حق_تکلیف

#یادداشت_

7 #حسین_کلاتی

#مشخصات_اسلام

#جلسه_

345 #حق_تکلیف

بسم الله هیچ مداری بالاتر از حق نیست
حق وادی تصویرِ ما از هستی و تناسب اجزای ان است و تکلیف، ما به ازای عملیِ این تصویر از عالم. احساسِ قلبی که از تکلیف پشتیبانی می کند احترام به حق است و ادب در برابرِ دستورات خدا و آن احساسی که از حق پشتیبانی می کند، گرایشِ ذاتی انسان به پیوند با حق است که در اوج خود شکلِ عشق و شیفتگی پیدا میکند.
فهمِ حق با عقل یعنی ادراکِ جایگاهِ هر چیزی؛ ادراکِ جایگاهِ خود، جایگاهِ خدا، جایگاهِ انسان، مؤمن، خلق و…
این ادراک اگر جنبه ی قلبی پیدا کرد نوعی تسلیم و باور و حب می آفریند که هر چه مقامِ بالاتری دارد در این نگاه محبوب تر است و هر که با حقِ مطلق پیوند بیشتری داشته باشد محبوب تر است لذا خلق به خاطرِ ارتباطی که با حق مطلق دارد محبوب می شود و انسان چون جایگاهِ خلیفة اللهی دارد محبوب ترینِ مخلوقات می گردد و مؤمن چون با پای خود واردِ وادیِ عشق به حق شده است محبوب تر می شود و هر چه این سیر طی می شود حب افزوده می شود و حقِ هر کس به میزانِ پیوند او با حقیقتِ محض خواهد بود و تکلیفِ ما در برابرِ او به میزانِ بهره مندی اش از حق.
با این توضیح حق دوستی از سنخِ عشق و تکلیف گرایی از سنخِ احترام به آن معشوق یا محبوب است و نشان از تسلیمِ انسان در برابر حق.
اگر حکمت را متولی ساختِ بنیادهای روحی و فکری انسان بدانیم و فقه را متولیِ افعالِ او، به یک معنا حق مسئله محوری در حکمت است و تکلیف مسئله محوری در فقه. فقه چارچوب ها را نشان میدهد و به ظاهر خشک به نظر می آید و تنها در صورتی شیرین و جذاب و محبوب خواهد بود که پشتوانه ای حکمی داشته باشد و انسان بداند که تکالیفی که مکلّف به آن است و موجبِ زحمت اوست برآمده از برداشت اسلام از دائره وسیع حق و واقعیت در عالم است؛ اگر مکلف به احترام به والدین است ناشی از جایگاه رفیعِ انان است، اگر مکلف به عیادتِ مؤمن است ناشی از جایگاه رفیع مؤمن است، اگر مکلف به مراقبت از برخی حیوانات است به خاطرِ بهره مندی از درجاتی از وجود و ربط با خالق است، اگر مکلف به اتباع از ولی الهی است به خاطرِ اتصال او با خداست و قس علی هذا…

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها