فقدان عاقله فرهنگی، اصلی ترین معضل فرهنگ

💠فقدان عاقله فرهنگی، اصلی ترین معضل فرهنگ💠

🔻فرهنگ در نگاه اندیشمندان انقلاب اسلامی، زیربنای جامعه است. مهمترین هدف تشکیل حکومت است. برای حرکت در این عرصه مانند تمام عرصه ها نیازمند فکر، نیروی انسانی، امکانات و ایده هستیم.
🔹 فکر فرهنگی در لایه مبانی و بنیادین تا حدی وجود دارد. بیانات رهبر معظم در این زمینه تا مقدار زیادی از این نیاز را رفع کرده است. هرچند که در این زمینه کار وسیعتری باید انجام شود. یعنی باید این فکر، امتداد پیدا کند و معنای واقعی خودش را پیدا کند. که این تولید و امتداد اندیشه فرهنگی، خودش معضلی است که به نظر می رسد حل این مشکل نیز به همان راه حلی بر میگردد که در آخر به آن اشاره خواهیم کرد.
🔹 نیروی انسانی پا به کار در صحنه نیز تا حد بسیار خوبی در نسبت با دیگر ملتها وجود دارد. بعید به نظر می رسد کشوری مانند ایران، نیروی انسانی جوان انقلابی مخلص داشته باشد.
🔹 امکانات و بودجه هم به نظر کم نیست. یعنی به قدری نیست که نتوان کار فرهنگی کرد. امروزه بودجه های کلانی برای مصارف فرهنگی در وزارت فرهنگ و ارشاد و وزارت ورزش و صداوسیما و سازمان تبلیغات و قرارگاه قرب و… خرج میشود. بودجه های فراوانی در بسیج مساجد و بسیج دانشجویی و حوزه علمیه و سپاه خرج میشود. امکانات هم تا حد خوبی موجود است. از مساجد و سالن های دانشگاه و حوزه و غیره وجود دارد.
🔹 ایده هم ایده های متعددی در این سالها در بسیج و مساجد و سازمان تبلیغات برگزار شده. بعضی تا حدودی توفیقات موقت و مستمری داشته اند.

🔻در عین وجود این سرمایه ها اما صحنه حال حاضر فرهنگ کشور، پر است از ضعف و سستی و ناکارآمدی؛ پر است از تشتت و تکثر و واگرایی؛ پر است از تعویق و عقب گرد و ناکارآمدی. مسأله چیست؟ علت این مشکلات چیست؟ راه حل چه چیزی است؟ باید کجای ساختار فرهنگ را دست زد تا مشکل حل شود؟

🔻به نظر مشکل در ساختار و چینش عوامل موثر در فرهنگ است. ساختار فرهنگی، علاوه بر فکر و نیروی انسانی و امکانات و ایده ها، نیازمند عاقله ای است که امورات و سیاست های کلان این عرصه را سامان دهد. عاقله ای که تمام عناصر و نهادهای فرهنگی را مدیریت کند. جمعی که با هم فکری به افق های جدید دست یابند.
فقدان این عاقله ضربه های بسیار زیادی به پیشبرد فرهنگ زده است و میزند. و تا این مسأله حل نشود، وضعیت فرهنگ کشور به وضعیت مطلوبی نخواهد رسید.

در یادداشت بعدی به کارکردهای این عاقله می پردازیم.

حفاظت شده: دستگاه محاسباتی

این محتوا با رمز محافظت شده است. برای مشاهده رمز را در پایین وارد نمایید:

جایگاه و کیفیت ارتباط عاقله با رهبری انقلاب

به نظر میرسد عاقله فرهنگی نه فقط یکی از اجزای چرخه پیشرفت فرهنگی، بلکه روح جاری در تمام چرخه خواهد بود.
به عبارت دیگر لازمه قرار گرفتن در جایگاهی که عاقله در آن قرار گرفته این است که فقط در همان جایگاه نماند، بلکه عقلانیتی را تامین کند که در یکایک اجزای چرخه جاری شود.
از این جهت میتوان گفت جایگاه عاقله یک جایگاه فوق العاده است، تا جایی که ولی فقیه و حتی امام معصوم نیز متناسب با زیرساختی که عاقله پدید می آورد و کل چرخه با آن حرکت میکنند، پیش میروند.
در واقع امام، به خلاف لایه اموزش و پرورش و توصیه و توجیه سازی، در لایه عملیاتی خودش را ابتدای چرخه نمیبیند و جایگاه نخست خود را به عاقله میدهد و مسیر راه افتادن چرخه را ، از این طریق باز میکند.
از یک زاویه، کل چرخه فرهنگی را میتوان سیری برای رسیدن عاقله به رهبری انقلاب دانست. به این صورت که عاقله، ایده مادر را تولید میکند، بر اساس ایده مادر گفتمان ایجاد میشود، ذیل گفتمان طراحی های راهبردی شکل میگیرد، طراحی های راهبردی گفتمان قیام فرهنگی را غالب میکنند، قیام فرهنگی با قیام نخبگان همراه میشود ، ایشان حلقه های میانی راه می اندازند، حل مسئله و کادرسازی اتفاق می افتد، از همین مسیر علوم فرهنگی تدوین میشود و جمیع اینها روایت پیشرفت را میسازند و به عنوان یک سرمایه تقدیم رهبری انقلاب میشود.
این مسیری بود که باید عاقله طی کند تا به رهبری انقلاب دست بدهد.
سوالی که ایجاد میشود این است که مسیر دست دادن رهبری انقلاب به عاقله چیست ؟
نسبتی که در ابتدای چرخه پیشرفت فرهنگی ، بین خانه اول و خانه دوم باید ایجاد شود چگونه است ؟
آیا بیان رهنمود توسط مقام معظم رهبری به نقطه ای مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی این ربط را به نحو شایسته پدید می آورد ؟ آیا بین این دو نقطه نمیتوان نقاط دیگری را فرض نمود ؟