فرآیند_تولید_علوم_انسانی

#یادداشت

#مشخصات_اسلام

#فرآیند_تولید_علوم_انسانی

#حسین_کلاتی

#یادداشت_3

#جلسه_338
طرح بحثی در فرآیند تولیدِ علوم انسانی :
استاد محترم در جلسه گذشته به بیانِ چهار مرحله برای تولید علم پرداختند که شاملِ مکتب، علم، نظام و برنامه می شد. به نظر می آید چند سوالِ جدی در این طرح بحث وجود دارد :
1- اگر این چهارمرحله برای تولیدِ علوم انسانی طراحی شده اند، نباید تولیدِ علم خودش مرحله دومِ این فرآیند باشد بلکه ماحصلِ طی مراحل از مکتب، نظام و برنامه است که به ما مجموعاً تمامِ سطوحِ یک علم را نشان میدهد لذا خروجی نمیتواند داخلِ فرآیند باشد. آیا دو معنا از علم در خروجی و فرآیند مدنظر است؟
2- تجربه دقیقاً چه جایگاهی در تولید علم دارد؟ اجمالاً این را می شود فهمید که تجربه به مثابه آزمونِ ادراکِ خود از دین در ساحتِ اقامه و عمل است و گاهی ما را به اشتباهاتِ مان در برداشت از دین و گاهی به سطحی بودنِ فهممان و پاسخگو نبودن نسبت به سوالاتی عمیق تر می رساند. امّا این که تجربه مرحله دوم از این فرآیند باشد محلِ تأمل است چه این که خطا در برداشت و یا تحلیل داده ها در همه مراحل قابل تصویر است؛ ممکن است در تصویرِ مکتب یا طرّاحی نظام و یا در برنامه ریزی دچار خطا باشیم لذا تجربه، مصحّح درک ما بلکه راهی برای رسیدن به حقیقت علم در تمامِ این سطوح است. آیا تصویرِ دیگری از جایگاه تجربه در تولیدِ علوم انسانی وجود دارد که آن را منحصر به مرحله ای خاص می کند؟
3- بیان شد که مرحله دوم تجربهِ مکتب در میدان عمل است که علم نامیده می شود. با فرضِ صحت این گزاره، آیا جنسِ مکتب، امری قابل تجربه است یا تا تبدیل به نظام و برنامه نشده است قابل تجربه نیست و در نتیجه قابل تئوریزه سازی نیست؟ با این توضیح آیا تجربه ی مکتب در میدان عمل موجبِ خسارت فراوان و نادیده گرفتنِ تمامِ فرآیند تولیدِ علم و فرآیندِ رسیدن علم به ساحت عمل نیست؟
4- سوال بعدی این است که فرآیند تولید علوم انسانیِ اسلامی از مکتب شروع می شود و به ترتیب تا برنامه پایین می آید و یا این که از برنامه آغاز میشود و به مکتب ختم می شود و یا سیری دیالکتیک بین از هر دو سو برقرار است و ما حصلِ آن علم خواهد بود؟
به نظر می آید اگر قائل به نظر اول باشیم فرآیندِ تولید علمِ ما همان فرآیند غرب در تولید علم است و ما صرفاً محتوایی دینی در آن ریخته ایم. آیا این لازمه را می پذیریم؟
5- رابطه فقه و فلسفه در رسیدن به علم دینی چیست؟ گزاره های توصیفی و دستوری اسلام چه جایگاهی در کشفِ علوم انسانی اسلامی دارند؟ شروع از مکتب به منزله شروع از فلسفه و گزاره های توصیفی شروع از مکتب است و شروع از برنامه عملی به منزله شروع از فقه و گزاره های دستوری است (مقصود از فقه، فقهِ موجود است و مقصود از فلسفه، فلسفه موجود و الا ممکن است با امتداد فلسفه آن را اعم از درکِ کلان و توصیفی از دین بدانیم و یا با ورودِ فقه به ساحتِ توصیفات تصویر دیگر از جایگاه این علم و نسبت آن با فلسفه به به دست آوریم. جواب این سوال با جواب به سؤال قبلی گره خورده است.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها