توحید از دیدگاه خط‌مشی اجتماعی

#یادداشت / در جواب برادر #سعید_حسن_زاده
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط‌مشی_اجتماعی
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_13
#جلسه_117

➖در این جلسه ذیل مرور کلی سر فصل خط مشی اجتماعی اقا سعید حسن زاده مطلب جالب و مهمی را طرح کردند که ضمن استقبال از مطلب شان در فضای کلاس پاسخی ایراد شد، اما از آنجا که حدس میزنم مشغله فراوان به ایشان اجازه نگارش یادداشتی در این خصوص نخواهد داد
در این یادداشت مطلب ایشان را با کمی دخل و تصرف و اضافات تقریر و در یادداشت بعد پاسخی که به ذهن میرسید را عرض خواهم کرد.

?تقریر مطلب آقا #سعید_حسن_زاده:

?ما در تراث خود یک علم عقاید و توحید داریم که حاوی مطالب بنیادین سترگی است و در طول تاریخ هم مداما بر غنای آن افزوده گردیده و به یک ادبیات و حال و هوای مستقری رسیده است ، اصطلاحات ، معانی ، حوزه های ورود و امثالهم.
? این دانش مرسوم و به تبع، تعلیم آن دچار نقص هایی است از جمله این که کاربردی نبوده و قابلیت ترجمه مستقیم در زندگی مومنین ندارد.
?حال ما به جای انکه با تکیه بر آن دانش مرسوم و ادبیات مستقر آن، مسیر امتداد و کاربردی سازی را در پیش بگیریم در امثال کتاب “روح توحید” چه کرده ایم؟
?برای استدراک این نقیصه آمده ایم و از اساس ادبیات و فرمان را به هم زده ایم و یک فضای جدیدی خلق کرده ایم که نه در موضوعات و عناوین امتداد آن میراث به حساب می اید و نه در ادبیات شباهتی به آن فضا دارد و عملا ارتباط منطقی و ارگانیکی با آباء و اجداد خود ندارد.
?حالا این چه عیبی دارد؟
عیبش این است که ارتباط مباحث و اندیشه وروزی های نو برای کاربردی کردن مطالب بنیادین نظیر توحید را با دارایی ها و سرمایه های دانشی پیشین و حتی معاصر را مخدوش میکند.
و از رهگذر قطع این رابطه دو اتفاق نامبارک رقم میخورد
▪️اول اینکه دانشمندان آن دانش مرسوم نمیتوانند در این اندیشه ورزی کاربردی یا کاربردی سازی اندیشمندانه مشارکت کنند و لذا این تلاش ها و یافته های نو عاری از نقد و حاشیه و دقت دانشمندان آن رشته خواهد بود و آن را از بالندگی و اصالت دور خواهد کرد.
▪️و دوم اینکه کماکان دانش رسمی و به تبع، دانشمندان آن در همان فضای مرسوم بنیادین باقی مانده و به فضای امتدادی و کاربردی سازی آن محتوا ها صعود نخواهند کرد.

?لذا تجویز ایشان این است که در امتدادیابی و کاربردی سازی معارف تا میشود از فضای مرسوم و مصصلح فاصله نگیریم تا تولیدات نو، امتداد همان معارف به حساب آید، نه فضایی جدید و دور از دارایی های موجود یا پیشین.

?به نظر تفکیکی که جناب استاد فلاح بین دو مقوله دانش و اندیشه میفرمایند و همین طور تبیین و قرائت نویی که از دانش کلام عرض میکنند میتواند کمک کار این مساله باشد.
?اگر از آن تعریف ضعیف یا غلط پسینی دانش کلام که آن را دانشی جدلی یا خطابی یا بعضا برهانی در دفاع از عقاید مذهبی تعریف میکند فاصله بگیریم و آن را دانشی پشتیبان حیات الهی و معنوی انسان و سازنده اندیشه مذهبی انسان هاهمین طور ناظر و نزدیک به ذهنیت مخاطبین دین الهی در یک عصر و مصر بدانیم که از تمام دانش ها و معارف الهی از جمله فقه و فلسفه و اخلاق و عرفان استفاده میکند اما مساله اصلی اش را پرورش ذهن مذهبی آدمیان میداند و از مزج و تالیف تمام دارایی های معارفی طعامی متناسب ذائقه عصری و مصری جامعه انسانی مذهبی فراهم می آورد،
?آنگاه باید به تحسین مولف کتاب روح توحید و امثال آن نشست که با درکی عمیق از این نیاز مغفول ، در اوج بهره مندی از دانش ها و معارف الهی ، جامعه شناسانه ذائقه انسان این قرن و این آبادی را به درستی شناسایی و متکلم وار به تهیه طعام مناسب آن قیام نموده اند.

?دانش مندی و کشف حقایق و جعل اصطلاحات و نظم بخشی و دسته بندی یافته ها امری است که در تمام دانش های مرسوم از جمله دانش های معارفی ما صورت میگیرد، اما ترکیب و تبدیل این دارایی های گوناگون به بسته هایی متناسب نیاز و ذائقه مخاطب و نزدیک سازی و ترجمه آن به هاضمه ادراکی او امر دیگری است.
امر دیگری که سالها بلکه قرونی است جای خالی آن در فضای ذهنی جامعه مذهبی ما احساس میشود.

?سید علی خامنه ای به درستی تشخیص داده است که مساله جوان دهه پنجاه ، مساله عدالت است
روح حاکم بر فضای فکری انسان مدرن در آن دوره ، روح نفی سرمایه داری و انتقام از کاپیتالیسم و به تبع استبداد و استعمار است.
?در این مقطع است که جوان مسلمان علی رغم علاقه فرهنگی و میراثی مایل به دین الهی و حرکت ذیل شریعت و فرهنگ اسلامی است اما ناتوانی او در ارتباط با تراث و دارایی های دانشی اسلامی و از طرفی طمطراق ادبیات مارکسیستی و جهانگیری این مکتب به شدت او را به انقعال کشیده است ، آنسان که یا عطای دین را به لقای آن بخشیده و یکسره خود را در پایگاه این مکتب جدید تعریف کرده یا به شکل دوگانه سوز و التقاطی سعی در تبیین مارکسیستی سطور دین الهی دارد یا اینکه به شکلی سکولار، مذهب را در حیطه های فردی خود محصور ساخته و حیات اجتماعی و واقعی اش را با این مکتب صورت بندی کرده است.

?در این فضا متلکم زبردست ، میفهمد که امروز مخاطب دین در این جهان معنایی و عالَم فکری زندگی میکند، لذا اگر باید او را به وادی توحید کشید، نه با تبیین توحید صفاتی و افعالی ، نه با طرح معرفت النفس نه با طرح زیبایی های جذاب دین در هزار و یک حوزه دیگر بلکه باید نسبت دین و عدالت را برای او تبیین کند و به او نشان دهد که فاخرترین تقریر از عدالت ، فراگیر ترین و عمیق ترین تعریف از عدالت زمانی محقق میشود که عدالت از متن توحید جوشیده باشد.

?که به نظر این اثر مشغول تلاشی این گونه است و با تبیین جهان بینی عمومی و بعد مطالعه و قضاوت در باره انسان، خط مشی و دکترین اجتماعی حیات بشری از منظر عدالت و کرامت انسانی را توضیح میدهد .

?امروز نیز که مولف در مقام رهبری این امت است مبتنی بر همین کنش متکلمانه ، و استشمام ذائقه امت ، پیشرفت را سوژه و موضوع دعوت توحیدی خود قرار داده است.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها