امرونهی، اصلاح و فساد، اسلام سیاسی
🔰 امرونهی، اصلاح و فساد، اسلام سیاسی
حسین علیهالسلام خاستگاه خروج خود را نه شرارت و سرخوشی یا ستمورزی و فسادانگیزی، بلكه #اصلاحگری معرفی میكند و راه آن را هم امربهمعروف و نهیازمنكر میخواند:
إنّی لم اخرج اشرا و لا بطـرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی؛ ارید ان امر بالمعروف و انهی عن المنكر…
در فرهنگ قرآنی نیز #اصلاح در مقابل #افساد است و راهبرد اساسی برای فسادستیزی هم امربهمعروف و نهیازمنكر.
بسته به اینكه خاستگاه فساد و كانون فساخیزی را كجا بدانیم، امرونهی هم سویه پیدا خواهد كرد.
#اسلام_سیاسی بهعنوان نظریهی پایهی انقلاب اسلامی، كانون قدرت سیاسی جامعه را خاستگاه اصلی فساد میداند و اصلاح حاكمیت و تحول نظام مدیریت كشور را عامل اساسی اصلاح امور.
بر همین اساس؛ قانون اساسی نیز با پذیرش این اصل اصلاحی، امرونهی را در سه سویه به رسمیت شناخته است:
در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منكر وظیفهای است همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت به یكدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت. شرایط و حدود و كیفیت آن را قانون معین میكند. «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أوْلِیاءُ بَعْضٍ یأمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ». (اصل هشتم)
تقلیل این فریضه به سویهی مردم-مردم، عدول از اسلام سیاسی است؛ چه اینكه گفتیم اسلام سیاسی كانون قدرت سیاسی جامعه را عامل اصلی صلاح و فساد جامعه میداند و لذا اصلاح جامعه را از رهگذر انقلاب و نظامپردازی و دولتسازی اسلامی میجوید.
حالا اگر صاحبان و پیروان این نظریه در كانون قدرت و تصمیمگیری سیاسی جامعه قرار گرفتهاند اما مردم را دائما به خود مغرور یا به دشمن مشغول میكنند، یا برآمده از ریاكاری ایشان است یا عدول از نظریهی اسلام سیاسی كه دراینصورت حضورشان در مصادر امور مشروعیت ندارد.
24 بهمن 1400