وقتی از #فطرت سخن میگوییم

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_36
#جلسه_164
#نشست_فطرت

?#فطرت_سنگ?

?وقتی از #فطرت سخن میگوییم
1️⃣گاهی شبیه این است که از یک بسته ، از یک #تراشه یا از یک سری ترسمات صحبت میکنیم که در نهاد انسان و هنگام خلقت کارگذاشته شده است.
یک سری #تنظیمات_کارخانه که حالا حالا در طول زندگی برای برخی این تنظیمات فعال میشود و گاهی نمیشود.
(مخصوصا در آن نگرشی به فطرت که آن را در بعد معرفتی در وجود انسان دنبال میکند این نگاه کاملا هویداست )

?پس فطرت چیست؟
یک سری داده های اولیه، فهم های اولیه که به شکل فابریک روی انسان نصب شده است
حالا با قبول این تعریف یک عده وجود این تنظیمات و داده های اولیه را قبول و یک عده رد میکنند.
و اینجا با قائلین فطرت و قائلین به عدم فطرت رو به رو میشویم . که عدمتا در نگاه غربی به فطرت با این دسه بندی رو به رو هستیم .

?حالا ما برای درست کردن این بحث و نجات از این تقریر سطحی میگوییم ، نه خیر!

2️⃣فطرت چیزی جدا از خلقت انسان نیست ، یک امر علی حده و مغایر با خلقت انسان نیست که به شکل انضمامی به انسان تعلق بگیرد و البته فقط هم به حوزه معرفت منحصر نمیشود.
بلکه فطرت همان شخصیت انسانی است ، همان ساخت انسان است ، همان خلقت انسان است و جعل و خلقتی جدای جعل و خلقت انسان نیست ، بلکه به نحوه این خلقت و نحوه بودن انسان دارد اشاره میکند.
خلقت انسان است که مساوق کمال دوستی و تنفر از نقص است، او این گونه خلق شده است.
این تقریر دوم قطعا ارتقای خوبی است برای بحث فطرت و با آیه فطرت الناس و معنای واژگانی فطرت نیز سازگار تر است است و ما را از دست تقریر مکانیکی و کم رمق اول هم خلاص میکند.

در این نگاه فطرت چیزی شبیه و عِدل طبیعت انسانی است
مثل این که انسان قوه بینایی دارد ، انسان قوه فکر کردن دارد یا قوایی دیگر از این دست
یک انسانی نیست که حالا یک قوه فکر کردن هم در او نصب شده است ، نه اصلا ساخت انسانی او این گونه است که از این دارایی بهره مند است.

ما ایا نمیتوان تبیین بهتری از فطرت داشت؟
3️⃣ایا با بحث #اسماء_الهی خیلی راحت تر و خوش نشین تر نمیشود این بحث را تقریر کرد؟
به این شکل که

اگر انسان #تجلی اسماء الهی است اگر #مظهر اسماء الهیه است خب روشن است که سراسر #علم است و #حیات است و #قدرت است
هر اسمی در ساخت او موثر بوده است ، دارایی انسان است و انسان چیزی جز ان نیست
اگر اسم حیات و علم و قدرت است که تجلی کرده است و شده است انسان، پس دارایی او علم و حیات و قدرت است
حالا این اسماء یا در باطن و در خفا هستند یا ظاهر و آشکار .
و به حسب قواعدی به شکل تشکیکی مرتبه ای از آن ها حاضر و مرتبه ای از آن ها در باطن است.
به شکل بالقوه ظرفیت شکوفاییی و ظهور همه این اسماء و مراتبشان هست که از مسیر سلوک و کنش اختیاری انسانی میتواند رقم بخورد و محقق بشود.
پس به شکل بالقوه انسان دارای تمام کمالات الهی است چون مخلوق #اسم_جامع_الهی است.

به نظر میرسد این ادبیات ، ساده و بی استبعاد توان روایت روشن فطرت و دارایی فطری انسانی را که در تقریر های قبلی به جان کندن باید اتفاق می افتد، داشته باشد.

#سوال❓

❓حالا ذیل این بحث اشکال یا سوالی که میتواند مطرح شود چنین است که؛
مگر همه عالم تجلی اسماء الهی نیستند؟
اگر این طور است پس همه عالم باید دارای دارایی های فطری باشد.
از همین سنگ و کلوخ گرفته تا دیگر اشیاء ریز و درشت عالم.
و اینگونه بحث #فطرت_سنگ مطرح میگردد.

❓آیا اینکه در روایت میگوید تمام عالم از سنگ و چوب و گیاه و حیوان مشغول عبادت و تسبیح پروردگار هستند و کشف و کرامات انبیاء و اولیاء هم بر این امر کاملا صحه میگذارد
اینکه در غم مصیبت سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام ، سماوات و ارض هم مصیبت زده و داغدار هستند یا در روز عاشورا از زیر هر سنگی خون جاری میشود یا به اذن الهی گوش به فرمان ولیّ خدا هستند و به او عشق می ورزند و امور فراوانی از این دست
دلالت بر این ندارد که برای غیر انسان نیز باید معتقد به یک دارایی فطری بود جدای از طبیعتی که هر یک از ایشان دارند.
یا با آن ادبیات اول مثلا نمیتوان گفت که تراشه یا بسته فطرتی برای سنگ و سایر اشیائ نیز نصب و جاسازی شده است؟

حال اگر این تعابیر درست باشد
❓تفاوت فطرت انسانی که در آیه مطرح شده است با فطرتی که برای سنگ و اقران او مطرح است چیست و در کجاست؟

❓آیا تفاوت این دارایی های فطری به شمول و جامعیت اسماء الهیه متجلی شده در انسان نسبت به سایر موجودات بر میگردد
ایا به ظهور و فعلیت بیشتر این اسماء در انسان بر میگردد؟
به اختیاری بودن ظهور این اسماء در انسان بازگشت دارد؟

❓چه تفاوتی وجود دارد که در ایه فطرت به شکل خاص فطرت انسانی مورد توجه قرار میگیرد
و ایا بیان این ایه فطرت را از سایر موجودات نفی میکند یا به تفاوت فطرت انسانی با سایر فطرت ها اشاره میکند یا عنوان فطرت برای دارایی های اسمائی سایرین تعبیر درستی نیست یا اینکه اساسا فطرت امری جدا از فضای تجلی اسمائی است و نباید با این ادبیات به توضیح آن پرداخت یا …

❇️به نظر میرسد تحلیل فلسفی عرفانی فطرت سنگ در کنار نمونه ها و تجربه های معرفتی عارفان یا تبیین های روایی از این امر به فهم روشن تری از مقوله فطرت انسانی کمک خواهد کرد.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها