نوری در تاریکی (تلاش اندکی برای شناخت شخصیت امام خمینی) ۲
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از مجالاتی که در آن از شخصیت حضرت امام(ره) سخن به میان آمد، بیان شیرین و شیوای حضرت آقا بود در دیدار با دست اندرکاران کنگره بزرگداشت مرحوم علامه طباطبایی(ره) که در ضمن آن به نقل خاطره ای پیرامون تواضع مرحوم علامه پرداخته که حکایت دیدار ایشان و حضرت امام با مرحوم علامه سمنانی است.
بیان ایشان چنین است: «(یکی از دوستان) گفت منزل علّامهی سمنانی بودیم، آقای خمینی هم بود، آقای طباطبائی هم بود، بعضی دیگر از آقایان هم بودند؛ آقای علّامهی سمنانی رو کرد به آقای خمینی گفت که آقا! این تفسیر المیزان شما را ما مشاهده کردیم، خیلی خوب بود، خیلی عالی بود، واقعاً لذّت بردیم و شروع کرد تعریف از تفسیر المیزان، به خیالی که ایشان آقای طباطبائی است. آقای خمینی هم آدمی نبود که در این قضایا دستپاچه بشود، ساکت نشسته بود و حرفی نمیزد. آقای طباطبائی این طرف نشسته بود، رو کرد به آقای علّامهی سمنانی، گفت آقا! طباطبائی بنده هستم، ایشان استاد من آقای خمینی است.»
آنچه در این خاطره جلب توجه میکرد این نکته بود : «آقای خمینی آدمی نبود که در این قضایا دستپاچه بشود.»
این خاطره، این حادثه و این تعامل مرحوم امام در چنین موقعیتی و این تعبیر حضرت آقا در این رابطه بسیار تامل برانگیز هستند؛ هیچ یک از حضار در این جلسه انسان های کمی نبوده اند، سخنی هم که به میان آمده بود پیرامون یک اثر مشخص و معروف بود، و صاحب آن اثر هم در همین جلسه نشسته بود؛ اما امام چیزی نمیگویند، و جالب اینکه حضرت آقا ابن حالت امام را به دستپاچه نشدن تعبیر و تحلیل فرمودند و میفرمایند امام کسی نبود که در این قضایا(؟) دستپاچه بشود؛ یعنی این یک رفتار موردی نبوده است یک نوع تسلط نفس خاص از ایشان بوده است که بروزات زیادی داشته و کسی که امام را از نزدیک بشناسد میفهمد که این رفتار هم بروز همان خصوصیت بوده است.
(ادامه دارد)