نسبت لحاظ ذائقه مخاطب در انتقال پیام با عوام زدگی

#بهـجایـیادداشت(طرح یک دغدغه)
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#حمیدرضافتحی
#یادداشتـ2
#جلسه_124
نسبت لحاظ ذائقه مخاطب در انتقال پیام با عوام زدگی
طرح یک دغدغه با چند پرسش
?در دنیایی که جریان حق با پروپاگاندا و ابزار رسانه ای خود ذهن های مردم را به خود مشغول کرده و با ایجاد نیازهای کاذب، مسائل دست چندم مردم را دارای بالاترین اولویت جلوه داده و افکار عمومی را سودهی می کند چطور باید با مردم سخن گفت؟!
?آیا جریان حق در انتقال پیام، می بایست ذائقه معرفتی مخاطب را در نظر داشته باشد یا خیر؟!
?آیا لجاظ ذائقه معرفتی مخاطب در انتقال پیام، ما را عوام زده نمی کند؟!
?از طرفی می دانیم ما اگر متناسب با ذائقه معرفتی طرف مقابل با او صحبت نکنیم مخاطب، سخن ما را پس می زند از طرف دیگر اگر بنا باشد متناسب با ذائقه معرفی مخاطب با او تخاطب کنیم چگونه می توانیم از عوام زدگی در امان باشیم؟!
?آیا عوام زدگی ما را هم سطحی نگر نخواهد کرد؟!
?آیا ما نباید قبل از سخن گفتن با مردم، ذائقه آنها را تغییر دهیم؟ خود این سوال یعنی چه؟! مگر ذائقه چطور تغییر می کند؟
?آیا طرح این سوالات نهایتا به دور ختم نمی شود؟! بدین صورت که سخن حق گفتن با مردم نیازمند اصلاح و ترمیم ذائقه ایشان است و ترمیم ذائقه مردم هم نیازمند سخن حق گفتن؟!!

▪️در ذم عوام زدگی: برگرفته از مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 499

?«هر جامعه ای نیز یك نوع آفت مخصوص به خود دارد. آفتی كه جامعه ی روحانیت ما را فلج كرده و از پا درآورده است «عوام زدگی» است. عوام زدگی از سیل زدگی، زلزله زدگی، مار و عقرب زدگی بالاتر است.
روحانیت ما در اثر آفت عوام زدگی نمی تواند چنان كه باید، پیشرو باشد و از جلو قافله حركت كند و به معنی صحیح كلمه هادی قافله باشد، مجبور است در عقب قافله حركت كند. خاصیت عوام این است كه همیشه با گذشته و آنچه به آن خو گرفته پیمان بسته است، حق و باطل را تمیز نمی دهد. عوام هر تازه ای را بدعت یا هوا و هوس می خواند، ناموس خلقت و مقتضای فطرت و طبیعت را نمی شناسد، از این رو با هر نوی مخالفت می كند و همیشه طرفدار حفظ وضع موجود است.
…روحانیت عوام زده ی ما چاره ای ندارد از این كه آنگاه كه مسئله ای اجتماعی می خواهد عنوان كند، به دنبال مسائل سطحی و غیر اصولی برود و از مسائل اصولی صرف نظر كند، و یا طوری نسبت به این مسائل اظهارنظر كند كه با كمال تأسف علامت تأخّر و منسوخیت اسلام به شمار رود و وسیله به دست دشمنان اسلام بدهد.
…از حضرت صادق علیه السلام سؤالی كرده اند و ایشان جوابی داده اند. شخصی به آن حضرت می گوید: قبلاً همین مسئله از پدر شما امام باقر علیه السلام سؤال شده، ایشان طور دیگر جواب داده اند، كدامیك درست است؟ حضرت صادق علیه السلام در جواب فرمود: آنچه پدرم گفته درست است. بعد اضافه كردند:
اِنَّ الشّیعَةَ اَتَوْا اَبی مُسْتَرْشِدینَ فَاَفْتاهُمْ بِمُرِّ الْحَقِّ وَ اَتَوْنی شُكّاكاً فَاَفْتَیْتُهُمْ بِالتَّقِیَّةِ.
یعنی شیعیان، آن وقت كه سراغ پدرم می آمدند با خلوص نیت می آمدند و قصدشان این بود كه ببینند حقیقت چیست و بروند عمل كنند، او هم عین حقیقت را به آنها می گفت. ولی اینها كه می آیند از من سؤال می كنند قصدشان هدایت یافتن و عمل نیست، می خواهند ببینند از من چه می شنوند و بسا هست كه هرچه از من می شنوند به این طرف و آن طرف بازگو می كنند و فتنه بپا می كنند.
▪️مرحوم آیت اللّه حاج شیخ عبدالكریم حائری یزدی (اعلی اللّه مقامه) مؤسس حوزه ی علمیه قم، به فكر افتادند یك عده از طلاب را به زبان خارجی و بعضی علوم مقدماتی مجهز كنند تا بتوانند اسلام را در محیطهای تحصیل كرده ی جدید بلكه در كشورهای خارج تبلیغ نمایند. وقتی كه این خبر منتشر شد، گروهی از عوام و شبه عوام تهران رفتند به قم و اولتیماتوم دادند كه این پولی كه مردم به عنوان سهم امام می دهند برای این نیست كه طلاب زبان كفّار را یاد بگیرند، اگر این وضع ادامه پیدا كند ما چنین و چنان خواهیم كرد! ! ! آن مرحوم هم دید كه ادامه ی این كار موجب انحلال حوزه ی علمیه و خراب شدن اساس كار است، موقتاً از منظور عالی خود صرف نظر كرد.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها