرهنگی دیگر داریم که فعالیت عام فرهنگی است که نوع نگاه و رویکرد فرهنگی است که به همه ی مسائل میتوان داشت. مثلا ورود فرهنگی به اقتصاد یا سیاست و…..

🔸به نظر میرسد بیان جناب استاد در بحث «پنج رویکرد مادر» در مقوله فرهنگ، از جنس نوع دوم است و ورود فرهنگی در تمام مسائل مد نظر است. با این نگاه است که میگوییم کار اصلی اسلام و انقلاب، کار فرهنگی است. احتمالا مراد از جمله ی «فرهنگ آن چیزی است که حاضرم جانم را فدایش کنم» نیز در همین حیطه است

❇️نقش رهبر بیش از اینکه یک نقش اداری و حکومتی باشد، در واقع یک نقش فرهنگ ساز به معنای عام آن است. رهبر هادی جامعه است. باید با بصیرت مسیر درست را تشخیص دهد و به سمت آن راهنمایی کند. این راهنمایی ها در اکثر موارد به وسیله ی کارهای فرهنگی و گفتمان سازی انجام میشود. لذا طلبه که در کسوت رهبری اجتماعی است باید بیش از همه به ابزار ها و شگرد های فرهنگی مسلط باشد و گفتمان سازی به روش های مختلف تمرین کرده باشد.
🌹

#گفتمان_سازی

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_76
#جلسه_281
#رسانه
#گفتمان_سازی

🔻درباره اهمیت رسانه که نیاز به صحبت نیست در همین اندازه که حضرت آقا فرمودند بنده اگر رهبر نبودم قطعا فضای مجازی را دست می گرفتم

اما ما الان تقریبا 30 نفر هستیم که در حلقه اندیشه کلامی حضور داریم و درگیر بحث های کلامی انقلابی هستیم اما تنها بروزی که داریم همین گروه 30 نفره است ولاغیر
خیلی از یادداشت هایمان بازخورد واقعی نداریم
ما نمی دونیم مخاطب غیر کلاس از بحث ما چه بازخوردی دارد
نمی دانیم کجا ضعف داریم
صحنه فعالیت مجازی که خیلی حقیقی است را نمی دانیم

♻️ چکار کنیم که به صحنه بزنیم چکار کنیم واقی دیده شویم ❓

خودم تو ذهنم بود درتویتر فعال شوم وآنجا خلاصه یادداشت هام به صورت قالب تویتر بنویسم .

❓حالا چرا #تویتر؟
بین شبکه های موجود بهترین فضا که حالت رسمی ،جدی، نخبگانی،و تاثیر گذار دارد تویتر است
تمام مسئولین اولین واکنش خودشان را در تویتر خود نشان می دهند . ملاک برای ترند شدن یک موضوع همین فضای تویتر است

✅چکنم؟؟؟؟
من پیشنهادم این هست همه دوستان به صورت اجباری حساب تویتری داشته باشیم تا اینکه تو ایتا برا خودمون کانال بزنیم و خودمون و خانممون توش عضو باشند
اینجوری می تونیم :
با حمایت از یادداشت های خودمون فالور خودمون بیاریم بالا و
بیشتر دیده بشیم و
هم حرفمون رو به جامعه مخاطبمون برسونیم و
هم بازخورد های مردم ببینیم
تازه برای همه اتفاقات یه گروه 30 نفره برای گفتمان سازی داریم
که به مرور زمان با راهنمایی های برادر #ظفری که تو این زمینه وارد هستند بیشتر می شیم

#پاسخ_به_نطق_دکترپزشکیان

#یادداشت
#حمیدرضاشب_بویی
#جلسه_281
#یادداشت_69
#پاسخ_به_نطق_دکترپزشکیان

جناب آقای دکتر پزشکیان در دهم خرداد در نطق خود، سعی داشتند که نامه امیرالمومنین را بمثابه مانیفست عملکرد اصلاح طلبی، شرح و بسط دهند و خودشان را مصداقی از این جریان قرار دهند.
گوشه هایی از این متن گهربار مورد بحث و خطاب ایشان قرار گرفت که البته فصل الخطاب است و دقیق؛ و کلامی بالاتر از انوار هدایت امیرالمومنین نیست و از این رو شاید لازم باشد که بخش های دیگر آن نیز مورد توجه و دقت قرار گیرد.

در فرازی از این نامه، موضوع #شفافیت مسئولان مطرح شده است: «اَلا وَ اِنَّ لَکُم عِندِی اَن لَا اَحتَجِبَنَّ دُونَکُم سِرّاً اِلّا فی حَرب»، «بدانید حقّ شما بر من است که چیزى را از شما جز اسرار جنگ پنهان ندارم»
معنای شفافیت این است که «مسئول در جمهوری اسلامی عملکرد خودش را به‌طور واضح در اختیار مردم قرار بدهد.»
امیرالمؤمنین به فرماندار خود -مالک اشتر- چنین دستور می‌دهد که «هرگاه رعیّت گمان ستمى بر تو ببرد آشکارا عذرت را به آنان ارائه کن، و به اظهار عذر، گمان‌هاى آنان را از خود بگردان.»(1)

به نظر می آید آنچه که جناب پزشکیان از شورای نگهبان به واسطه نامه امیرالمومنین به مالک اشتر توقع دارند قبل از رسیدن به آنجا، سالیان قبل، از زمان وزرات بهداشت دولت اصلاحات و تا نمایندگی مجلس فعلی، باید از خود ایشان به عنوان اصلاح طلبی که معتقد به راهبرد بیان شده در نامه به مالک اشتر است، توقع داشت.

در هفتم فروردین ماه 1400 جناب پزشکیان در مصاحبه ای فرمودند: «باید گفت دلار به‌واسطه شرایط کشور به این سطح «رسید»! و البته عامل آن را هم بیش از تحریم‌های آمریکا، خودداری از پذیرش برنامه‌های گروه ویژه اقدام مالی (FATF) برمی‌شمارد؛ هرچند که پاسخ روشنی هم نمی‌دهد که اگر مشکل از FATF است، پس چرا دقیقا بعد از خروج آمریکا از برجام، دلار چند برابر شد، در حالی که ایران از یک دهه پیش در فهرست سیاه FATF قرار داشته است؟

آیا نباید سوال کرد که: «جناب آقای دکتر! شما که اینگونه معتقد به نامه به مالک اشترید، چرا هنوز بعد از این همه نفاق و خیانت های شکل گرفته در تعاملات بین المللی، که تنها منفعت آن از دست دادن سردار دلها بود و بس، هنوز راه حل معیشت و مشکلات مردم را در دستان اسناد بین المللی کثیفی قرار میدهید که جز بوی خون و ناامیدی چیز دیگری در هوای کشور انتشار نداده است؟ آیا منش مالک و راهبرد امیرالمومنین در حمایت از مظلومین همین نوع شفافیت بود؟!»

جناب پزشکیان در همین مصاحبه صریحا بیان می کنند که: «با شفافیت حقوق و دریافتی‌ مدیران برای همگان و نیز شفافیت آرای نمایندگان در مجلس مخالف است و اعتقاد دارد زیان این میزان از شفافیت، از سود آن بیشتر است.»

شاید فقط به همین دو بند از مصاحبه اخیرشان اکتفا کنیم که روشن شود به چه دلیل شورای نگهبان به عنوان معتقد اصلی به حاکمیت جریان نهج البلاغه بر سیاست های کشور، ایشان را رد صلاحیت کرده است و نیاز به بر نیزه کردن این کتاب و خطبه شریف نباشد.

اوصیکم و نفسی بتقوی الله

(1): https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=40814

حیثیات و رویکرد!

#يادداشت
#گفتمان_انتخابات_1400
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_186
#جلسه_281

💠 حیثیات و رویکرد!

رویکرد را به زاویه نگاه تعریف کردند، به نظرم زاویه نگاه کم است، در زاویه نگاه فاعل شناسا محور است، رویکرد را به این شکل معنا کردن خیلی فضا را به نسبیت نزدیک می کند؛ یعنی بستگی دارد که شمای فاعل شناسا از چه زاویه ای و با چه غرض و غایتی به این حقیقت نگاه کنی، چیزهای متفاوتی خواهی دید.
اما واقع قضیه این است که چون حقایق سرشار از جهات و حیثیات هستند، به فاعل شناسا این امکان را می دهد که از یک جهت و حیثیت خاصی که در خود آن حقیقت هست به او نگاه کند و نگاه از آن جهت آورده های متعددی به او بدهد که از جهت و حیثیت دیگر نگاه کردن این آورده ها را نمی دهد.
در حکمت اسلامی وقتی اصالت وجود را ثابت می کنند، متن حقایق بلکه متن حقیقت یک چیز می شود، آن هم وجود، اما هر وجود حیثیات متعددی دارد که در آن نهفته است، حیثیات را تقسیم می کنند به حیثیت نفادی، اندماجی و شأنی؛
در حیثیت نفادی تمرکز بر تمام شوندگی و سقف دارایی این وجود است، اینکه این وجود کجا ایستاده است و کمالات او جلو نرفته است قید می شود برای این وجود خاص و به ما وجود مقید و محدود را می دهد.
در حیثیت اندماجی این وجود بتمامه و کل متن وجودش دارای صفات و حالاتی است که در دل آن مندمج و فشرده هستند؛ به کل این متن نگاه می کنیم می گوییم معلول است یا واحد است یا …. این حقیقت مرکز فوران حیثیات اندماجی کثیره و بلکه بی نهایتی است که می توان با برش هر یک از آن حیثیات آن را دید و نشست در مورد آن صفت او صحبت کرد.
حیثیت شأنی در واقع دیدن اطوار یک حقیقت دارای مراتب مختلف است، اگر در حیثیت نفادی به سقف دارای وجود می نگریستیم، اگر در حیثیت اندماجی به کل این وجود خاص می نگریستیم، اینجا اصطلاحاً به بخش خاصی از این وجود می نگریم و حکمی مربوط به آن مرتبه و بخش خاص او میدهیم. مثل تحقق این وجود در عالم ماده و مثال و عقل یا خود سه مرتبه ماده و مثال و عقل داشتن کل عالم، و یا ماده و مثال و عقل داشتن نفس انسانی.
اگر وجود اعتباری را نیز در فلسفه به عنوان یکی از اقسام وجود بپذیریم (که ظاهرا اینطور است) کل علوم اعتباری انسانی نیز به عنوان یک حیثیت که شاید اسمش را حیثیت اعتباری بشود نامید، به عنوان قسم چهارم حیثیات مطرح می شود.

رویکرد را باید شبیه به نگاه حیث بینی ترسیم کرد، یعنی در دل آن حقیقت اینقدر حیثیات و جهات متعددی نفاداً و اندماجاً و شأناً و اعتباراً نهفته است که هیچ چشمی (؟!) یارای دیدن همه آن ها را با هم ندارد؛ لذا هر لحظه از جهتی و حیثی در مورد این حقیقتی که همه حقایق دارند از دل او فوران و بلکه انفجار می کنند، بحث می شود؛ که عرفا فرمودند کل اسمٍ فی کل اسم! بلکه شاید بشود بالاتر گفت که کل شیءٍ فی کل شیء (؟!)