آزاداندیشی حرکت جوهری فرد و جامعه!

فلسفه وجودی انسان رشد و تکامل است. انسان فطرتا کمال‌طلب آفریده شده است و در درون خود همواره به دنبال کمال در حرکت است. به همین خاطر هر انسانی با هر رنگ و لباس و خاکی, به دنبال رشد دادن و رسیدن به چیزی است که خودش آن را کمال می داند. به عبارتی او شیفته و شیدای کمال است. کمال چیزی است که انسان را بزرگ تر می کند، به او توسعه می دهد و توانایی‌های او را افزایش می دهد و  این بر لذت او از زندگی می افزاید. همه انسان‌ها در این حقیقت مشترک‌اند, تفاوتها در تشخیص مصداق کمال‌هاست. تعریف افراد از کمال مختلف است. همه انحراف نیز از این اشتباه شروع می شود.

کمال خواهی, یعنی قانع نبودن به وضع موجود و تلاش برای دست کشیدن از وضع موجود و به دست آوردن وضعیتی بهتر. یعنی دگرگون شدن و حالتی نو یافتن. خدای متعال انسان را چنین توصیف می کند:  «وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ»  انسان سخت دوست‌دار خیر است.

پس اگر اهل توحید تلاش کنند که خیر خودش را نشان بدهد انسان ها همه طالب اویند. «ویثیروا لهم دفائن العقول» قرار نیست ما نشان بدهیم، بناست او پیدا کند، او انتخاب کند. جامعه ای که می تواند همیشه درحال تکامل باشد که مدام درحال تفکر و رسیدن به کمال بالاتر باشد. این یعنی تحول.  آزاداندیشی, رکن اصلی, پایه و اساس تحول‌خواهی انسان است. زیرا تحول‌خواهی; یعنی به دنبال دگرگونی وضع موجود بودن, و حرکت به سمت فهم‌هایی که بهتر از وضع موجود است. در فضای بسته ای که امکان آزاد‌اندیشی وجود ندارد, افراد چنان شیفته وضع موجود می شوند که بهتر از آن را تصور نمی کنند, یا باور نمی کنند که چیزی بهتر از آن باشد. ایجا نقطه آغاز عقب‌گرد انسان تحول خواه است.

3 1 رای
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها