#روش_شناسی_فهم
#یادداشت
#حمیدرضاشب_بویی
#جلسه_293
#یادداشت_81
#روش_شناسی_فهم 3
در ادامه یادداشت های قبل می خواهم عرض کنم که ورود به فهم مفاهیمی چون منظومه، نظام، مشخصات و مختصات، می بایست از یک مسیر دقیق و درست حرکت کنیم و سعی کنیم در آن انحطاط فکری که اشاره شد قرار نگیریم.
چه بسا اکنون اگر بتوانیم این مسیر را به دقت طی کنیم یک گشایش معرفتی برای قومی ایجاد شود که تا قبل از ما همه در یک امتناع فکری افتاده و نتوانسته بودند افق گشایی جدی داشته باشند.
به فرض مثال در بحث شناخت معنای منظومه، به کتاب معجم مقاییس اللغة رجوع کردم تا متوجه شوم این منظومه و نظام چه ریشه ی مفهومی در عرب زبانان دارد:
النون و الظاء و الميم: أصلٌ يدلُّ على تأليف شيءٍ و تأليفه، در علم لغت به اشاره به اینگونه معنای حرفی و هجایب، گوهر معنا می گویند، کارکرد گوهر معنا این است که در تمامی اشتقاقاتی که از این سه حرف به وجود می اید یک لایه ای از این معنا که اشاره شد، وجود دارد لذا هم نظام و هم منظومه این گوهر معنا را دارند.
حتی درباره منظومه نیز گفته اند:
• و النَّظْمُ من الأرْضِ: ما كانَ من غُدْرَانٍ صِغَارٍ وَصَلَ بَعْضُها إلى بَعْضٍ فصارتْ مَنْظُوْمَة
این معنا اینگونه نشان می دهد که منظومه عملا به معنای رسیدن چند آبگیر به هم و تبدیل به رودخانه شدن است.
به نظر می آید منظومه شمسی هم وقتی مطرح می شود قاعدتا اینگونه معنا در دل آن نهفته است یعنی اینکه یک حرکت هماهنگ و یک دست با اینکه همان حرکت در جزء جزء آن هم دیده می شود و شاید این حرکت را به سوگیری تعبیر کنیم
لذا در منظومه ما به دنبال این هستیم که در تک تک جزءهای منظومه سوگیری را کشف کنیم و این سوگیری را به صورت یک دست و هماهنگ در حدی که یک واحد تشکیل شود نشان دهیم.