جوهره آزاداندیشی حق گرایی و حق پذیری در لایهی اندیشه است، و زمانی فرد یا جامعه آزاداندیش داریم که بنای فرد و فرهنگ عمومی بر حق گرایی و حق پذیری باشد، یکی از ابزارهای مهم در تحقق این مهم دامن زدن به گفتگو در جامعه است، اگر فرهنگ گفتگو در مورد مباحث اندیشهای در جامعه رواج پیدا کند به سه جهت میتواند مؤکد آزاداندیشی و باعث بسط آن شود:
الف) گفتگو ابزاری مناسب برای توسعه فرهنگ آزاداندیشی
اگر بخواهیم جامعه اساساً یک لایه فعال اندیشهای داشته باشد تا بعد نوبت به این برسد که تضارب آراء ایجاد شود و به سخن حق برسیم، گفتگوی اندیشهای ابزار بسیار مناسبی است. گفتگو در مورد مباحث اندیشهای ابزاری است که اگر در جامعه رونق پیدا کند، حیات اندیشگانی جامعه را توسعه میدهد و وقتی جامعه مشتری اندیشهها شد، امید میرود که در این زیست فعال فکری دنبال حق و حقیقت رفتن ظهور و نمود بیشتری پیدا کند.
ب) گفتگو روشی مناسب برای توسعه فرهنگ آزاداندیشی
از زاویهای دیگر گفتگوی اندیشهای باعث میشود که افراد خود را مشارک در سخنان بدانند و محصولی که در نهایت بناست در اندیشهی جامعه نوشته شود به راحتی و با طیب خاطر و پذیرش مطلوبی به جان او می نشیند.
با توسعه فرهنگی گفتگو زمینه فعالی در اختیار اندیشمندان جامعه قرار میگیرد تا اندیشههای صحیح و حق را به جان جامعه بنشنانند.
ج) گفتگو به نیت پیدا کردن حق، بهترین الگو برای آزاداندیشی
در نگاهی دیگر میتوان گفتگو را بیش از ابزار و روش دید، بلکه آن را تا اندازههای کاوشی برای حقیابی تعریف کرد. زمانی که معتقد به مردمسالاری دینی باشیم و مردم را صرفاً مخاطب دین ندانیم، بلکه اندیشهی دینی مؤمنینی که زیست دینی میکنند یک اندیشه مطلوب و مجاز تلقی کنیم که به عنوان یکی از منابع فهم اندیشه دینی در عرصههای منضم به حیات اجتماعی معرفی میگردد؛ میتوان به گفتگوی دینی که باعث به اشتراک گذاشتن اندیشههای دینی مردم که ناشی از تجربهی زیست مؤمنانه است، به عنوان یک منبع برای رسیدن به حق و حقیقت نگاه کرد.
شاید بتوان حدیث زیر از امیرالمؤمنین علیه السلام را شاهد مناسبی بر این برداشت از نسبت گفتگو و آزاداندیشی دانست، که در آن حضرت تضارب آراء را باعث رسیدن به اندیشه درست میدانند:
«اضْرِبُوا بَعْضَ الرَّأْيِ بِبَعْضٍ يَتَوَلَّدُ مِنْهُ الصَّوَابُ».[1]
تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ؛ ص442
وحتی شاید برداشتی از آیه 18 سوره مبارکه زمر نیز شاهد خوبی بر این بیان باشد، آنجا که هدایت الهی و به مقام لب و مغز رسیدگان را کسانی توصیف میکند که با استماع اقوال مختلف از احسن آنها تبعیت میکنند:
اَلَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ اَلْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولٰئِكَ اَلَّذِينَ هَدٰاهُمُ اَللّٰهُ وَ أُولٰئِكَ هُمْ أُولُوا اَلْأَلْبٰابِ ﴿الزمر، 18﴾
#یادداشت_365
عقیل رضانسب 14020712
[1] تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم – ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1366ش.