هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نمیگیرد، چه برسد به گرگ

فضای مجازی که این گونه مجانی و به سهولت در دسترس همه قرار گرفته و در راه رضای خدا خدمات میدهد، یقینا اهداف پشت پرده ای دارد که سود و منافع آن برای صاحبان این بسترها بسیار بیشتر از هزینه ای است که می خواهند از مشتریان بگیرند. انسان باید خیلی ساده اندیش باشد که خیال کند این بستر ها هیچ پشت پرده ای ندارند و دشمن بد کینه ی ما در این فضا هیچ نقشه ای ندارد. هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نمی گیرد چه برسد به این گرگ صفتان بی وجود.

اگر ذره ای شک در دل کسی باقی مانده بود و از لزوم حفظ این سکو ها صحبت میکرد و این کشته ی جنگ فرهنگی را نمی دید، بعد از آبان 1401 که مسئله جنبه ی امنیتی هم پیدا کرد و نقش وسیع این سکو ها، مخصوصا اینستگرام در این آشوب ها واضح شد و دستشان تا مرفق در خون بی گناهان فرو رفت، دیگر جای هیچ شبه ای نیست. اگر اندکی فکر باشد و نسل جدید تربیت یافته فضای مجازی به خوبی دیده شود عمق آسیب این بستر ها به راحتی درک می شود. آنقدر راحت که دوست دارم بگویم از بدیهیات است. مبلغ دینی ما چقدر باید فریاد بزند که در میان انبوه فریاد های دشمن، بتواند در زمین دشمن صدایش را به گوش آن جوان و نوجوان برساند؟

به سبب رشد خوب سکو های داخلی دیگر بهانه ی کسب و کار مردم نیز وجهی ندارد. به راحتی می توان کسب و کارها را به فضایی که تحت حاکمیت جمهوری اسلامی باشد و از حکومت و تسلط شیاطین خون ریز عاری باشد هدایت کرد. ممکن است در ابتدای مسیر مشکلاتی باشد لکن باکی نیست . قطعا این مشکلات در مقابل آسیب های فراوان فرهنگی، امنیتی، سیاسی و اقتصادی سکو های خارجی چیزی نزدیک به صفر است. چه طور در مورد لوازم خانگی و خودور و … که کیفیت آنها به مراتب مهم تر است، دم از حمایت از کالای داخلی میزنید و مسیر ورود کالای خارجی را می بیندید ولی در مسئله ای که به حاکمیت مربوط است و ابعاد وسیعی سیاسی فرهنگی اقتصادی و امنیتی دارد، به راحتی و با توجیهات بسیار ابتدایی کوتاه می آیید و طواغیت را بر مومنین مسلط میکند؟

لزوم انتخاب مردم در این قضیه نیز شعار پوچی است که لیبرال ترین حکومت های عالم نیز به آن پایبند نیستند. مگر وقتی دشمن از مسیری حمله میکند میگوییم باید صبر کنیم که خود مردم انتخاب کنند که از این مسیر بروند یا نه؟ دشمن از هر جا وارد شود باید به سرعت آن مسیر مسدود شود و امنیت مردم تامین شود. در این موارد از کسی نظر سنجی نمیکنند که دوست داری امنیت داشته باشی یا دوست داری دشمن بر تو مسلط شود؟ در اینجا هم همین است. دشمن در فضای مجازی رسما به جنگ ما آمده، بیدارید؟!!

اظهارات نسجنیده طیفی از حزب اللهی ها که با برند انقلابی رای آورده اند و بر مسند مجلس شورای اسلامی ما نشسته اند حقیقتا جای تاسف است. زنده کردن حاکمیت مجازی طاغوت در این زمان که بهترین وقت باید قطع ید اوست، خطایی بس جبران نشدنی است که لعن مومنین و شراکت در خون مظلومین را به دنبال دارد.

نسبت گفتمان پایه و قیام نخبگان

 

اندیشه ی رهبری و انقلابی در هر عرصه، در صورتی که بتواند از مانعِ فهم درست شدن بسلامت بگذرد برای کشیده شدن به صحنه ی عمل با یک مشکل بزرگ دیگر مواجه است و آن هویت نخبگانی پیدا کردن آن اندیشه است.

آن زمینی که بذر اندیشه های ناب انقلاب در آن زمین پرورش می یابند ذهن نخبگان است.

رهبری در مورد اهمیت و نقش نخبگان در تحقق اندیشه هایشان میفرمایند:

گمان نکنید که نهضت آزاداندیشی و حرکت تحول و شجاعت در کارهای گوناگون را، به جای شما که دانشجو هستید یا محقق هستید یا استاد هستید، ممکن است مسئولان دولتی یا بنده بیاییم انجام بدهیم؛ نه، من نقشم این است که بیایم بگویم این کار را خوب است بکنیم. نهضت نرم‏افزاری و جنبش نرم‏افزاری و نهضت تولید علم را ما مطرح کردیم؛ الآن حدود ده سال می‏گذرد و امروز یک غوغایی راه افتاده است. چه کسی این را راه انداخته؟ من که یک‏کلمه بیشتر نگفتم. این کار را شما کردید؛ محقق ما، جوان ما و استاد ما؛ تحول از این قبیل است. وظیفه‏ی نخبگان فکری و فرهنگی جامعه و حوزه و دانشگاه، مدیریت این تحول است.(۱۳۸۵/۰۸/۱۸)

هویت نخبگانی پیدا کردن هم باین معناست که آن اندیشه در وجود نخبگان بخوبی فهم و هضم و تحلیل شود و سپس با ادبیات نخبگانی خاصِّ آن عرصه، باز تولید و در ادامه با روش نخبگان و توسط نخبگان مطالبه و دنبال شود.

از طرفی پیش نیاز هویت نخبگانی پیدا کردن یک فکر، این است که ذهن نخبگان کاملا با آن مسأله درگیر و ذهن آنها را فرابگیرد و در تاروپود اندیشه ی ایشان بالا و پایین شود. و از آنجایی که مدیریت و تغییر ذهنیت ها تنها با ابزار گفتمان سازی ممکن است پس ناگذیر باید آن مسأله بصورت یک گفتمان عمومی در سطح نخبگان تبدیل شود .

رهبر انقلاب درباره نقش گفتمان سازی بعنوان بسترساز و مقدمه ی قیام نخبگان میفرمایند:

“……در صحبتهای آقای دکتر ستّاری، بر مسئله‌ی علم و اقتصاد دانش‌بنیان و شرکتهای دانش‌بنیان و مانند اینها تکیه شد و تأکید شد -بعضی دوستانِ دیگر هم اشاره کردند- این ناشی از یک گفتمان ده دوازده ساله است. یعنی وقتی که بحث شکستن خطوط مقدّم علمی و نهضت نرم‌افزاری و تولید علم مطرح میشود، دنبال میشود، گفته میشود در دانشگاه‌ها و تبدیل به گفتمان میشود، نتیجه این میشود که بنده گاهی اوقات که اینجا می‌نشینم و مثلاً مجموعه‌ی دانشگاهی -چه دانشجو، چه استاد- می‌آیند، میبینم همان حرفهایی را که ما مثلاً گفتیم، اینها دارند همان حرفها را به عنوان مطالبه بیان میکنند؛ این می‌شود گفتمان، این گفتمان است، این خوب است؛ وقتی این‌جور شد، آن‌وقت این پیشرفتهای علمی پیش می‌آید. ما امروز در مسائل فضایی، در مسائل هسته‌ای، در نانو، در فنّاوری زیستی و دیگر موارد گوناگون، پیشرفتهای زیادی داریم، پیشرفتهای مهمّی داریم؛ این پیشرفتها ناشی از همین گفتمان‌سازی است. وقتی گفتمان‌سازی شد، آن‌وقت همه به این فکر خواهند افتاد، یعنی در همه یک انگیزه‌ای به وجود می‌آید؛ کأنّه یک جادّه‌ی وسیع و یک بزرگ‌راهی به وجود می‌آید که همه میل میکنند از این بزرگراه حرکت کنند (۱۳۹۵/۰۶/۰۳)

 

 

 

جریان شناسی شکل گیری نظم نوین جهانی1، آمریکا قدرت اول تمدن غرب

امروزه سطح های متعددی از تحلیل شکل گیری نظم نوین جهانی مطرح می شود که میتوان بین این تحلیل از پایگاه های فکری مختلف دسته بندی کرد، یکی از این پایگاه های فکری رصد آمریکا نه در نقطه شیطان بزرگ بلکه به عنوان ابرقدرتمند دنیای امروز و نوک پیکان مدرنیته، این پایگاه فکری نقطه های قدرتمندی آمریکا را از آنجا که کاهش یافته شاهدی بر شکل گیری نظم جدید می داند:

آقای محمد پورغلامی از نویسندگان دفتر رهبری در طی یادداشتی مطرح می کند:

«توماس فریدمن» تحلیل‌گر ارشد «نیویورک تایمز» درباره‌ی کاهش قدرت اقتصادی و نظامی آمریکا به‌صراحت می‌نویسد:

«ما دیگر حتی به اندازه‌ی یک بند انگشت توان مداخله‌ی نظامی در بحران‌هایی مانند سوریه نداریم. البته می‌توانیم پول و سلاح بدهیم اما مداخله‌ی مستقیم نه. از این جهت کشورهایی مانند ترکیه باید به تنهایی اما با حمایت ما عمل کنند. آمریکا وارد دوره‌ای شده که باید کمی هم به مشکلات داخلی خود بپردازد. اکنون «بیت اللحم پنسیلوانیا» برای ما مهم‌تر از بیت اللحم خاورمیانه است. مردم آمریکا برای خدمات کمتر بهای بیشتری می‌پردازند و بیش از هر دوره‌ای می پرسند که نیروهای ما در فلان منطقه‌ی جهان چه می‌کنند؟… ما در عراق ضامن نارنجک را کشیدیم و خودمان را روی آن انداختیم. همه‌ی ترکش‌های جنگ به ما اصابت کرد. دیگر هیچ کشوری از ما نمی‌خواهد همان نقش را در سوریه ایفا کنیم. ما از ترکیه خواهیم خواست در حل این بحران ما را کمک کند.»(1)

 

(1):  روزنامه کیهان، شماره ۲۰۸۰۴ به تاریخ ۲/۴/۹۳

حضور حقیقی مردم، ایده مادر فرهنگی

💠 حضور حقیقی مردم، ایده مادر فرهنگی 💠

🔻ایده مادر هم در کل نظام جامعه باید باشد و هم در یک ساحت جامعه مثل فرهنگ.
🔹 ایده مادر کل نظام جامعه، یقظه و قیام لله برای برپایی کلمه الله و حق بر روی زمین است که حضرت امام به خوبی آن را در روح مردم ایران دمید. اما اینکه ایده مادر در عرصه فرهنگ چیست، باید تأمل کرد؟ این ایده چیست؟ جوان گرایی؟ علم و دانش گرایی؟ جهاد و تلاش گرایی؟ فکر و اندیشه گرایی؟ تجربه گرایی، دفاع و مقاومت گرایی؟ حمله گرایی؟ ایمان گرایی؟ عمل گرایی؟
🔹 آن چیزی که به نظر می رسد ایده مادر است و به معنای واقعی مادر بقیه امور است، مردم گرایی است. یعنی مردم سالاری. مردم سالاری اگر به معنای درستش محقق شود، تمام مطلوبیت ها حاصل می شود. هم فکر و اندیشه بدست می آید بطوری که بدون آن چیزی به مراتب ضعیف تر بود و هم علم و دانش. هم از نیرو و قوت جوانان برخوردار خواهیم شد و هم از تجربه بزرگان.

🔻با وجود مردم و حضور آنان است که ایمانشان از هر قدرتی، قوی تر است و اساسا بهترین دفاع و مقاومت خواهد بود. و بلکه بالاتر، با حضور مردم و اندیشه آنان است که می توان پیش دستانه به سراغ هدایت همه مردم بشر رفت. این یعنی یک حرکت تهاجمی نه تدافعی.
🔹 اساسا با ایده مردم سالاری است که راهبردهای کلان و اقدامات بعدی قابل تحصیل است.
🔹 با ایده مردم سالاری است که این انقلاب به بن بست و انسداد نخواهد رسید.
🔹 با ایده مردم سالاری است که مردم، روز به روز به انسانیت خود نزدیک و نزدیک تر می شوند. چراکه انسانیت چیزی جز انتخاب حق در برابر باطل نیست و مردم سالاری یعنی خود مردم انتخاب کنند. نه اینکه دیگران برای آنان انتخاب کنند.

مخاطب گفتمان پایه

گفتمان آن ذهنیت فراگیری است که زمزمه و واگویه می‌شود و منجر به مطالبه‌هایی متناسب با این گفتمان می‌شود و این ذهنیت و خواسته به یک پدیده‌ی اجتماعی تبدیل شود؛ با توجه به این تعریف مخاطب گفتمان جامعه هستند و این جامعه هستند که این گفتمان باید در بین ایشان برقرار شود. و به خاطر اقتدارات زیادی که گفتمان دارد، گفتمان‌سازی بهترین مسلک هدایت جامعه است و برای اراده‌ی فراگیر مردمی چاره‌ای جز گفتمان‌سازی نیست.

در گفتمان پایه، هر چند مخاطب جامعه و عموم مردم قرار داده شده است، لکن جامعه هدف نخبگان هستند. در واقع با گفتمان‌سازی عمومی یک جامعه هدف خاص‌تر هدف گرفته شده است؛ با گفتمان پایه قرار است در جامعه‌ی نخبگانی اصلاح و شاید تحول صورت گیرد و اگر هم از راه فراگیر و عمومی کردن گفتمان پایه حتی بین مردم هم پیش می‌رویم، برای این جامعه هدف؛ یعنی جامعه نخبگانی است.

گفتمان پایه هرچند شخصیت جامعه را می‌سازد ولی بیش از مردم و در درجه‌ی اول اهداف گفتمان پایه، «ذهن نخبگان» است؛ این ذهن نخبگان است که هدف قرار گرفته است تا در مسیر‌های متناسب با حیات اسلامی حرکت کنند.

اهمیت بررسی آزاداندیشی در حوزه

آزاداندیشی مسله ای است که با خلقت آدم متولد شده و تا مرگ همراه انسان است . موضوعی که هرکس به اندازه ظرف وجود خود از آن بهره برده و هر ناکسی از او به نفع منافع خود مصادره کرده
فطری بودن اندیشیدن و آزادی بر کسی پوشیده نیست اما چگونگی و حدود آن همیشه مورد بحث و مناقشه بوده
ما در این مقاله سعی داریم فقط به بعد تاریخی این امر در سال 81 تا 1400 بررسی کنیم و در این بررسی به نقش حوزه علمیه و کارنامه آن می پردازیم که با اعلام آمادگی درسال 81 این وظیفه را برعهده گرفتند و سعی در احیا آن داشتند بررسی حوزه از جهتی اهمیت دوچندانی دارد
یک اینکه حوزه همیشه در هویت علمی خود بحث و تضارب آرا در عین احترام داشته پس بهترین بستر برای پرداختن به این موضوع است و از جهتی دیگر ارتباط حوزه و روحانیت با جامعه و مردم است و اینکه روحانیت همیشه گوش شنوای مردم بوده و مردم نیز مخاطب حوزه

از این رو اگر ما به دقت کارنامه و تجربه این مهم را در حوزه بررسی کنیم می توانیم تا حد خوبی جایگاه آزاداندیشی را در جامعه و اذان نخبگان پیدا کنیم