گزارشی از مقاله عمل صالح در قرآن اثر شهید صدر

در این مقاله شهید به دنبال تبیین جایگاه و نقش این عنصر به عنوان ارزش اقتصادی نیست، که در بازار اقتصادی همچون سایر کالا ها به فروش می رود، شهید به دنبال تبیین ارزش کار از جنبه انسانی و اخلاقی است.

چند پرسش اساسی محور این مقاله است :
۱. چه کار انسانی شایستگی دارد که مورد پسند و احترام واقع شود؟
۲. معیارهایی که باید در کشف ارزش یک کار و میزان اهمیت و احترام آن از نظر اخلاقی و معنوی مبنا قرار بگیرد چیست؟

شهید قبل از بیان نگاه اسلام به کار،از دیدگاه سرمایه داری و مارکسیسم به کار می نگرد،

🛑نظام سرمایه داری

نظام سرمایه داری با اصالت دادن به منافع حیاتی جامعه و مناسبات اجتماعی، هر فعل یا عملی که برای جامعه منفعت به ارمغان بیاورد را ارزشمند می داند. فارغ از انگیزه ها و نیت های پشت عمل. هر کاری که آزادی دیگران را در جامعه به خطر نیاندازد، و سود بیشتری برای جامعه داشته باشد شریف است.

در این نظام نیت های خیرخواهانه به قهقرا می رود، خیرین با نیت ها درست ارزش کمتری از تاجرینی دارند که با انگیزه و احساسات پلید وارد معامله می شوند. کار زمانی ارزش دارد که جنبه عملی بیشتری داشته باشد.

🛑 نظام مارکسیستی با اصالت دادن به مبارزه طبقاتی و این که هیچ گاه طبقه قدیم توان باقی ماندن در طول تاریخ را ندارد و لاجرم به دست طبقه جدید نابود می شود،ارزش کار را به تقویت طبقه جدید و خرد کردن طبقه قدیم می داند. بنابراین مصلحت طبقه جدید معیار و میزان ارزش کار قرار می گیرد.

🛑شهید صدر در پایان جمع بندی از ارزش کار در اسلام می گوید:

اسلام با اصالت دادن به نفوس انسانی و بنای جامعه ای که تجلی جنبه های درخشان انسان باشد، به انگیزه ها و مقدمات و چارچوب های عمل بها بیشتری می دهد. و عملی را صالح و به نفع جامعه می داند که از امیال نیک و نیت های پاک سرچشمه می گیرد.نه عملی که به طاهر بزرگ اما در نیت دچار انحراف است.

لذا براساس منطق قرآن کریم در سوره توبه آیه ۱۹ خداوند جهاد در راه خودش را از کلید داری خانه مکه بالا تر می داند.

و همچنین انگیزه های فراوانی برای اعمالی چون صدقه پنهان و کتمان برخی از نیکی ها قرار داده است.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
| کانون اندیشه کلامی |
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@andishekalami

استثمار؛ اصل کار و افزوده‌های آن

استثمار بیشتر در فضای بهره‌ها و فرآورده‌های زندگی انسان معنا می‌یابد، اصل حیات و حضور انسان، و افعال و رفتار و گفتار او، فی نفسه یا در كنش با طبیعت، اشیاء و انسان‌های دیگر، یك محصول و فراورده‌ای خواهد داشت افزون بر اصل آن.

مسئله این است كه این انسان به‌عنوان فاعل كار، چه سهم و بهره و نصیبی در فراورده خواهد داشت؟ آیا صرفا دستمزدی متناسب با امرار معاش خودش؟ یا سهمی اساسی از ارزش مالی محصول هم دارد؟

خب این چالشی است كه امثال ماركس را علیه سرمایه‌داری شورانده است و در نسبت میان #كار_و_سرمایه در پی پاسخ به این سؤال است كه افزوده‌ای كه كار ایجاد می‌كند، نصیب سرمایه[گذار] می‌شود یا كارگر هم بهره‌ای دارد؟

حالا پیشرفت‌های فن‌آورانه آن‌قدری هست كه می‌شود فرآورده‌های پرشمار و باارزشی از انسان گرفت؛ از علایق و عاداتش تا گفتار و رفتار و نیروی بازویش، فرآورده‌هایی كه به ذهن خود آن انسان خطور هم نمی‌كند چه برسد در طلب بهره‌ی خویش باشد!

اگر استثمار را ممنوع و نامشروع می‌دانیم، یعنی نباید بی اطلاع فرد یا جامعه‌ای، فرآورده‌ای از ایشان تولید كنیم، بی آنكه علاوه بر مزد كار، سهم ایشان را از محصول تولیدی پرداخت كنیم.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
| کانون اندیشه کلامی |
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@andishekalami

عدم پذیرش عقل به عنوان یک منبع باعث انسداد باب اجتهاد

#مشخصات_اسلام
#جایگاه_عقل

 

شهید مطهری در بحث مشخصات اسلام از منظر ایدئولوژی یکی از این مشخصات را اجتهادپذیری می داند که دو دلیل دارد یکی اینکه «كلّيات اسلامى به گونه‏اى تنظيم شده است كه اجتهادپذير است.» و دیگری «قرار گرفتن عقل در شمار منابع اسلامی است.»
مجموعه آثار شهيد مطهري (وحى و نبوت)، ج‏2، ص: 241

اما به نظر می رسد عامل دوم از عامل اول مهمتر است، یعنی اگر عقل به عنوان یک منبع اسلامی پذیرفته نشود، کلیات اسلامی اجتهادپذیری را فراهم نمی کند، چون آن چیزی که کلیات اسلام را موارد جزئی و متغیر تطبیق می دهد عقل است، اگر حجبت عقل به عنوان یک منبع اسلامی پذیرفته نشود، دلیلی ندارد که تطبیق اصل کلی بر فرع، یا اصل ثابت بر متغیر حجیت داشته باشد.
عقل در اندیشه شیعی بسیار جایگاه عظیمی داده شده است، فی الواقع عقل در کنار سایر منابع قرار داده نشده، بلکه همه آنچه که به واسطه نبی آمده از قرآن و سنت و روایات به عنوان حجت ظاهری دانسته شده و عقل در عداد آن ها به عنوان حجت باطن معرفی شده است.
«إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَيْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ ع وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول‏» الكافي (ط – الإسلامية)، ج‏1، ص: 16

به نظر می رسد که استنباطات شرعی ما هنوز نتوانسته عقل را تا این سطح مورد استفاده قرار دهد و این میزان به آن جایگاه بدهد. اصول فقه ما در بخش «ادله شرعیه عقلیه» بسیار نحیف است و برخی بیش از درک «حسن و قبح» شأنی برای عقل قائل نیستند.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
| کانون اندیشه کلامی |
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نسبت ما و تمدن چشم‌پرکن غرب

 

لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنينَ (88)سوره حجر
ديدگان خويش را به آن چيزهايى كه نصيب دسته‏هايى از ايشان كرديم ميفكن و بخاطر آنچه آنها دارند غم مخور و به مؤمنان نرم‏خويى كن.

وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقى‏ (131) سوره طه
ديدگان خويش را به آن چيزهايى كه رونق زندگى دنيا است و بعضى از دسته‏هاى آدميان را از آن بهره داده‏ايم تا در باره آن عذابشان كنيم نگران و خيره مساز كه روزى پروردگارت بهتر و پايدارتر است .

💠جایگاه شناسی آیات: آیات متناظر
به وزان دو آیه 35 سوره محمد(ص) و 139 سوره آل عمران {وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ…} ما با این دو آیه مواجه هستیم. این دو آیه تتمیم و تکمیل دو آیه پیشین است.

💠تبیین آیات:
🔰تفسیر اجمالی آیات:
حضرت آیت الله جوادی آملی در تفسیر تسنیم شان می فرمایند:
“هم شما بدان هم آنها بدانند هم به آنها اعلام بکن که زرق و برق دنیا برای هیچ کس میوه نمی‌شود و هیچ کس از دنیا طرْفی نمی‌بندد ﴿وَلاَ تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَی مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا﴾ مبادا چشم بدوزی به آنچه را که در دست دیگران است دیگران هم بدانند شما هم مستحضر باش که آنچه در دست دیگران است یا در باغ دیگران است فقط شکوفه است اینجا جای میوه نیست درختِ دنیا برای احدی میوه نمی‌دهد اینجا جای سردی است شما در منطقه‌های سردسیر کم و بیش مأنوس هستید که آنجا اصلاً درخت سبز نمی‌شود بر فرض درخت سبز بشود میوه نمی‌دهد یک تابستان کوتاهی دارد که تا این درختان می‌خواهند شکوفه بکنند پاییز زودرس می‌آید بساطش را به هم می‌زند… بنابراین تو بدان به آنها هم بگو که اگر واقعاً میوه می‌خواهند شجرهٴ طیّبه جای دیگر است, سایه می‌خواهند جای دیگر است اینجا جای امتحان است فقط شکوفه‌های خوش‌رنگی اینها پیدا می‌کنند که اینها را می‌آزماید نه اینکه به فواکه چشم ندوز, نه اینکه به اثمار و ثمرات اشجار چشم ندوز, به ازهار چشم ندوز به شکوفه چشم ندوز غیر از شکوفه چیز دیگر نیست ﴿وَلاَ تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ﴾ حالا وجود مبارک پیغمبر که از همهٴ اینها منزّه بود بعضیها یک چشمشان به طرف مثلاً شکوفه است بعضی هر دو چشمشان را پُر می‌کنند خیره خیره به یک جا نگاه می‌کنند فرمود این طور خیره خیره نگاه نکن این فقط شکوفه است هر دو چشمش را پُر کرده پُر کرده دو چشمت را پُر کردی داری نگاه می‌کنی این برای کسی میوه نمی‌شود ﴿وَلاَ تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَی مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِّنْهُمْ﴾ یعنی گروههایی از اینها را چه چیزی متمتّع کردیم ﴿زَهْرَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا﴾ نه ثَمر, فقط شکوفه است تازه این شکوفه هم برای آزمون است ﴿لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ﴾ اما آنچه را که ما به شما می‌دهیم که محصول آن صبر و محصول این تسبیح, محصول استعانت بالصبر و الصلاة است آن رزق ربّ توست که هم بهتر است هم ماندگارتر ﴿وَرِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَأَبْقَی﴾ ”

🔰فتنه و ابتلای امروز ما: فتنه شکوفا و مجلل دنیای غرب
مسئله امروز ما همین است که دنیای غرب و ما فیها چشمان ما را پر کرده است، حال یکی اقتصاد دنیای غرب و GDP بالای کشورهای غربی را بدان چشم دوخته دیگر فرهنگ اجتماعی و تشکیلاتی غرب در نظرش جلوه گری می کند دیگری پیشرفتهای علمی و معیارهای علمی و گفتمان های علمی غرب در نظرش پیشتازی و عزیز بروز می کند و خیلی از ما گرفتار سبک زندگی غربی و این نوع زیستن را برگزیده ایم، در نظر خیلی هایمان هم زرق و برق فناوری ها و تکنولوژی های دلربایی می کند و … . تمام دنیای غرب و زرق و برق آن وسیله ای برای آزمایش و امتحان جبهه مقاومت شده است.

🔰تحقیر و استخفاف کلان استراتژی غرب برای سلطه جویی و استعمار
بنیادی ترین راهبرد دستگاه استکبار و نظام سلطه در برابر مستضعفان را بتوان استراتژی #استخفاف و تحقیر ملل بیان کرد…
حق سبحانه در آیه 54 سوره زخرف می فرماید:
فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ

فرعون با استخفاف و تحقیر شخصیت قوم خود، عقول قوم خود را دزدید و بر ایشان استعلا یافت!(حضرت علامه طباطبایی در المیزان اینگونه معنی می کنند آیه را: أي استخف عقول قومه و أحلامهم)

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
| کانون اندیشه کلامی |
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@andishekalami

ن

تقریر و نقد قلمرو اسلام در عرصه علوم انسانی – اثر استاد خسروپناه

🔺تقریر

آیا نیازی به علوم انسانی اسلامی داریم؟
علوم انسانی از چه طریق به دست آورده می شود؟

سه دیدگاه:

1️⃣حداقلی: قرآن و سنت گزاره هایی در مورد علوم انسانی دارند، اما نمی توان از آن ها علوم انسانی تولید کرد.

2️⃣حداکثری: اسلام و قرآن و سنت به تمام پرسش های مربوط به علوم انسانی پاسخ داده است.
به عبارت دیگر، اسلام با دو منبع قرآن و سنت، پاسخگوی تمام نیاز های اجتماعی انسان است. لذا انسان برای رفع نیازهای اجتماعی، نیازی به تعقل و تجربه و عرف ندارد.

3️⃣اعتدالی: این دیدگاه با روش عقلی، تاریخی، تجربی، نقلی، یعنی جمع میان دو روش درون و برون دین به دست می آید.
طبق روش شناسی مطرح شده، علوم انسانی را به سه بخش عمده 1-تجربی، 2-مکاتب و 3-ارزش ها می توان تقسیم نمود و اسلام را در مقام مقایسه با این سه بخش باید ارزیابی کرد.

الف) علوم انسانی تجربی: پیش فرض های غیرتجربی برگرفته از دین نیز در بخش تجربی علوم انسانی تأثیرگذار است.

ب) مکاتب علوم انسانی: از دین اسلام انتظار داریم تا مبانی مکتبی علوم انسانی و اجتماعی را مشخص سازد.

ج) ارزش های(فردی و اجتماعی) حاکم بر علوم انسانی: آموزه های اسلامی در تغییر انسان، نقش مؤثری دارند. بخشی از آیات و روایات اسلامی، مربوط به ارزش ها و بایدها و نبایدهای حقوقی و اخلاقی رفتارهای اجتماعی و فردی انسان است که به وسیله علوم فقهی و اخلاقی و حقوقی و عرفانی اسلام بیان می گردند. البته علاوه بر رویکرد نقلی و اثبات قرآنی و روایت هنجارهای اجتماعی اسلام، دلایل عقلی بر ضرورت بعثت پیامبران و ضرورت هدایت و سعادت انسان و رابطه منطقی بایسته ها و هنجارها با سعادت و کمال انسان نیز دلالت دارد.

🔺نقد…

در نگاه حداکثری اگر خود قرآن و سنت به ما گفته باشند که از عقل و تجریه و عرف استفاده کنیم، آیا معرفت پدید آمده ی ما اسلامی نمی شود.

از خود شما یاد گرفتیم که “پیش فرض های غیرتجربی برگرفته از دین نیز در بخش تجربی علوم انسانی تأثیرگذار است” بر این اساس علم و معرفتی که انسان مسلمان که تجربه اش متأثر از مکتب اسلام و نظاماتی بر پایه ی آن است، رقم می زند، چگونه ممکن است که اسلامی نباشد.

مسلمان گرفتار شریعت اسلام، تجربیاتش بر اساس یک زیست مؤمنانه است و در پی یک حیات توحیدی است. این تجربه ی متراکم است که تبدیل به علم انسانی می شود و قطعا در مقام مطالعه ی این علم ما مجاز هستیم که صدورش را به خداوند متعال نسبت دهیم زیرا او جل جلاله، قبلا عمل ما را امضا کرده است.

پس به نظر می رسد که آنچه دکتر خسروپناه در نگاه اعتدالی بیان می فرمایند، در واقع همان نگاه حداکثری باشد که از دین فهم می شود.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
| کانون اندیشه کلامی |
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ