چرا برخلاف گذشته امروزه هویت محله ای و همسایه ای نداریم…

یک سوال همیشگی در ذهن دغدغه مندان امور اجتماعی این است که چرا در گذشته ارتباط همسایه ها و اهل محلّه خیلی بیشتر از امروز بود و اهل محل مثل یک خانواده هم را میشناختند و از احوال هم باخبر بودند برخلاف روزگار فعلی که ارتباط همسایه ها با هم بشدت کم شده و حتی همسایه ی دیوار به دیوار هم را نمیشناسند و از احوال هم بیخبرند و تقریبا هویت محلّه ای از بین رفته است.

این مشکل مخصوصا در محله های آپارتمان نشین بیشتر احساس میشود…

 

آنچه به ذهن میرسد این است که اولا باید متوجه بود که محوریت تشکیل همه ی این ارتباطات و تشکیل هویتهای محلّه ای و همسایه ای در محیط زندگی توسط #زنها و ارتباط زنان با یکدیگر شکل میگیرد و رقم میخورد.

بنابراین محوریت تحقق این ارتباطات و هویتهای جمعی محقق شدن فضایی برای شروع و تشکیل ارتباط خانمها با یکدیگر است.

 

در گذشته بدلیل سبک خانه سازی و محله سازی، خانه ها بجز محیط اندرونی خانه که محیط اختصاصی اهل منزل و مختص به ارتباطهای جدی تر و رسمی تر است دارای حیاط بودند و حیاط اگرچه یک محیط اختصاصی است اما خیلی از قیود خصوصی داخل خانه را ندارد و بعبارتی میزانِ خصوصی بودنش رقیقتر است.

وجود یک چنین محیط اختصاصی رقیق شده و دارای رسمیت کمتر باعث میشود ارتباطات همسایه ای در محله هایی که خانه ها دارای حیاط هستند نسبت به محیط های بدون حیاط و آپارتمانی بیشتر باشد…

 

طبیعتا یک منزل مستقل و دارای حیاط برای تمیز شدن درب منزل، هر روز پای خانمها را به درب منازل باز میکند و تمیز کردن ورودی منزل خودش بهانه ای برای آشنایی و شروع گفتگوها میشود…

بعبارتی فضای جلوی درب ورودی منزل یک محیط اختصاصی رقیق شده تر است که شروع ارتباط در آنجا راحتتر خواهد بود.

البته با همه ی این اوصاف می بینیم حتی در محله هایی که خانه های ویلایی ساخته میشوند هم باز هویتهای محله ای و ارتباطات همسایه ای قدیم شکل نمیگیرد.

در اینجا باید دنبال یک مانع گشت.

مانعی که میتوان نام برد این است که زیاد شدن عرض کوچه ها و زیاد شدن تعداد ماشینها و موتورها و عابرین غریبه ای که هر روز از کوچه میگذرند همانطور که سلب امنیت از بچه های محله میکند و مانع بازی کردن آنها در کوچه میشود به همین مقدار برای خانمها سلب امنیت روحی و روانی میکند و مانع از تشکیل یک محیط رقیقتر بین المنزلی و محله ای میشود. فضاهایی که خانمها میتوانستند با هم راحت بنشینند و دقایقی صحبت کنند ….

 

نکته ی اصلی در شکل گیری ارتباطات محیطی، وجود محیطهای اختصاصی اما رقیق شده ای است که علارقم تأمین امنیت و احساس امنیت در خانواده ها، زمینه ساز ارتباطات با همسایه ها و اهل محل تا یک شعاع محدود باشد.

اگر بخواهیم ردّ پای این مسأله را در معماری قدیم دنبال کنیم می بینیم که  فضای أماکن مذهبی و مدارس قدیم به 4 دسته فضای داخلی، شبستانی، فضای حیاط و فضای بیرون تقسیم میشده است.

در حال حاضر بدلیل شلوغی کوچه ها از وسایل نقلیه و افراد غریبه و مخصوصا در آپارتمان فضای زندگی بصورت صفر و یکی به دو بخش داخل خانه و خارج از خانه تقسیم میشود لذا به سختی ارتباطات همسایگی شکل میگیرد و در فرض تحقق ارتباط، بدلیل کشیده شده این ارتباطات به فضای اختصاصی داخلی منزل از آفت اختلاط با نامحرم در أمان نخواهد بود.

در تأیید این نکته به وضوح میتوان تجربه کرد که در فضای خوابگاهی آنگاه که فضای بین اتاق ها و سالن ها با موکت پوشیده شده به شدت هویت و صمیمیت و ارتباطهای افراد خوابگاه بیشتر از زمانی است که این فضای مشترک بدون موکت است و افراد با کفش رفت و آمد میکنند.

زیرا موکت شدن این فضا یک محیط داخلی و خصوصی رقیق شده ی متفاوت با بیرون ایجاد میکند که خودش محیط تعامل را فراهم میکند.

در همین راستا بعنوان یک ایده ی اصلاحی اگر بتوان فضای راهروهای مشترک در آپارتمان را با موکت پوشاند و یک محیط بین المنزلی ایجاد کرد امید میرود که ارتباطات همسایگی بیشتر از وضعیت فعلی شود.

و برای شکل گرفتن هویتهای محلّه ای کوچه های محلّه باید طوری ساخته شوند که امکان ورود و خروج موتور و ماشینها محدود شوند و ساختار شهرسازی طوری باشد که در محلّه ها یک فضای مخصوص برای پارک وسایل نقلیّه تدارک دیده شود بطوریکه امنیت خانواده ها اعم از خانمها و بچه ها در محلّه توسط رفت و آمد وسایل نقلیه تهدید نشود…

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها