نوشته‌ها

وحدت اسلامی، وحدتی تاکتیکی و راهبردی در عین اختلافات بنیادین (2)

در بخش قبل یادداشت گفته شد که وحدت اسلامی را مقام معظم رهبری یک وحدت استراتژیک می‌دانند نه صرفاً یک امر تاکتیکی، حال سؤال این است که آیا این وحدت را ایشان در لایه‌ی عمیق‌تری نیز قائل هستند؟

بالاتر از تاکتیک و استراتژیک مسئله بنیان‌های فکری و نظری قرار دارد، رهبر معظم انقلاب در بحث پیچ تاریخی که شرایط فعلی جهان را یک پیچ تاریخی می‌دانند و تمدن غرب را در حال افول و فروپاشی توصیف می‌کنند، خطاهایی که این تمدن مرتکب شده و باعث فروپاشی آن خواهد شد را خطاهایی تاکتیکی یا بنیادین نمی‌دانند بلکه خطا در سطح بالاتری یعنی خطای بنیادین می‌دانند و معنای آن را هم خطای در فلسفه و فکر غرب در مورد جهان و انسان می‌دانند؛

این قضایاى اقتصادى ربطى هم به خطاهاى تاکتیکى و راهبردى ندارد که بگوییم فلان تاکتیکشان در فلان جا غلط بود، دچار این مخمصه شدند؛ یا فلان راهبردشان غلط بود، دچار این گرفتارى شدند؛ نخیر، قضیه این نیست؛ قضیه، قضیه‌ى بنیانى است. خطاهاى بنیانى وجود دارد. آنچه که امروز دارد اتفاق مى‌افتد، ناشى از خطاى در نگاه فلسفى و بنیانى و فکر غرب نسبت به جهان و انسان است؛ خطاى در جهان‌بینى است.

البته این‌جور خطاها، مثل خطاهاى تاکتیکى تأثیراتش سریع نیست؛ مثل خطاهاى راهبردى، تأثیراتش میان‌مدت نیست؛ این خطاها تأثیراتش بلندمدت است. بعد از دو سه قرن، این خطاها دارد خودش را نشان می‌دهد؛ و بدانید که این‌ها را زمین خواهد زد.

(۱۳۹۱/۰۵/۲۲) بيانات در ديدار اساتيد دانشگاه‌ها – بيانات، جلد: ۳۴، صفحه: ۲۴،

حال سؤال می‌شود که آیا ایشان مسئله وحدت اسلامی را وحدتی بنیادین می‌دانند یا در همان سطح استراتژیک؟! ایشان در مورد وحدت در کنار ادبیات تاکتیک و استراتژی از ادبیات اصول نیز استفاده کردند که به نظر می‌رسد می‌خواهد وحدت را در لایه‌ی بنیان‌های فکری و فلسفی نیز ببرند؛

امروز كه روز شروع كارتان است، بايد ببينيد كه وحدت را از چه راهى مى‏توانيد تأمين بكنيد. امروز وحدت براى شما، هم تاكتيك و هم استراتژى و هم يك اصل اسلامى است و هميشه براى شما لازم است. امروز اگر بخواهيد به قضايا خيلى سياسى نگاه كنيد، وحدت براى شما لازم است. البته نبايد به وحدت به چشم تاكتيك نگاه كرد؛ وحدت يك اصل اسلامى است: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً»

(24/ 11/ 1369) سخنرانى به مناسبت عيد سعيد مبعث

یا در جای دیگری می‌فرمایند:

وحدت و اتّحاد مسلمانها یک امر تاکتیکی نیست که حالا بعضی خیال کنند به خاطر شرایط خاصّی ما بایستی با همدیگر متّحد باشیم؛ نه، یک امر اصولی است؛ هم‌افزایی مسلمانها لازم است؛ اگر مسلمانها متّحد باشند، هم‌افزایی میکنند و همه قوی میشوند؛ وقتی که این هم‌افزایی وجود داشته باشد، حتّی آنهایی که مایلند ــ و مانعی هم نیست ــ که تعامل با غیر مسلمانها داشته باشند، با دست پُر وارد این تعامل میشوند. بنابراین این هم نکته‌ی بعد که این یک امر اصولی است، و امر تاکتیکی نیست.

بیانات در دیدار میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى‌ و جمعی از مسئولان نظام ۱۴۰۰/۰۸/۰۲

به نظر می‌رسد ادبیات اصول معادل ادبیات بنیان‌های فکری به کار برده نشده، بلکه یک تأکید و معادلی برای همان استراتژی و راهبرد به کار رفته است، نشانه آن هم این است که در آخرین متن ایشان تاکتیک را در مقابل اصول به کار می‌برند، برخلاف متن قبلی آن که تاکتیک و استراتژی و اصول را هم عرض مطرح می‌کنند.

اگر بخواهیم یک نتیجه گیری اولیه بکنیم، باید بگوییم که وحدت اسلامی خود به عنوان یک استراتژی و راهبرد اسلامی مطرح است لذا یک اصل اسلامی است نه یک تاکتیک موقتی، و در متعلق وحدت هم اینقدر در لایه بنیان‌های فکری اشتراکات زیاد است که همان‌ها برای رسیدن به یک وحدت استراتژیک کافی است، هر چند که اگر بخواهیم روی فهم از مبانی فکری و فلسفی و اندیشه‌ها و نگاه‌های بنیانی در مورد جهان و انسان دقت به خرج بدهیم، خالی از اختلافات بنیانی با اهل سنت نیستیم، ولی این اختلافات به حدی نیست که بخواهد ما را صرفاً در یک نقطه تاکتیکی به هم برساند بلکه واقعاً در لایه‌ی راهبردی ما را به هم می‌رساند.

به نظر سر اینکه رهبری می‌فرمایند مراد از وحدت اسلامی شیعه کردن سنی‌ها و یا سنی شدن شیعه‌ها نیست، همین باشد که آن اختلاف بنیانی سر جای خودش و روش حل شدنش هم به این نیست که بگوییم بیایید یک مذهب بشویم که اصلاً شدنی هم نیست.

 ما كه مى‌گوييم شيعه و سنى در كنار هم قرار بگيرند، يعنى شيعه، شيعه بماند؛ سنى هم سنى بماند. ما چه موقع به عالم تسنن گفته‌ايم كه منظورمان از وحدت اين است كه شما شيعه بشويد؟! ما چنين چيزى نگفته‌ايم. هركس خواست شيعه بشود، ازطريق علمى و از راه مباحثات عالمانه شيعه بشود. آنها هم آزادند كه بروند كار خودشان را بكنند. ما نمى‌گوييم شما مذهبت را عوض كن؛ ما مى‌گوييم شيعه و سنى بايد هميشه سرِ عقل باشند؛ همچنان كه بحمداللَّه در دوران انقلاب اسلامى، در كشور ما مشاهده شد. نگذارند دشمن از اختلافات اينها سوءاستفاده كند.»

بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار جمعى از آزادگان، ۱۳۶۹/۷/۱۱

وحدت اسلامی، وحدتی تاکتیکی و راهبردی در عین اختلافات بنیادین (1)

ادبیات تاکتیک و استراتژی یک ادبیاتی است که بیشتر در فضای نظامی به کار گرفته می‌شود، استراتژی مفهومی کلان‌تر، عمیق‌تر، بلندمدت‌تر و گسترده‌تر است. در مقابل، تاکتیک به صورت مقطعی و در افق زمانی کوتاه‌تر و با حوزه‌ی اثر کوچک‌تر مورد استفاده قرار می‌گیرد. به عبارتی، شما یک هدف استراتژیک کلان تعریف می‌کنید و در مقاطع مختلف تاکتیک‌های متفاوتی را انتخاب می‌کنید تا به آن هدف نزدیک شوید.

رهبر معظم انقلاب در موارد متعددی از این تفکیک استفاده کرده‌اند، برای نمونه؛

ایشان حرکت پیامبر گرامی اسلام (ص) را یک حرکت استراتژیک برای رسیدن به اهداف بزرگ می‌دانند که در مقاطع مختلف این حرکت به تناسب موقعیت تاکتیک خاصی اتخاذ می‌شود:

جامعه‌ى اسلامى با مجاهدت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از صِفر شروع شد و ايشان در عرض ۲۳ سال تلاش، اين جامعه را عوض كرد و جامعه‌ى نوينى به‌وجود آورد. استراتژى پيامبر صلى الله عليه و آله در اين جامعه از ابتداى دعوت تا وقتى كه به اوج اقتدار رسيد، يكى است؛ هرچند تاكتيكهاى ايشان تغيير كرده باشد. هر تاكتيك، نقشه‌اى كوچك است كه از كنار هم قرارگرفتن آنها خطّى بزرگ و گسترده، يعنى كلّ نظام به‌وجود مى‌آيد.

تفسیر سوره برائت، صفحه: ۱۰۴،

بعد هم دعوت مخفی یا علنی در دو موقعیت متفاوت، صلح حدیبیه یا جنگ‌های مختلف در شرایط خودشان را مصادیقی از تغییر تاکتیک در یک استراتژی بزرگ بر می‌شمارند.

یا در جای دیگر، صلح امام حسن (ع) با معاویه و جنگ امام حسین (ع) با یزید را اول و آخر یک برنامه می‌دانند که با توجه به موقعیت‌های مختلف تاکتیک‌های مختلفی اتخاذ کرده‌اند:

اين دو كار _ يعنى صلح با معاويه و كشته شدن حسين‌بن على (عليه السّلام) _ اوّل و آخرِ يك برنامه و يك نقشه‌اند؛ دو تاكتيك هستند در يك استراتژى عام؛

همرزمان حسین علیه السلام، صفحه: ۱۴۸،

یا در تحلیل رفتار آمریکا به عنوان دشمن، فشار بر دولت‌ها را راهبرد آمریکا و مذاکره را تاکتیک او می‌دانند:

آمريكايى‌ها وقتى‌كه يك چيزى را هدف ميگيرند با يك دولتى، با يك كشورى و بنا ميگذارند كه با زور و با فشار آن مقصود خودشان را به دست بياورند، فشار در اينجا برايشان راهبرد است، امّا در كنار اين راهبرد، يك تاكتيك هم دارند و آن عبارت است از مذاكره. فشار مى‌آورند تا طرف را خسته كنند؛ وقتى احساس كردند طرف خسته شده و حالا ممكن است قبول بكند، ميگويند خيلى خب، بياييد مذاكره كنيم؛ اين مذاكره مكمّل آن فشار است.

بيانات رهبری، جلد: ۴۱، صفحه: ۱۶،

      در گسترش دادن و صدور انقلاب نیز اگر با اهداف بین‌المللی ناسازگاری دچار شد، دعوت به اتخاذ تاکتیک حتی به گونه‌ای که به ظاهر خلاف استراتژی برداشت شود دعوت می‌کنند:

در بخش نهايى كار، هدف انقلاب گسترده كردن اين قضيّه در همه‌ى دنياى اسلام بود. هدف كسانى كه درباره‌ى انقلاب فكر و كار و بحث كردند و هدف خود امام – كه تجسّم انقلاب بود – اين بود. حال ممكن است كسى بگويد كه اگر ما خودمان را با اهداف بين‌المللى درگير كنيم، در داخل از اهداف كوتاه‌مدّت خود بازميمانيم؛ خيلى خب، تاكتيك اتّخاذ كنيد. ما در جادّه‌اى كه به دنبال هدفى حركت ميكنيم، به جاهايى ميرسيم كه جادّه به‌طور طبيعى به جهت عكس پيچ ميخورد، مثلاً به‌طرف جنوب ميرويم، برميگردد به‌طرف شرق يا شمال؛ ولى اين موقّتى است. اتّخاذ تاكتيك هيچ منافاتى ندارد با اينكه انسان آن راهبرد اساسى را به‌هيچ‌وجه فراموش نكند.

ديدار كارگزاران مراسم حج ۱۳۸۱/۱۰/۲۵ – خط امام «قدس سره»، صفحه: ۱۳۱

       یا در قضیه تحریم، دور زدن تحریم را تاکتیک و مصون سازی کشور در مقابل تحریم را یک راهبرد می‌دانند.

دُور زدن تحريم يك تاكتيك است، مصون‌سازى كشور در مقابل تحريم، يك راهبرد است.

بيانات رهبری، جلد: ۴۱، صفحه: ۴۴،

همین فضای ادبیاتی که خلق کرده‌اند را در قضیه وحدت شیعه و سنی نیز مورد استفاده قرار می‌دهند، از منظر ایشان قصه وحدت اسلامی یک قضیه تاکتیکی نیست که ما آن را یک هدف بزرگ و کلان ندانیم، و در لایه‌ی راهبردی و اهداف کلان مخالف آن باشیم و حالا بخواهیم به دلیل منافعی که در شرایط فعلی برایمان دارد، به عنوان یک تاکتیک از آن استفاده کنیم،

و من از قدیم این اعتقاد و تفکر را داشتم و دارم و آن (وحدت اسلامی) را یک مسأله‌ی استراتژیک می‌دانم، یک مسأله‌ی تاکتیکی و مصلحتی هم نیست که حالا بگوییم مصلحت ما ایجاب می‌کند که با مسلمین غیر شیعه ارتباطات داشته باشیم.

در ديدار با اعضاى ستاد برگزارى كنفرانس جهانى اهل بيت (ع)، 26/01/1369

پس از منظر مقام معظم رهبری مسئله‌ی وحدت اسلامی یک مسئله‌ای است که صرفاً به عنوان یک تاکتیک تلقی نمی‌شود بلکه در لایه راهبردی و استراتژیک مطرح است و ایشان آن را یک مسئله در سطح اهداف کلان می‌دانند.

اما اینکه آیا این وحدت در لایه‌ی عمیق‌تر از وحدت استراتژیک مد نظر هست یا نه را در یادداشت بعدی خواهیم پرداخت.

 

#یادداشت_336

وحدت

چند نکته در باب وحدت:
1. در ادبیات فقهی ما دارالاسلام و دارالکفر حضور جدی دارد و احکام خاصی بر دارالسلام و دارالکفر بار میشود. هویت بخشی به دارالاسلام نشان میدهد که آنچه چیزی که در وهله اول مهم است کل محدوده اسلامی است و شیعه و سنی از این حیث موضوعیتی ندارند. کل این پیکره در مقابل کفار و دشمنان اسلام هویت واحدی دارند و باید متحدانه با آن مبارزه کنند. از اینجا اندیشه وحدت مسلمین و مبارزه با کفار به دست می آید و دشمن مشترک که همان دشمنان توحید و جبهه حق هستند موضوعیت می یابد.

2. اگر غیر فقهی و استراتژیک هم نگاه کنیم، دشمن اصلی جمهوری اسلامی و سایر کشور های اسلامی در عالم آمریکای جنایت کار و اذنابش است. لذا برای مقابله با این دشمن مسیر توحید باید اختلافات دیگر را کنار گذاشت و تمام توان و ظرفیت را برای مبارزه با دشمن اصلی که دشمن همه مسلمین است به صحنه آورد. در جهان امروز نزدیک ترین افراد به شیعیان، اهل سنت و نزدیک ترین افراد به اهل سنت، شیعیان هستند. لذا باید اتحاد استراتژیک میان مسلمانان را دنبال کرد تا بتوان دشمن اسلام را شکست داد. بنابراین از حیث استراتژیک نیز وحدت شیعه و سنی یک راهبرد اساسی است.

حضرت آقا می فرمایند:‌«بايد ببينيد كه وحدت را از چه راهى مى‏توانيد تأمين بكنيد. امروز وحدت براى شما، هم تاكتيك و هم استراتژى و هم يك اصل اسلامى است و هميشه براى شما لازم است. امروز اگر بخواهيد به قضايا خيلى سياسى نگاه كنيد، وحدت براى شما لازم است. البته نبايد به وحدت به چشم تاكتيك نگاه كرد؛ وحدت يك اصل اسلامى است: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً» «1». يعنى اعتصام به حبل اللّه، جميعاً و مجتمعاً لازم است. اعتصام به حبل اللّه، به صورت تك‏تك ممكن نمى‏شود: «وَ لا تَفَرَّقُوا» (24/ 11/ 1369)

در این بیان ایشان وحدت را هم استراتژیک می دانند و هم یک اصل اسلامی. لکن تاکید میکنند که باید نگاه اصیل اسلامی به وحدت داشت و با آیه اعتصموا آن را توضیح میدهند. ولی در سخنرانی مورخ ( 22-07-1401) وحدت را به نحوی تقریر میکنند که بیشتر تاکتیکی و سیاسی است. به نظر می رسد که دلیل این نوع تغییر تقریر، تغییر در مخاطب است و در سخنرانی سال 1401 حضرت آقا مخاطب خود را اهل سنت قرار داده اند. شاهدش هم این جمله ایشان است که: « این کارها را میکنند، امّا ما به هیچ وجه اهل سنّت را متّهم نمیکنیم؛ اینها یک تندروانی هستند. این طرف هم باید همین جور باشد؛ کسانی ممکن است تندروی کنند، امّا نبایستی جامعه‌ی تشیّع را متّهم کرد به خاطر تندروی. باید در این زمینه کار کرد؛ علمای اسلام بایستی کار کنند.»

3. در وحدت شیعه و سنی، کنار گذاشتن مذاهب و نزدیک کردن فقه و کلام به یکدیگر اشتباه است و سیاستی شکست خورده است. آنچه که مهم است وحدتی سیاسی و در مقابل دشمنان است. در این زمینه طبیعتا حکام کنونی کشور های اسلامی نمی توانند متحدان خوبی باشند. چون منافع آنها با منافع آمریکا گره خورده است. لذا باید به سراغ علما و نخبگان اسلامی رفت و آنها را برای وحدت مسلمین به میدان آورد.

سطحی نگری به عمق وحدت استراتژیک

نقل قولی است از استاد مهدی طائب که می فرمودند که کسانی که خلفای سه گانه، را به تمسخر هایی بسیار کودکانه این شخصیت ها را در دنیای شیعه معرفی می کنند عملا جایگاه درگیری امیرالمؤمنین را در سطحی بسیار پایین و کودکانه قرار می دهند و عملا دشمنی این افراد با امیرالمؤمنین بالاتر از خود این افراد است.

وحدت حتی اگر به عنوان یک امر استراتژیک بخواهد معنا شود باید به عمق این استراتژی درست نگاه گردد. یکی از مقوله های استراتژیک در این موضوع جمعیت اهل سنت در دنیا می باشد که اکنون تقریبا 24 درصد کل جمعیت جهان را مسلمانان تشکیل می دهند که از این تعداد طبق آماری قدیمی یک چهارم را شیعیان تشکیل می دهد.

طبق پیش بینی های صورت گرفته و باتوجه به وضعیت جمعیتی مسیحیان دنیا که 31 درصد کل جمعیت می باشند، تا ده سال آینده جمعیت مسلمانان به نیمی از جمعیت دنیا می رسد.

با آماری که قبل ارائه شد باید توجه داشت که اگر بر یک طرح استراتژیک با نگاه به حفظ منافع امت اسلامی و دشمن مشترک به وفاق رسیده نشود، عملا وارد یک خودسوزی سنگین خواهیم شد و تقریبا اثری از اصل اسلام نخواهد بود. لذا در حد یک راهبرد هم که بخواهیم بنگریم در طرح استراتژیک امت اسلامی خطرناک ترین موضوع را می توان تفرقه بین مذاهب و حیاتی ترین آن را وحدت نامید.

راهبرد وحدت

جمهوری اسلامی اگر می خواهد به سوی ایجاد تمدن حرکت کند، حتما باید متحدان زیادی داشته باشد.
در مقابل دشمنان تلاش می کنند متحدان احتمالی انقلاب اسلامی را در مقابل او قرار دهند، تا تقابل آنها با انقلاب مانع از تقابل انقلاب با استکبار جهانی شود.
درواقع با ایجاد دشمنان کاذب مانع تقابل جمهوری اسلامی با دشمنان حقیقی خواهند شد.
این دشمنان کاذب نیز، با هر بهانه ای ایجاد می شوند و دشمنان هرگونه محل افتراق و جدایی را که بتوانند ایجاد کنند، یا بازنمایی کنند، انجام می دهند.
یک نوع از گسل هایی که می تواند اختلاف بر انگیز باشد، گسل قومیتی است. اینکه قومیت های مختلف را به تقابل با جمهوی اسلامی وادار کننند.
نوع دیگری از گسل که درواقع بهترین گزینه برای ایجاد اختلاف است، گسل های عقیدتی است. در این موضع دوگانه مسلمان – مسیحی ، شیعه – سنی ، شیعه دوازده امامی – سایر فرق شیعی ، شیعه انقلابی – شیعه انگلیسی ، هیئتی – غیر هیئتی و دوگانه های دیگری که ایجاد یا بازنمایی می شود.
گذر کردن از شکاف های اعتقادی به مراتب سخت تر از گذر کردن از سایر شکاف هاست و در حال حاضر انقلاب از همین شکاف های اعتقادی به مراتب ضربه می خورد و بیش از همه، از اختلاف شیعه و سنی؛
در این زمینه، حتی کسانی که اصل اتحاد بین شیعه و سنی را قبول دارند، راهبردهای کاملا متفاوتی را اتخاذ کرده اند.
و از جمله مسائل مجهول در این زمینه، نظریه واضح و نهایی حضرت آقا در این موضوع است.
آنچه در این یادداشت قصد داشتم تذکر بدهم، این نکته بود که راهبرد اتحاد با اهل سنت، همچون راهبرد اتحاد با اقوام مختلف است. همانگونه که همه ما ایرانی ها (کسانی که در مرز بندی های فعلی در جغرافیای کشور ایران قرار داریم) در مورد موضوعاتی که به نفع همه کشور است، اتحاد داریم و نه قصد داریم اختلاف ها را مرتفع کنیم و نه خود را کاملا جدای از همدیگر بدانیم، درمورد اتحاد با اهل سنت نیز، همین نکته را باید مد نظر داشته باشیم، که قرار نیست مذاهب واحد شود، تا اتحاد حاصل شود. بلکه فقط می خواهیم بر مواضع اختلاف انگیز اصرار نکرده و به مشترکات بپردازیم.
مسأله پایانی که در این یادداشت متذکر شویم، لزوم بررسی روایات فقهی در زمینه تعامل با اهل سنت (عامه) و مسأله لعن در تراث شیعی است.

اتحاد در کنش‌گری، روایتی از کنش‌گری مؤثر امام موسی صدر

رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی در تاریخ 1401/07/22 فرمودند:

اتّحاد، نداشتن تفرقه، خلاص شدن از شرّ وسوسه‌های دشمن، وسوسه‌های آمریکا، وسوسه‌های صهیونیست‌ها، وسوسه‌های کمپانی‌ها؛ [خلاص شدن] از شرّ وسوسه‌های اینها که گاهی این وسوسه‌ها از زبان خودی‌ها شنیده میشود. می‌بینیم در دنیای اسلام، کسانی از داخل دنیای اسلام همان حرف آنها را تکرار میکنند، همانها را میگویند؛ از شرّ اینها خلاص بشویم با اتّحاد، با نفی تفرقه، با انسجام داخلی؛ این شرطش است. اگر این شرط را بتوانیم عملی بکنیم، بلاشک خواهیم توانست امّت اسلامی را در جایگاه رفیعی در دنیای آینده و شکل آینده‌ی جغرافیای سیاسیِ جهان قرار بدهیم.
آیا این ممکن است؟ بعضی هستند که در همه‌ی مسائل مهم، مبادره‌ی آنها و واکنشِ اوّلیِ آنها نفی و انکار و ناامیدی است: «ای آقا! نمیشود، فایده ندارد». ما قبول نداریم این را؛ ما میگوییم این ممکن است؛ اتّفاق و اتّحاد بین ملّتهای اسلامی ممکن است، منتها کار لازم دارد، عمل لازم دارد. عرض کردم، ما حالا از سیاستمداران و زمامداران و حکمرانان کشورهای اسلامی هم ناامید نیستیم، امّا بیشترین امیدمان به خواصّ دنیای اسلام است؛ یعنی همین طوری که گفتیم، به علمای دین، به روشنفکران، به اساتید دانشگاه، به جوانان روشن‌بین، به فرزانگان، به ادبا، به شعرا، به نویسندگان، به گردانندگان مطبوعات؛ امید ما به اینها است؛ اینها [باید] احساس استقلال بکنند، احساس مسئولیّت بکنند، احساس وظیفه کنند. وقتی خواص در یک راهی وارد شدند، افکار عمومی را به آن سمت حرکت میدهند؛ وقتی افکار عمومی در یک کشوری شکل گرفت، سیاستهای اداره‌ی کشور هم به طور قهری به آن سمت حرکت میکند، ناچارند، ناگزیرند. بنابراین، این کاری است ممکن؛ این ممکن است، منتها بدون عمل نمیشود. بدون عمل، هیچ چیزی در دنیا،  نه دستاوردهای دنیایی، نه دستاوردهای اخروی و الهی امکان ندارد: لَیسَ لِلاِنسانِ اِلّا ما سَعىٰ؛باید سعی کرد، باید عمل کرد؛ [اگر] عمل بکنیم، ممکن است.

در این باره به خاطره ای از امام موسی صدر رحمه الله علیه برخوردم که در سال 1345 وقتی مطلع می شوند که امام خمینی دستگیر شده اند، در سفرهای دوره ای که تعریف کرده بودند شروع می کنند با شخصیت ها و مطبوعات مهم بین المللی، فعالان ژنو و هامبورگ و پاریس و بن و دیگر شهرها ارتباط گرفته و قضیه دستگیری امام خمینی را مطرح می کنند و شرح می دهند. این اقدام و کنش گری امام موسی صدر به عنوان عالم دین و یک روشنفکری که از یک کشور دیگر اسلامی شروع می شود و وفاق و اتحاد خود را به عالم دیگر اسلامی با عمل محقق می کند باعث می شود که با همین اقدام خرد آزادی امام خمینی در ایران رقم بخورد تا جایی که آیت الله خوئی می فرمایند:

سفرهای دوره ای امام موسی صدر نقش اصلی در آزادی امام خمینی از زندان داشت

به نظر می آید طرح استراتژیک وحدت علما و فضلای جهان اسلام هنوز روشن نیست و آن طور که بایست باور به حرکت های خرد همه آنها بر موضوعات مشخص جدی گرفته نشده است اما اندک فعالیت امام موسی صدر شاهدی است بر اینکه اتحاد در حوزه کنش گری اتفاقات بزرگی را می تواند رقم بزند.