چه رابطه و ارتباطی بین این دو لایه از هستی (هستی شناسی و فقه / کلام و فقه / هست و باید)وجود دارد

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_21
#جلسه_121

#توصیف_و_تجویز
#تشریع_و_تکوین
#رابطه_فقه_و_کلام

? سؤال
یکی از مباحث مهم نحوه ارتباط لایه اندیشه های بنیادین با لایه عمل (هستی شناسی و فقه / کلام و فقه / هست و باید) است، چه رابطه و ارتباطی بین این دو لایه از هستی وجود دارد؟
? مقدمه
یک پاسخ اولیه این است که از آنجا که ما سه لایه حقیقت، طریقت و شریعت را داریم، اگر این سه لایه بخواهند سه لایه ی یک چیز باشند، باید یک وحدتی با همدیگر داشته باشند؛ یعنی دقیقا همان چیزی که حقیقت است، در طریقت جاری شود و همان چیزی که حقیقت و طریقت است در لایه شریعت جاری شود.
به عبارتی احکام و آداب اسلامی که در دستورات فقهی و اخلاقی خود را نمایان می کند، باید ظاهری باشد برای باطن طریقت؛ و مسائل سلوکی و سیر از مقامی به مقامی دیگر باید ظاهری باشد برای باطن حقیقت،

اما این یک آرزوی خوب و چیزی است که خودش در مقام باید است، و همین بخواهد بیاید به مقام هست برسد چه فرایند باید طی بشود؟ یعنی اینکه دین اسلام یک هویت واحدی است که سه لایه ی حقیقت و طریقت و شریعت دارد و رابطه این ها به شکل طولی و ظهور و بطونی است حرف قشنگی است، ولی من فقیه چطوری باید آن مباحث حقیقتی و طریقتی را بیاورم در فقه خود جاری بکنم؟
1️⃣ پاسخ اول: حضور ناگزیر کلام در فقه
یک ادعا این است که حضور مباحث بنیادین در لایه شریعت ناگزیر است و بالاخره با یک فهمی کلامی و پیش فرض های کلامی فقیه دارد تفقه می کند!
این سخن صحیح است ولی کافی نیست! یعنی این حضور حداقلی آن هم به شکل ارتکازی کلام در پشت صحنه فقه یک فضای ابهام آلودی درست می کند که دقیقا معلوم نمی شود که به چه میزان این حکم فقهی که تو می دهی دارد باطن دین را هم نگه می دارد.

سؤال اصلی همچنان باقی مانده است که نحوه جاری شدن مباحث حقیقتی و طریقتی در فقه به چه صورت است؟

در پاسخ به این سؤال که در یادداشت بعدی به آن خواهم پرداخت از استفاده هایی که از محضر استاد ارجمند حجت الاسلام سید علی موسوی برده ام استفاده می کنم.

2️⃣ پاسخ دوم: پاسخ مکتب فقهی حضرت امام خمینی ره
ادعا این است که در فقه حضرت امام ره این فضا به شکل ویژه ای دارد تأمین می شود و اساسا حضرت امام خمینی دارای یک مکتب فقهی است که دارد این رابطه را به نحو فنی برقرار می کند.
اگر صدرا کسی بود که با ظهور خود بین عرفان و برهان و لایه اعتقادی دین وحدت ایجاد کرد، امام خمینی هم کسی است که با ظهور خود این وحدت ایجاد شده توسط صدرا را به سمت لایه شریعت کشانده است.
کلید واژه ورود به مکتب فقهی حضرت امام هم مفهومی است به نام مصلحت، از آنجا که احکام شرعی مبتنی بر مصلحت و مفسده نفس الامری هستند، که ریشه در همان رابطه طولی ظهور و بطونی لایه های حقیقت و طریقت و شریعت دارد، مسئله اساسی فقیه باید این باشد که در فقه خود چه مصالحی را اقامه کنید؟ اساسا فقه شما می خواهد چه کار کند؟ فقه که خودش غایت نیست، فقه احکامی است برای رسیدن به غایاتی، بگو که تو با فقه خودت می خواهی چه مصالحی را استیفا کنی!
ما سه لایه ملاک، جعل و امتثال را داریم که در لایه ملاک مصالح و مفاسد و شوق و اراده حضور دارد و در لایه جعل حکم جعل می شود و در لایه امتثال هم باید این حکم جاری بشود.

لذا در فقه حضرت امام کلید واژه ای به نام #مقاصد_الشریعه حضوری جدی دارد، معلوم هم هست که فضای مقاصد الشریعه با یک فضای کلامی بسته می شود نه با یک فضای فقهی، یعنی آن چیزی که می آید مقاصد را تعیین می کند کلام است نه فقه.
این رویکرد باعث می شود که امام هم روی کل شریعت و هم روی تک تک ابواب شریعت همیشه یک علامت سؤال بگذارد که کلا تو می خواهی چه چیزی را تأمین کنی؟ به عبارتی برای کسی که غایت و هدف را مصالح و مفاسد واقعی می داند، برای کسی که هدف غایی برایش لایه های باطنی دین یعنی طریقت و حقیقت است، اساسا کل فقه یک حالت ابزاری دارد بلکه بالاتر کلا شریعت برای او یک ابزار است.
به عبارتی اینجا دو سوال مهم خلق می شود که اولا آن چیزی که کل فضای فقه می خواهد خرج آن بشود چیست؟ و ثانیا به چه شکل روی زمین محقق می شود؟
برای پاسخ به این سؤال ها باید یک دورخیز کوچک بکنیم و کمی بستر تاریخی را توضیح بدهیم. توضیح هم اینکه فقه شیعه در ابتدا یک فقه فروعاتی آن هم فرع های مجزای فقهی بوده است ولی آرام آرام به این سمت حرکت کرده که به سمت یک فقه نظام مند حرکت کند؛ یعنی ما شاهد رشد و نمو یک حوزه عقل گرای پر قاعده در فضای فقه شیعه هستیم که در علامه حلی یک نقطه ویژه برای این فقه نظام مند و قاعده ای است و سپس در کسی مثل شیخ انصاری این فقه نظام مند و قاعده محور به اوج خودش می رسد.
یکی از نکات ویژه روش فقهی شیخ حاکمیت قاعده ها است، یعنی قواعد فقهی می آیند در صدر فرع فقهی قرار می گیرند و همه ادله دیگر را رنگ و بو می دهند و همه ادله ذیل این قواعد معنای خود را پیدا می کنند.

یک مشکل اساسی در این فقه قاعده ای حالت از پایین به بالا داشتن آن بود، یعنی می آید در این فروعات غرق می شود و سعی می کند از همین پایین حرکت کند و به این فروعات یک انتظامی بدهد و به قاعده برسد؛ و تفاوت ویژه فقه قاعده محور حضرت امام با امثال شیخ انصاری این است که حضرت امام از بالا به پایین این قاعده ها را ایجاد می کند، یعنی حضرت امام دارای یک اندیشه های عرفانی فلسفی است که می خواهد از بالا بیاید و در فقه سرریز شود.
رابطه هم به این شکل است که این اندیشه های عرفانی فلسفی جاری می شود و در مرحله اول یک اندیشه اجتماعی فرهنگی ایجاد می کند و در مرتبه به بعد یک اندیشه سیاسی اقتصادی می رسد و در آخر هم در شکل یک حکومت اسلامی تجلی پیدا می کند.
به عبارتی امام از اینکه اندیشه های عرفانی فلسفی خود را در فقهی که اساسا سیاسی است وارد کند نترسید و اندیشه های عرفانی فلسفی خود را در فقه جاری کرد و این یک فقه دیگری را رقم زده است؛
و البته امام برای پیش برد این مدل فقاهت ابزارهای ویژه ای نیز خلق کرده است که تک به تک آن ها جای بحث های ویژه دارند که در این مختصر نگنجد؛ بحث هایی مثل وضع لفظ برای روح معنا، خطابات قانونیه، بحث تأثیر زمان و مکان در فقه، بحث مصلحت و …
البته نو آوری امام فقط در این ابزارها نیست که این ها ابزارهایی هستند که برای رقم زدن آن مکتب فقهی خود کم داشته است و دست به خلق آن ها زده است، و هر چه هم از
ابزارهای موجود برای این غایت می توانست بهره ببرد، بهره برده است.

البته این ها همه اش ادعاهایی است که باید اولا کسانی پیدا بشوند بتوانند در یک قالب کامل فنی فقهی که مورد قبول فقها باشد ببرند و ثانیا بتواند روی مباحث مختلف فقهی به صورت تطبیقی هم در کار خود حضرت امام این را نشان بدهد و هم خودش این را امتداد بدهد و در ابواب مختلف این سبک فقاهت را جاری کند. و البته این نیاز دارد که همانند خود حضرت امام به لایه های عرفانی فلسفی که قرار است آن ها غایات را تأمین کنند و روح فقه باشند، تسلط کافی داشته باشد.

برای بررسی بیشتر این کار پیشنهاد می کنم چند متن از حضرت امام دیده شود.
1. متن کتاب ولایت فقیه مخصوصا آن قسمت اول که هنوز وارد بررسی روایات نشده است.
2. متن پیام قطعنامه بخش اول که در مورد حج است.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها