نوشتهها
تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الاّ نعبد الاّ اللَّه
/1 دیدگاه/در آزاداندیشی, آزادی, مشخصات اسلام, یادداشتها /توسط محمد حسن زاده«امروز ندای پیامبر رحمت، رساتر از همیشه به گوش میرسد، و دعوت اسلام که دعوت به عدالت و آزادگی و رستگاری است، با طَنین بیشتری شنیده میشود. پارههای شب سیاه استکبار و ظلم و خودکامگی از سوئی و جهل و خرافه و فریب از سوی دیگر، بشر را بیش از گذشته، نیازمندِ نور رستگاری و تشنهی عدل و صلح و برادری کرده است. امروز ندای ملکوتی: تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم الاّ نعبد الاّ اللَّه. که ردِّ خداوندان زور و زر و صف آرائی در برابر ستم و ستمگر است، گوش و دل اسیران و ستمدیدگان را بیش از همیشه مینوازد، و مژدهی: انّ اللَّه علی نصرهم لقدیر، به آنان دلگرمی و امید میبخشد»۱۳۸۰/۱۱/۳۰
شهید مطهری ره در گزاره 28 از بخش ایدوئولوژی که کتاب مشخصات اسلام می فرماید: «امكان همزيستى با اهل توحيد: از نظر اسلام مسلمانان مىتوانند در داخل كشور خود با پيروان اديان ديگرى كه ريشه توحيدى دارند از قبيل يهود و نصارى و مجوس، هر چند بالفعل از توحيد منحرف باشند، تحت شرايط معيّنى همزيستى داشته باشند، ولى نمىتوانند در داخل كشور اسلامى با مشرك همزيستى كنند. مسلمانان مىتوانند بر اساس مصالح عاليه اسلامى با كشورهاى مشرك قرار داد صلح و عدم تعرّض منعقد نمايند و يا در موضوع خاصّى پيمان ببندند.»
بشریت برای اقامه توحید و یگانه شدن تمام هستی اش برای عبودیت خداوند متعال در جهان زیست میکند.
دعوت به توحید، دعوت به رهایی از زیر ستم و زور طاواغیت درونی و بیرونی است.
دعوت به توحید، دعوت به آزادانه اندیشیدن و آزادانه عمل کردن است.
دعوت به توحید دعوت به رهایی انسان است.
دعوت به توحید دعوت به کرامت های انسانی ست.
موحد بدون توحید نمیتواند زیست مسالمت آمیز داشته باشد. با انسان حقیر و پست که خود را برده طواغیت عالم کرده است نمی توان زیست مسالمت آمیز کرد. حداقل چیزی که لازم است برای اینکه بتوان با به عنوان بشر با او سخن گفت و با او زیست مسالمت آمیز کرد این است که اندیشه اش را از تحت فرمان طواغیت خالی کند.
لذاست که قرآن دعوت میکند به توحید. در واقع خداوند با این ندا مسیحیت را دعوت میکند به اینکه ذهنت را باز کن. اسیر نباش. برده نباش. آزادانه فکر کن راه را میابی.
نخبه بسندگی؛ مکتب امامی ست؟
/2 دیدگاه /در مشخصات اسلام /توسط محمد حسن زادهبسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#محمد_حسن_زاده
#مشخصات_اسلام
#یادداشت_159
#جلسه_387
#اشکال
✨نخبه بسندگی، مکتب امامی ست؟
❇️در جلسه 387 جناب استاد در مقام پاسخ به این اشکال که چرا شهید مطهری توحید را به عنوان گزاره 26 از ایدئولوژی اسلامی آورده اند و در مقام مقایسه با مقام معظم رهبری که خورشید را به مثابه یک خورشید که سایر گزاره ها و مفاهیم تنها پرتوی از آن هستند، اینگونه فرمودند که مقام معظم رهبری حفظه الله مخاطب خود را توده مردم قرار داده بودند لکن شهید مطهری فضای آکادمیک و مخاطب خاص آن را در فعالیت هایشان هدف گرفته بودند. این اختلاف در آثار شان خودش را نشان داده است. لکن هردوی این بزرگواران کاملا مکتب امامی و با همان مبانی اسلام ناب و مکتب امام تفکر و فعالیت میکنند و تفاوت فقط در نوع رویکرد است.
🔰اشکالی که مطرح میشود این است که فارغ از افراد موضوع بحث( شهید مطهری ره و حضرت آقا حفظه الله) چه طور میشود این دو نوع رویکرد هردو در مکتب امام ره تعریف شوند؟ هر فردی با توجه به نگاهی که به جایگاه مردم دارد، در روش مبارزاتی خود میتواند یکی از این دو نوع رویکرد نخبه گرایی یا توده گرایی را انتخاب کند.
مسلم است که حضرت امام ره نگاه خاصی به جایگاه مردم داشتند و وظیفه اصلی خود را به عنوان امام و جانشین پیامبر ص و اولیای معصومین ع ، قیام مردم می دانستند. لذا مخاطب قیام حضرت امام ره از ابتدا توده مردم بودند و ایشان از ابتدا مستقیما با مردم سخن میگفتند و خود را منحصر در نخبگان نمی کردند. مردم سالاری و همه کاره بودن مردم از شاخصه های اصلی مکتب امام ره است که آن را از بسیاری از حرکت ها و قیام ها متمایز میکند. حضرت آقا نیز در بیان ویژگی های انقلاب اسلامی، به سه ویژگی مردمی بودن، اسلامی بودن و رهبری مقتدر حضرت امام ره اشاره میکنند.
حال چه طور ممکن است بگوییم که فردی رویکرد مبارزاتی خود را با فاصله از توده مردم اتخاذ کرده و مخاطب اصلی خود را نخبگان و فضای آکادمیک قرار داده و در عین حال وی را کاملا منطبق بر مکتب امام ره بدانیم؟
ممکن است در سایر لایه ها منطبق بر مکتب امام ره باشند لکن لااقل در این مورد از مکتب امام ره فاصله دارند.
(باز هم عرض میکنم که بحث ناظر به اشخاص نیست و استفهام حقیقی است. چه طور این پارادوکس جمع می شود؟)
جایگاه توحید در مشخصات اسلام
/0 دیدگاه /در مشخصات اسلام /توسط محمد حسن زادهبسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#محمد_حسن_زاده
#مشخصات_اسلام
#یادداشت_158
#جلسه_387
#اشکال
استاد عزیز علت اینکه در بخش ایدئولوژی کتاب مشخصات اسلام، توحید به عنوان گزاره ۲۶ آمده است را اینگونه بیان کردند که شهید مطهری مخاطب خود را جامعه آکادمیک قرار داده بود. بر خلاف حضرت آقا که مخاطب خود را توده مردم قرار داده بودند و عموم مردم زیست میکردند.
🔸لکن با پذیرش این مسئله باز هم اشکال در محل خود باقی ست.
مخاطب آکادمیک داشتن چه خصوصیتی دارد که باید توحید را از جایگاه خود خارج کرد.
توحید دال مرکزی اندیشه اسلامی ست و همه معارف و همه ایدئولوژی اسلامی از توحید سرچشمه میگیرد و به توحید ختم میشود.
مسلم است که شهید بزرگوار باید چنین گزاره ای را در ابتدای فهرست خود می آورد. یا حداقل در بخش درباره ایدئولوژی که به خصوصیاتی مانند جامعیت اشاره کرده اند، به بحث توحید هم اشاره می فرمودند.
لذا با توجه به اینکه شهید بزرگوار در اصل اندیشه توحیدی و جایگاه آن همراه هستند، آوردن توحید در بخش انتهایی فهرست مشخصات اسلام، هیچ توجیه اندیشه ای نمی تواند داشته باشد جز اینکه ایشان فقط در مقام فهرست کردن بوده اند و ترتیت آنها برایشان اهمیتی نداشته است.
🔸اتفاقا در محیط آکادمیک که بسیار منضبط تر باید به مبدا و مقصد بودن توحید در مشخصات اسلام و همه دین بودن آن پرداخت، لذا به نظر میرسد این دلیل نمی تواند توجیه مناسبی باشد.
امر به معروف یعنی مبارزه
/0 دیدگاه /در مشخصات اسلام /توسط حامد خواجهدر اذهان ما معمولا امر به معروف و نهی از منکر با منکرات اخلاقی گره خورده است و با شنیدن این لفظ به یاد اوضاع بد حجاب میافتید و تاسف میخوریم از این که امر به معروف و نهی از منکر نمیشود. امر به معروف و نهی از منکر در اذهان ما در همین سطح است. امّا در اسلام امر به معروف، ضامن اقامهی شریعت است و با آن اقامهی فرائض میشود.
امر به معروف یک مبارزهی دائمی با فساد است یک اصلاحگری دائمی و پویا و کنشگر است. نباید از کنار وجوب امر به معروف و نهی از منکر به راحتی گذشت؛ کمتر کسی امر به معروف را در تصور خود به صورت یک فرضه تلقی میکند، فریضهای که باید به آن عمل کند و شرایط عمل به آن را تدارک ببیند و چهبسا فرصت و زمان آن بگذرد و یک واجب عمل نشده در پرونده اعمال آدمی ثبت شود. این تلقی از امر به معروف در میان جامعه مذهبی هم کمتر دیده میشود.
تصور صحیح از امر به معروف که همان مبارزه دائمی با فساد و اصلاحگری باشد، وقتی حکم وجوب بر آن شود، آنگاه مشخص میشود که اسلام برای ادارهی جامعهی خود چه ساختار و طرح ویژهای دارد. جامعهای را فرض کنید که تکتک افراد آن جامعه به فکر اصلاح جامعه خویش هستند و مدام در فکر مبارزه با فساد هستند؛ در چنین جامعهای بیعدالتی، ظلم، جور، فساد، حقکشی اگر نگوییم ریشه کن خواهد شد، حداقل نادر میشود.
اسلام با اصل امر به معروف و نهی از منکر از واجبات است، تمام مردم را به صحنهی مبارزه میکشاند؛ یک مبارزهی دائمی که اجازه نمیدهد فساد پیدا شود.
گزارشی از مقاله عمل صالح در قرآن اثر شهید صدر
/0 دیدگاه /در یادداشتها /توسط محمد امامیدر این مقاله شهید به دنبال تبیین جایگاه و نقش این عنصر به عنوان ارزش اقتصادی نیست، که در بازار اقتصادی همچون سایر کالا ها به فروش می رود، شهید به دنبال تبیین ارزش کار از جنبه انسانی و اخلاقی است.
چند پرسش اساسی محور این مقاله است :
۱. چه کار انسانی شایستگی دارد که مورد پسند و احترام واقع شود؟
۲. معیارهایی که باید در کشف ارزش یک کار و میزان اهمیت و احترام آن از نظر اخلاقی و معنوی مبنا قرار بگیرد چیست؟
شهید قبل از بیان نگاه اسلام به کار،از دیدگاه سرمایه داری و مارکسیسم به کار می نگرد،
🛑نظام سرمایه داری
نظام سرمایه داری با اصالت دادن به منافع حیاتی جامعه و مناسبات اجتماعی، هر فعل یا عملی که برای جامعه منفعت به ارمغان بیاورد را ارزشمند می داند. فارغ از انگیزه ها و نیت های پشت عمل. هر کاری که آزادی دیگران را در جامعه به خطر نیاندازد، و سود بیشتری برای جامعه داشته باشد شریف است.
در این نظام نیت های خیرخواهانه به قهقرا می رود، خیرین با نیت ها درست ارزش کمتری از تاجرینی دارند که با انگیزه و احساسات پلید وارد معامله می شوند. کار زمانی ارزش دارد که جنبه عملی بیشتری داشته باشد.
🛑 نظام مارکسیستی با اصالت دادن به مبارزه طبقاتی و این که هیچ گاه طبقه قدیم توان باقی ماندن در طول تاریخ را ندارد و لاجرم به دست طبقه جدید نابود می شود،ارزش کار را به تقویت طبقه جدید و خرد کردن طبقه قدیم می داند. بنابراین مصلحت طبقه جدید معیار و میزان ارزش کار قرار می گیرد.
🛑شهید صدر در پایان جمع بندی از ارزش کار در اسلام می گوید:
اسلام با اصالت دادن به نفوس انسانی و بنای جامعه ای که تجلی جنبه های درخشان انسان باشد، به انگیزه ها و مقدمات و چارچوب های عمل بها بیشتری می دهد. و عملی را صالح و به نفع جامعه می داند که از امیال نیک و نیت های پاک سرچشمه می گیرد.نه عملی که به طاهر بزرگ اما در نیت دچار انحراف است.
لذا براساس منطق قرآن کریم در سوره توبه آیه ۱۹ خداوند جهاد در راه خودش را از کلید داری خانه مکه بالا تر می داند.
و همچنین انگیزه های فراوانی برای اعمالی چون صدقه پنهان و کتمان برخی از نیکی ها قرار داده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
| کانون اندیشه کلامی |
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@andishekalami
ا
/0 دیدگاه /در راهبردهای جهان کفر, یادداشتها /توسط حمیدرضا شب بوییاستثمار؛ اصل کار و افزودههای آن
/1 دیدگاه/در یادداشتها /توسط امید فشندیاستثمار بیشتر در فضای بهرهها و فرآوردههای زندگی انسان معنا مییابد، اصل حیات و حضور انسان، و افعال و رفتار و گفتار او، فی نفسه یا در كنش با طبیعت، اشیاء و انسانهای دیگر، یك محصول و فراوردهای خواهد داشت افزون بر اصل آن.
مسئله این است كه این انسان بهعنوان فاعل كار، چه سهم و بهره و نصیبی در فراورده خواهد داشت؟ آیا صرفا دستمزدی متناسب با امرار معاش خودش؟ یا سهمی اساسی از ارزش مالی محصول هم دارد؟
خب این چالشی است كه امثال ماركس را علیه سرمایهداری شورانده است و در نسبت میان #كار_و_سرمایه در پی پاسخ به این سؤال است كه افزودهای كه كار ایجاد میكند، نصیب سرمایه[گذار] میشود یا كارگر هم بهرهای دارد؟
حالا پیشرفتهای فنآورانه آنقدری هست كه میشود فرآوردههای پرشمار و باارزشی از انسان گرفت؛ از علایق و عاداتش تا گفتار و رفتار و نیروی بازویش، فرآوردههایی كه به ذهن خود آن انسان خطور هم نمیكند چه برسد در طلب بهرهی خویش باشد!
اگر استثمار را ممنوع و نامشروع میدانیم، یعنی نباید بی اطلاع فرد یا جامعهای، فرآوردهای از ایشان تولید كنیم، بی آنكه علاوه بر مزد كار، سهم ایشان را از محصول تولیدی پرداخت كنیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
| کانون اندیشه کلامی |
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@andishekalami
عدم پذیرش عقل به عنوان یک منبع باعث انسداد باب اجتهاد
/0 دیدگاه /در یادداشتها /توسط عقیل رضانسب#مشخصات_اسلام
#جایگاه_عقل
شهید مطهری در بحث مشخصات اسلام از منظر ایدئولوژی یکی از این مشخصات را اجتهادپذیری می داند که دو دلیل دارد یکی اینکه «كلّيات اسلامى به گونهاى تنظيم شده است كه اجتهادپذير است.» و دیگری «قرار گرفتن عقل در شمار منابع اسلامی است.»
مجموعه آثار شهيد مطهري (وحى و نبوت)، ج2، ص: 241
اما به نظر می رسد عامل دوم از عامل اول مهمتر است، یعنی اگر عقل به عنوان یک منبع اسلامی پذیرفته نشود، کلیات اسلامی اجتهادپذیری را فراهم نمی کند، چون آن چیزی که کلیات اسلام را موارد جزئی و متغیر تطبیق می دهد عقل است، اگر حجبت عقل به عنوان یک منبع اسلامی پذیرفته نشود، دلیلی ندارد که تطبیق اصل کلی بر فرع، یا اصل ثابت بر متغیر حجیت داشته باشد.
عقل در اندیشه شیعی بسیار جایگاه عظیمی داده شده است، فی الواقع عقل در کنار سایر منابع قرار داده نشده، بلکه همه آنچه که به واسطه نبی آمده از قرآن و سنت و روایات به عنوان حجت ظاهری دانسته شده و عقل در عداد آن ها به عنوان حجت باطن معرفی شده است.
«إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَيْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ ع وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول» الكافي (ط – الإسلامية)، ج1، ص: 16
به نظر می رسد که استنباطات شرعی ما هنوز نتوانسته عقل را تا این سطح مورد استفاده قرار دهد و این میزان به آن جایگاه بدهد. اصول فقه ما در بخش «ادله شرعیه عقلیه» بسیار نحیف است و برخی بیش از درک «حسن و قبح» شأنی برای عقل قائل نیستند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
| کانون اندیشه کلامی |
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ن
/1 دیدگاه/در یادداشتها /توسط حمیدرضا شب بوییتقریر و نقد قلمرو اسلام در عرصه علوم انسانی – اثر استاد خسروپناه
/0 دیدگاه /در یادداشتها /توسط حسین علیمردانی🔺تقریر
آیا نیازی به علوم انسانی اسلامی داریم؟
علوم انسانی از چه طریق به دست آورده می شود؟
سه دیدگاه:
1️⃣حداقلی: قرآن و سنت گزاره هایی در مورد علوم انسانی دارند، اما نمی توان از آن ها علوم انسانی تولید کرد.
2️⃣حداکثری: اسلام و قرآن و سنت به تمام پرسش های مربوط به علوم انسانی پاسخ داده است.
به عبارت دیگر، اسلام با دو منبع قرآن و سنت، پاسخگوی تمام نیاز های اجتماعی انسان است. لذا انسان برای رفع نیازهای اجتماعی، نیازی به تعقل و تجربه و عرف ندارد.
3️⃣اعتدالی: این دیدگاه با روش عقلی، تاریخی، تجربی، نقلی، یعنی جمع میان دو روش درون و برون دین به دست می آید.
طبق روش شناسی مطرح شده، علوم انسانی را به سه بخش عمده 1-تجربی، 2-مکاتب و 3-ارزش ها می توان تقسیم نمود و اسلام را در مقام مقایسه با این سه بخش باید ارزیابی کرد.
الف) علوم انسانی تجربی: پیش فرض های غیرتجربی برگرفته از دین نیز در بخش تجربی علوم انسانی تأثیرگذار است.
ب) مکاتب علوم انسانی: از دین اسلام انتظار داریم تا مبانی مکتبی علوم انسانی و اجتماعی را مشخص سازد.
ج) ارزش های(فردی و اجتماعی) حاکم بر علوم انسانی: آموزه های اسلامی در تغییر انسان، نقش مؤثری دارند. بخشی از آیات و روایات اسلامی، مربوط به ارزش ها و بایدها و نبایدهای حقوقی و اخلاقی رفتارهای اجتماعی و فردی انسان است که به وسیله علوم فقهی و اخلاقی و حقوقی و عرفانی اسلام بیان می گردند. البته علاوه بر رویکرد نقلی و اثبات قرآنی و روایت هنجارهای اجتماعی اسلام، دلایل عقلی بر ضرورت بعثت پیامبران و ضرورت هدایت و سعادت انسان و رابطه منطقی بایسته ها و هنجارها با سعادت و کمال انسان نیز دلالت دارد.
🔺نقد…
در نگاه حداکثری اگر خود قرآن و سنت به ما گفته باشند که از عقل و تجریه و عرف استفاده کنیم، آیا معرفت پدید آمده ی ما اسلامی نمی شود.
از خود شما یاد گرفتیم که “پیش فرض های غیرتجربی برگرفته از دین نیز در بخش تجربی علوم انسانی تأثیرگذار است” بر این اساس علم و معرفتی که انسان مسلمان که تجربه اش متأثر از مکتب اسلام و نظاماتی بر پایه ی آن است، رقم می زند، چگونه ممکن است که اسلامی نباشد.
مسلمان گرفتار شریعت اسلام، تجربیاتش بر اساس یک زیست مؤمنانه است و در پی یک حیات توحیدی است. این تجربه ی متراکم است که تبدیل به علم انسانی می شود و قطعا در مقام مطالعه ی این علم ما مجاز هستیم که صدورش را به خداوند متعال نسبت دهیم زیرا او جل جلاله، قبلا عمل ما را امضا کرده است.
پس به نظر می رسد که آنچه دکتر خسروپناه در نگاه اعتدالی بیان می فرمایند، در واقع همان نگاه حداکثری باشد که از دین فهم می شود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
| کانون اندیشه کلامی |
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آخرین نظرات
پربازدیدهای این ماه
ویژهنامهها
#برچسبها
آزاداندیشی آزادی آزادی اندیشه استثمار استراتژی های جهان کفر اسرائیل اندیشه اندیشه دینی انقلاب اسلامی ایده اصلاحی ایده فرهنگی ایده فرهنگی مادر تعریف آزاداندیشی جبهه دشمن حمیدرضا شب بویی ذهن جامعه رهبری روح توحید نفی عبودیت غیر خدا رژیم صهیونسیتی صهیونیسم فرهنگ فلسفه کلام فلسفه کلام انقلابی مبارزه مدرنیته هژمونی تمدن غرب پیشرفت کلام کلام انقلابی گفتمان سازی
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وعَجّلفَرَجَهم