حقیقت جاودانه است

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_234
#جلسه_315

? حقیقت جاودانه است گزاره ای معرفت شناسانه یا هستی شناسانه؟

با توجه به دقتی که در معنای حقیقت در #يادداشت_233 داشتیم، مراد از حقیقت جاودانه است حقیقت به معنای دوم است، یعنی زمانی که حقیقت وصف قضیه است و از این جهت که واقع را نشان می دهد به قضیه نگاه می کنیم.
فیلسوف زمانی یک درد معرفت شناسانه دارد که حقیقت آیا مطابق با نفس الامر و واقع هست یا نه؟! بعد از اینکه به عطش معرفت شناسانه خود پاسخ می دهد که بله حقیقت یعنی مطابقت با نفس الامر و واقع و امکان رسیدن به واقع هم وجود دارد؛ حالا می آید به خود این محتوای علمی نگاه می کند و می خواهد قضاوت کند که آیا این محتوای علمی من در گذر زمان تغییر می کند و چیزی که الان به حقیقی بودنش علم پیدا کردم، چند صباح بعد ممکن است حقیقی نباشد؟ به عبارتی آیا این گزاره حقیقی که متصف به وصف صحت است، بعد از چند صباحی ممکن است خطا باشد؟
دقت شود که بین اینکه بعداً بفهمم خطا کردم یعنی در دیدنم و یا در مراعات قوانین منطقی کوتاهی و اشتباه رخ داده است؛ و بین اینکه همین قضیه صحیحه بما هی همین قضیه کاذب شود تفاوت وجود دارد.
من در اینجا به محتوای علمم که مطابق با نفس الامر است به عنوان یکی از امور واقعی نگاه می کنم و یکی از صفات او را که ذاتی ترین صفتش هست را بیان می کنم؛ یعنی به او می نگرم و می گویم تو صفت مطابقت با نفس الامر را همیشه خواهی داشت.
دقت شود که خود قضیه که متصف به حقیقت شده، جزو امور نفس الامریه ذهنیه است (خارجی – ذهنی – حقیقی) و نفس الامرش عالم ذهن است و لذا می توانم به خودش نگاه کنم و احکامش را بگویم و اینجا دیگر نگاهم معرفت شناسانه نیست بلکه نگاهم هستی شناسانه است و دارم یکی از احکام یک هستی (امر متحقق در ذهن) را بیان می کنم.
.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها