کلام معارف است یا دفاع از دین
کلام در ذهن ما یک دانشی است برای دفاع از دین و وظیفهی مرزبانی دینی را برعهده دارد. در تصور اولیه ما کلام برای اسکات خصم تلاش میکند. کلام در تلاش است که شبهات دینی را رفع کند.
امّا هنگامی که به تعاریف کلام نگاهی داشته باشیم، کمی از این تصور دور است. در زیر تعدادی از این تعاریف آمده است:
علم الكلام:
-
-
- هو العلم الّذي يبحث فيه عن ذات اللّه تعالى و صفاته، و المبدأ و المعاد على قانون الشّرع. (شرح العبارات المصطلحة/237)
- هو بيان المسائل الّتي هي اصول الدّين الّتي تعلّمها فرض عين. (اصول الدّين للبزدويّ/3)
- صناعة علميّة بها ينظر صاحبها في تحقيق العلم بالصّنع و الصّانع، و ما يجوز عليها و ما لا يجوز. (الحدود و الحقائق للبريديّ/228)
- إنّه العلم بالقواعد الشّرعيّة الاعتقاديّة المكتسبة عن الأدّلة اليقينيّة. (شرح العقائد النّسفيّة1/6)
- سمّوا ما يفيد معرفة العقائد عن أدلّتها، بالكلام. ما يفيد معرفة العقائد من الملكة الحاصلة من ضبط المقدّمات الصّحيحة العقليّة و النّقليّة …. (المصدر1/12)
- الملكة الّتي لها اختصاص بإفادة العقائد الدّينيّة عن أدلّتها اليقينيّة (عند القدماء). (المصدر1/16)
-
البته نباید به همین تعاریف بسنده کرد و باید تعاریف دیگری را هم دید ولی در همین حد از تعاریفی که آمده است، در هیچ کدام به جنبهی دفاعی کلام و یا اسکات خصم و یا دفع شبهه نپرداخته است. چنانچه در تعاریف مذکور میبینید کلام به معارف گفته میشده است. معارف دینی که ما معمولا آن را دانشی در کنار فقه و اخلاق میبینیم و بیشتر جنبهی توصیفی و هستیشناسی دارد تا جنبه دفاعی.
سوالی که پیش میآید این است که از کدام مقطعی تاریخی این تصورِ دفاع از دین از دانش کلام شکل گرفته است؟ و اینکه چه شد که کلام بهجای پرداختن به معارف به دفاع دین و دفع شبهه مشغول شد؟
برای دیدن بازخورد استاد فلاح کلیکرنجه فرمایید!
الف.
وقتی به تعاریف علم کلام می پردازیم و جملاتی که دقتهایی عالمانه نگاشته شده بررسی می کنیم، توقع داریم حقیقت آنچه که کلام بوده را ببینیم.
پس از آن می خواهیم به واقعیت تاریخی کلام نیز نگاهی بیاندازیم.
پس از آن نیز می خواهیم به نیازهای زمانه نگاهی بیاندازیم و ببینیم آیا باید به این تعاریف و به آن تاریخ پایبند ماند یا خیر(؟).
ب.
چند تعریف در این یادداشت آمده است. البته این تعاریف امر فاخری را به ما نشان می دهد،
ولی به سرعت چند سؤال برایمان ایجاد می شود :
ـ آیا همۀ تعاریف اینها است؟ یعنی همه این طور تعریف کرده اند؟
ـ آیا همین کلام تاریخی را تعریف کرده اند؟
ـ آیا حق داریم به بررسی تاریخی کلام و تعریف پسینی آن بپردازیم؟
ـ این تعریف به دردی هم خواهد خورد؟
ـ آیا حق داریم به تعریف جدیدی بپردازیم؟
ـ آیا این تعریف به دردی خواهد خورد(از منظر جامعه شناسی معرفت)؟