#تقریر 1جلسه 364-14000929

#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#مشخصات_اسلام
#جلسه_364
#تقریر
جلسه 364-14000929

?شرح چهل حدیث
اینکه خوف و رجا باید با هم باشد گاهی به رانندگی مثال می زنند. شما در رانندگی اگر کلا رجا باشید، باید در بیابان رانندگی کنید! اما آن کسی که خوفی هم هست، یک انضباطی قائل است، جاده و جوب را می شناسد و … می ترسد که سرعت را خیلی کم بکند و می ترسد که سرعت را خیلی زیاد بکند. شما اسم این را نباید ترس بگذارید. ترس اینجا مانند عقل است، اما جوهره اش ترس است.
التحفظ بقدر الخوف. انسان به هر میزانی که خوف دارد، مراعات می کند. البته اگر خوف هم زیاد باشد آدم اصلا سوار ماشین نمی شود.
این تعادل را در مسیر الهی ترسیم می کنند و می گویند کسی که می خواهد شتاب بگیرد، هم خوفش باید شتاب بگیرد و هم رجایش. شبیه آن کسی که می خواهد سریع تر براند و احساس می کند که باید دقتش را خیلی بیشتر بکند در عین حال باید خوفش را هم کمتر بکند.

?کار

یکی از عزیزان هست که روی یک تزی دارد کار می کند و به تئوری کار محوری رسیده است. یک ذائقه ی اجتماعی دارد و یک ذائقه ی فیلسوفانه ای هم دارد. رشته ی ایشان هم جامعه شناسی است. خیلی چیزها را تحلیل و جمع بندی می کند و به نقش محوری کار می رسد. احساس می کنم که خیلی خوب بود که ایشان یک ارائه داشته باشند.
کار ایشان در حوزه ی اندیشه ی اجتماعی محسوب می شود ولی کاملا روشن است که کسی در حوزه ی اجتماعی اندیشه اش این باشد در حوزه ی راهبردی چگونه عمل خواهد کرد.

?16. [كار]
16. كار: اسلام دشمن بيكارى و بيكارگى است. انسان به حكم اينكه از جامعه بهره مى‏گيرد و بهره مى‏برد و به حكم اينكه كار بهترين عامل سازنده فرد و اجتماع و بيكارى بزرگترين عامل فساد است، بايد كار مفيد انجام دهد. اسلام انگل بودن و «كلّ» بر جامعه بودن را در هر شكل مورد ملعنت قرار داده است «ملعون من ألقى كلّه على النّاس» .

?معانی کار
➖مطلق فعالیت ≠ بی تحرکی
➖مطلق سودمندی(فعالیت اجتماعی) ≠ بیهودگی
➖پیشه و امرار معاش(شغل) ≠ بیکاری

1️⃣مطلق فعالیت ≠ بی تحرکی
این مقوله ی حساسیت نسبت به بیکاری از نقطه ی بی تحرکی شروع می شود. بی تحرکی یعنی خود را سپردن به حوادث، در واقع سپردن به هیچ. اسلام از این نقطه بدش می آید و نفس اینکه شما این صحنه را به هم بزنید، برای اسلام خیلی مطلوب است. این را باید به عنوان یک پایه در نظر گرفت. فلذا می شود گفت که بر اساس این قاعده آن چیزی که اسلام می خواهد این است که انسان دائما مشغول یک چیزی باشد. مانند اباحه ی اقتضایی، اگر هم دارد استراحت می کند، برنامه ی استراحت داشته باشد. یعنی اگر هیچ کاری نمی کند، هیچ کاری نکردن برنامه اش است. نه اینکه رها شده است.

این خیلی نکته ی مهمی است، همین طور که بدن روشن است و انرژی می سوزاند و اگر انرژی نسوزاند ما مرده محسوب می شویم، همین طور آن چیزی که معلوم است، اسلام از منظر روان شناختی و از منظر سعادت و از منظر احساس باخودی و نه بی خودی، از این منظر که ضرورت انسانی است و انسان به آن احتیاج دارد، چیزی که دنبال می کند، کار است. این که انسان فعالیت داشته باشد و خودش را مشغول بکند.

یک قاعده ای را هم اساتید اخلاق مطرح می کنند، این است که می گویند باید نفس را مشغول بکنید، اگر مشغولش نکنید، مشغولت می کند. شما از همینجا می توانید استفاده کنید، مجموع توصیه ها و ارزش گذاری هایی که اسلام انجام داده است، مجموعه ی این ها را که نگاه بکنید، تا حدودی معلوم می شود که با یک نگاه پیچیده ای اسلام به مقوله ی فعال بودن انسان نگاه می کند و انسان موقعی که نافعال است، اسلام نگران می شود. می گوید که او مستعد بدفهمی است.

من دیده ام افرادی را که بی تحرک شدند و طرز فکر این ها عوض شده است. آدم گاهی احساس می کند که به معنای منفی خیلی فیلسوف شده اند و خیلی دقتشان بالا رفته است. آدم قشنگ می بیند که این دقت نیست، وسواس است. علت این بیکاری است.
هنوز به کار به معنای حرفه و پیشه نرسیده ایم.
1️⃣

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها