رهاورد پرداختن به نامسأله های برخواسته از تمدن شیطانی عبودیت شیطان است.

امروزه ابتلاء محیط های علمی ما، به نامسأله گی یا ناشی از سردرگمی و نداشتن پروژه و هدف مشخصی که مال خودمان باشد است و یا ناشی از مبهم بودن مسیر رسیدن به آن هدف تمدنی است.

غرب اما چون مبتنی بر اندیشه  و مبانی اش تمدنی بنا کرده و در این مسیر دارد حرکت میکند مسأله هایش برایش مشخص و متعلّق به خودش است.

مسأله های غرب قرار است معضلات تمدنی خود او را حلّ کند.

در این شرایط انفعال تمدنی و علمی، مسأله ی تمدنی غرب به فضای علمی ما سرایت میکند و گوش و جان و علم و عمل مان میشود پرداختن به مسائل تمدنی برخواسته از یک اندیشه ی ضدخدا….

امام جواد علیه السلام میفرمایند:

مَنْ أَصْغی إِلی ناطِق فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإِنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللّهَ وَ إِنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إِبْلیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلیسَ.

 

این گوش سپاری به مسائل حاصل از یک دستگاه اندیشه ای و نظام دغدغه های غیر دینی کم کم و بصورت ناخودآگاه روح ایستاده در پشت آن نظام مسائل را به فضای علمی مان منتقل میکند و ما ناخواسته و نادانسته عبد همانی میشویم که پشت این نظام مسائل ایستاده است و  همو میشود ربّ ما…

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها