جهان ابدیت شور انگیز و فطری یا خسته کننده و تکراری؟!

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_225
#جلسه_311

💠 جهان ابدیت شور انگیز و فطری یا خسته کننده و تکراری؟!

یکی از توصیفات عالم آخرت که شهید مطهری در کتاب #مشخصات_اسلام می آورد این است که آن جهان، #جهان_ابدیت است، تصویر ما از ابدیت چیست؟

گاهی ابدیت را چنان برای ما تصویر می کنند که احساس می کنیم یک زندگی تکراری و روتین را در پیش داریم که دائماً باید تکرارهای ملالت آور را تحمل کنیم؛ گاهی هیجاناتی که درون انسان هست نیز معاضد این نگاه می شود، واقعاً انسان از روزمرگی و تکرار ملول می شود و هر چقدر هم شما بهشت را با حور و قصور و باغ و میوه برایش تصویر کنی، می گوید باشد خیلی با حال است اما وقتی قرار است هیچ وقت تمام نشود نمی چسبد! میل به تنوع طلبی و بهره مندی متعدد و متفاوت از نعمت های متعدد و متفاوت در انسان هست ولی وقتی بناست تا ابد تکرار شود و ابد هم یعنی بی نهایت، حق بدهید که تکراری و ملال آور باشد.

اما از طرف دیگر فطرت انسان مدام دنبال کمال است، هر چیزی را که کمال تصور کند در پی آن می دود، و وقتی از آن دست می کشد که احساس کند دیگر آن کمالی که تصور کرده بود را ندارد، یا کمال بالاتری دل او را ببرد و این کمال دیگر برایش کوچک باشد.
فطرت کمال جوی انسان به شدت از اینکه به او بگویی تو یک روزی تمام می شوی هراسان است، اگر واقعاً به یقین معتقد باشد که با مرگ تمام می شود زندگی بر او تلخ می شود.
میل به کمال در انسان هیچ حدی ندارد، و انسان به صورت مطلق کمال خواه و کمال جو است، اینکه کسی به انسان بگوید که تو با مرگ تمام نمی شوی و جهانی بعد از این جهان هست و آن جهان دیگر مثل این جهان نیست که تمام شدنی باشد بلکه جهانی است ابدی؛ بسیار بسیار برای انسان جذاب و خواستنی است.
مخصوصاً اگر آن ابدیت را خلاصه نکنیم در چیزی شبیه شمال ایران یا برخی کشورهای اروپایی که همه شهواتی که دین دستور به کنترلش را داده در آن جهان دستور به آزاد باشش را خواهد داد!
اگر کمال طلبی بی نهایت او را به صورت بی نهایت بودن خود او برایش معنا کنیم، و خدا را نیز به صورت کمالی خواستنی که بی نهایت است برایش تصویر کنیم و بگوییم که این ابدیت یک ابدیتی است که روز به روز جلو رفتن دارد، جلو رفتنی که نه او تمام می شود و نه تکرای و ملال آور است و هر روز تو راه نرفته ای را خواهی پیمود و هر روز کمال بالاتری را کسب خواهی کرد؛ دیگر #جهان_ابدیت یک پاسخ تکراری و خسته کننده نخواهد بود بلکه برترین و بالاترین پاسخی است که به فطری ترین و ضروری ترین دردی که در جان اوست داده شده است.

مرحوم شهید مطهری در کتاب (خورشید دین هرگز غروب نمی کند) جمله ای از مرحوم ویکتور هوگو نقل می کنند که زینت بخش این یادداشت خواهد بود:
«راستى اگر انسان اين‏طور فكر كند كه عدم است و بعد از اين زندگى نيستى مطلق است، ديگر اصلًا براى او زندگى ارزشى نخواهد داشت. آن چيزى كه زندگى را براى انسان گوارا و لذت‏بخش مى‏سازد، كار او را مفرّح مى‏سازد، به دل او حرارت و گرمى مى‏بخشد، افق ديد انسان را خيلى وسيع مى‏كند، همان چيزى است كه دين به انسان مى‏دهد، يعنى اعتقاد به جهان ابديّت، اعتقاد به خلود، اعتقاد به بقاء بشر، اعتقاد به اينكه تو اى بشر! فانى نيستى و باقى خواهى بود، تو از اين جهان بزرگترى، اين جهان براى تو يك آشيان كوچك و موقّتى است، اين جهان فقط يك گاهواره است، براى دوران كودكى توست، دوران بيشتر دوران ديگرى است‏»
مجموعه آثار شهيد مطهري (خورشيد دين هرگز غروب نمى‏كند)، ج‏3، ص: 399
.

جهان ناظر

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#محسن_همت
#یادداشت_65
#جلسه_311

💠جهان ناظر

آدم وحشت می کند
بویژه وقتی بداند که فقط ناظر حرکات و رفتارهای ما نیستند بلکه ناظر نیات و قصدهای ما هم هستند.
🔹سبحان الله
این چه #علم_کفرآلودی بود که به محض توجه به نظارت‌شان خوف کردم.
در حالی که علم به نظارت تو داشتم
براستی دانستن و توجه چقدر فرق دارند

🔹الله اکبر!
برای لحظه ای #جهان_ناظر برایم بزرگ تر جلوه کردند. و تو چقدر …
و تو چقدر مهربانی و خطاپوش
ومن چقدر بی مهابا
و تو چقدر صبور
و من چقدر لجوج

أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى،
باید این را قاب کرد در دل تا طعم زندگی دنیا را چشید

علت عدم حضور معاد و جهانی دیگر در زندگی بشر

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#معاد
#جهانی_دیگر
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_102
#جلسه_311

 

🔰علت عدم حضور معاد و جهانی دیگر در زندگی بشر🔰

مفهوم معاد یکی از مهم ترین مفاهیم در اعتقادات اسلامی می باشد. به اذعان مرحوم علامه طباطبایی حدود 2000 آیه در قرآن در باب معاد و جهانی دیگر سخن گفته است. اما واقعا چرا این مفهوم در زندگی بشر جایگاه به سزایی ندارد. چرا مفهوم جهان دیگر و معاد در محاسبات بشر دیده نمی شود؟
ریشه و علت این مسئله دو چیز می تواند باشد:

🔺1-(ضعف در حوزه مفهوم و ادبیات به سبب علوم انسانی غربی ) : معنای علم در ادبیات امروز غربی علم را محدود در حوزه تجربیات کرده است و این سبب شده است که بشر پارادایم علم را حد های به سزایی بزند و به همین سبب علم و راه های کسب علم در زندگی بشر امروز، منحصر در فضای خاصی می باشد. این سبب شده است تا این دست از مفاهیم که معنا و باطن عمیقی دارند در ادبیات امروز ، علمی به حساب نیایند و همین امر موجب شده است که مفهوم جهانی دیگر و معاد در محاسبات بشر امروز قرار نگیرد چرا که سیستم عامل بشر امروز فقط با مفهوم علم آن هم با تعریف امروزی خود کار می کند.

🔺2-( ضعف در حوزه مفهوم و ادبیات به سبب حجاب دنیا ) : ریشه ی دیگری که می توان علت این معضل دانست نارسایی مفاهیم و ادبیات دنیایی است. این ایراد را شاید بتوان به ادبیات قرآنی نیز وارد کرد. تصویر قرآن از بهشت به شدت تصویر کسل کننده و خسته کننده می باشد. رودی از عسل و شیر و … این خستگی به سبب این است که قرآن سعی دارد برای توصیف جهانی دیگر از مفاهیم و ادبیات همین دنیا و جهان استفاده کند. و این سبب شده است که مفاهیم و ادبیات این جهانی حجابی برای فهم دقیق آن جهان شود.
این ادبیات و مفاهیم توان وصف آن جهان و زیبایی هایش را نخواهد داشت.

♻️تا زمانی که حوزه ادبیات و مفاهیم باطنی و عمیق ما درگیر این دو معضل باشد و به سبب علوم انسانی غربی و حجاب دنیا، در یک فضای خاصی محدود شده باشد. آوردن این مفاهیم در زندگی بشر غیر ممکن می باشد.

✅زمانی این مفاهیم می تواند در زندگی بشر جاری و ساری شود که مفهوم علم را بسط داده و این ویرانه علوم انسانی غربی را رها کرده تا برای این دست از مفاهیم شان علمی قائل شویم و همچنین برای توصیف آن جهان دست به دامن مفاهیم و ادبیات این جهانی نشده و از مفاهیم و ادبیات ویژه و متناسب با همان مفاهیم و حوزه سخن بگوییم.

تقوای گریز، تقوای پرهیز، تقوای ستیز(استفاده و عبور:تقوای مزرعه)

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_108
#جلسه_311

🔰تقوای گریز، تقوای پرهیز، تقوای ستیز(استفاده و عبور:تقوای مزرعه)

سه نوع تقریر از تقوا در ادبیات دینی و علمای اخلاقی مطرح شده است:

1. تقوای گریز
که به معنای دوری از محیط گناه آلود است.

2. تقوای پرهیز
که به معنای حفظ و پرهیز در محیط آلوده است.

3. تقوای ستیز
که به معنای قیام و مبارزه با مناشئ و مظاهر گناه و شرک و فساد است.

نسبت ما با دنیا بایستی چگونه باشد؟
تقوای گریز؟
تقوای پرهیز؟
تقوای ستیز؟

در زمانه ای که وضاقت الارض و منعت السماء
در زمانه ای که ملئت الارض ظلما و جورا
در زمانه سرگردانی در وادی تیه
در زمانه ظلمات بعضها فوق بعض

آیا باید از این دنیا گریخت و به قله های تنهای کوهستانها فرار کرد و گفت غرّی غیری؟!

یا باید ذکر استعاذه بر لب گرفت و گدازه ایمان را در دست گرفت و از دنیا روی برگرداند؟!

یا باید قیام کرد و تا رفع فتنه طاغوت از عالم از پای نایستاد؟!

آیا واقعا عقاید اسلامی تمدن ساز است و ما را به تقوای ستیز میخوانند؟! ما را به پر کردن عالم از مظاهر ربوبیت الله میخوانند؟!

نسبت متشرعه و حزب اللهی ها با مظاهر دنیا چیست؟!

غیر از تقوای گریز و پرهیز؟!

آیا عقاید اسلامی ما آنگونه است که حزب اللهی را احرص الناس بالتولید و ازهد الناس فی المصرف بار بیاورد؟! یا فقط زهد و برکناری و گریز و پرهیز از دنیا را سروده ایم؟!!!

آیا یکی از اسمای شیطانی در عصر ما همین دنیا گریزی نشده که روز به روز چکمه ابلیس بر حلق مستضعفان فشرده تر گشته و راه برای جولان مظاهر شرک و فساد و گناه بازتر گردد؟!

اینکه ما اندیشه کاربردی گرایش تند عملیاتی را اسم شیطانی بخوانیم خود از خوانش دنیا گریز و دنیا پرهیز عقاید اسلامی نشأت نمی گیرد؟!

آیا دستگاه کلامی ما به حسن فعلی همانند حسن فاعلی دعوت میکند؟!

چرا اینگونه است که طلاب بیش از همگان بی تعهدی خویش را پشت عقاید به ظاهر اسلامی شان پنهان میکنند؟!

مثلی هست که میگویند طرف تا طلبه نیست خاصیت دارد اما وقتی طلبه شد بی خاصیت می شود!!!
.

دستگاه کلامی و عقیده پروری ما به چه فرا میخواند؟!

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_109
#جلسه_311

🔰دستگاه کلامی و عقیده پروری ما به چه فرا میخواند؟!

آیا دستگاه کلامی ما مردم ایران را به موارد ذیل فرا میخواند؟!

1. به جای اینکه اول عصبانی می­شوند، بعد شاید فکر کنند؛ اول فکر کنند و بعد عصبانی شوند!

2. سوال کردن، را افت شخصیتی نشمارند. انتقاد کردن و نهی از منکر را به علت هزینه ها کنار نگذارند.

3. سرگردانی در تنظیم اولویت را تقبیح کرده و هشیاری و فطانت در تدبیر را مدح سازد.

4. پیش از تلاش برای اثبات خود به دنبال تثبیت ثبوت خود باشند.

5. موفقیت را در پول زیاد خلاصه نکنند.

6. دائما به دنبال تغییر و نوآوری و تحول باشند.

7. به جای پیروی از هرم نیازهای مازلو هرم نیازهای شخصی خودشان را معیار قرار دهند.

8. رویکرد شکری را رویه عمومی سازند.(تقدیر و تشکر از زحمات همدیگر؛ ارج نهادن به تلاشها و پویشهای یکدیگر به جای تحقیر و تمسخر)

9. شیداوار به دنبال هماهنگی و همگرایی باشند(نه اینکه از ناهماهنگی با یکدیگر لذت ببرند!!!)

10. استقلال و اختیار و انتخاب آزاد همدیگر را به رسمیت بشناسند.

11. خود را مسئول در برابر سرنوشت بشریت بدانند.

12. زیستن در تناقضات را تقبیح کنند. نه آنکه زیستن در تناقضات زرندگی قلمداد گردد!!!

13. ادراک را بر مدرک ترجیح دهند.

14. اهل علم را تکریم کنند.

15. به جای ابن الوقت بودن، رخداد محور بودن و عقل کوتاه مدت داشتن، دراز مدت بیندیشند، مسئله محور باشند و نتیجه و پیامد را دنبال کنند.

16. تخیلات خویش را به عنوان برنامه ریزی جا نزنند!!!

17. بیش از آنکه به دنبال شوآف و خودنمایی باشند به دنبال حل مسئله و اثرگذاری واقعی باشند.

18. ولع سیری ناپذیر خود برای تکرار مکررات اشتباهات و تجربه کردن تجربه شده ها را کنار بگذارند.

19. در استفاده از واژگاه دقت بسیار به خرج دهند.

20. همّ واحد داشته باشند.

و …

آیا این موارد ممدوح نیست؟! یا چون مربوط به این دنیاست مهم نیست؟! آیا اساسا دستگاه کلامی ما خود را متعهد به تحقق موارد فوق میداند؟!!

اولین مواجه با دغدغه

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_96
#جلسه_311
#مکانیزم_تعالی_شریعت
#سبک_زندگی_سعادتمندانه

♦️اولین مواجه با دغدغه

🔰دغدغه ای که امروز استاد مطرح فرمودند را دغدغه ارزشمندی دیدم.

اینکه به عنوان یک طلبه به سیستم و فرایند تعالی بخشی قرآن و شریعت فکر کنیم.

در اولین مواجه خودم با این دغدغه این سوال مطرح شد که
برای رسیدن به این منظومه تربیتی سعادت بخش

1️⃣از کجا باید شروع کرد؟

2️⃣واینکه ترتیب و نوع مواجه ما با قرآن و سنت چگونه باشد؟
3️⃣قران را محور قرار بدهیم وبا سنت این منظومه را تکمیل کنیم
یا نه با قران شروع کنیم و در طول آن از سنت استفاده کنیم؟
4️⃣آیا برای فهم این منظومه فقط قران و سنت را داریم؟
5️⃣ سیره علما به عنوان متعبدین به شریعت را می توانیم در این فرایند استفاده ومورد بررسی قرار دهیم ؟

▶️بحث بعدی خود سعادت است این سعادت را چه کسی باید تعریف کند

7️⃣تعریف سعادت را باید از کجا بیاوریم؟سعادت چیست؟

8️⃣ آیا مکانیزم تعالی قران با سنت یکی است یا هر کدام دو منظومه متفاوت را ارائه می دهند؟

این ها بخشی از سوالاتی بود که در راستای این دغدغه مهم برایم ایجاد شد قطعا با ادامه داشتن بحث سوالات دقیق تر می شود.

این دغدغه
دوئل یادداشت
و ورزش فکری خورش خیلی بالاست

#پایان_الحیاة

#یادداشت
#حمیدرضاشب_بویی
#جلسه_311
#یادداشت_96
#پایان_الحیاة

هرچه کردم که بتوانم متناسب بحث امروز یادداشت را تقدیم کنم به مناسبت درگذشت علامه حکیمی و مرور کتاب تفسیر آفتاب که قیامی برایم در روزگاران 1389 رقم میزد، مانع شد و نهایتا این شد که چند سطری از این ادیب چیره‌دست و اندیشه‌ورزی نوآور و اسلام شناسی عدالتخواه به شما تقدیم می کنم:

کتاب #تفسیرآفتاب نوشته مرحوم #محمدرضاحکیمی در اسفند ماه 1357 به اولین چاپ خود می رسد.

مردم باید بدانند که عالم نمی تواند یک عمر ، از طریق سهم امام (۔ یعنی وجوهی که با زحمتکشی مردم تهیه می شود و به نام دین وخدا پرداخت می گردد )، خود و خانواده اش ، زندگی کند، وحاصل عمرش ، گفتن یک درس باشد ، و یک پیشنمازی (یعنی نماز خود را در مسجد بخواند ) ، ورفتن به مجلس ختم و …
و ۱۵ سال مسلمانان در مبارزه باشند، و خون جوانان امام جعفر۔ صادق (ع) در کوچه ها و خیابانها ومیدانها ، جاری باشد ، و آقا دم برنیاورد ، و ککش هم نگزد ، به نام اینکه من تشخیص نمیدهم، من درس می گویم تا حوزه را حفظ کنم ! چه حوزه ای ؟ وچه حفظی؟
. من این هشدار را ، در نوشته هایم ، حتی در خلال سالهای اختناق داده ام ، اما امروز کمی صریحتر می گویم . چرا؟ چون امروز ، پشت اسلام به وجود امام خمینی گرم است ، زیرا هم اکنون ، این مرد خدا ، وقدّيس اكبر ، ومجاهد اعظم ، و ربانی اَمثَل ، همانند ستونی محکم ، خیمه دین خدا را بر پا داشته است. اوست که حوزه ها را حفظ کرد نه شما ، اگر او نبود امروز در ایران و در عراق ، نه حوزه ای بود و نه شما بودید ، که بر سر استصحاب و اصل مثبت مرافعه کنید ، با بر سر مسئله شکار آهو در «حِلّ»، یا در «حرم» …..
آری ، امروز پشتوانه دین و روحانیت واقعی، امام خمینی است و پرورشن یافتگان مکتب تربیتی او وروندگان راه او ، یعنی از خود شخص او تا دیگر عالمان مجاهد ، مانند آیت الله سید محمود طالقانی ، آیت الله شیخ حسینعلی منتظری، آیت الله شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی ، ودیگر عالمان مجاهدی که ذکر نام مبارکشان را می گذارم برای فرصتی دیگر، و همچنین عالمان مجاهد شهرها و روستاها، وواعظان مجاهد که مشعل این انقلاب را بر سر دست ، تا دورترین نقطه ها، روستاها و ده کوره ها، پیش بردند ، وطلاب جوان مبارز ، که در شهر قم ، بزرگترین سنگر مبارزه وحق طلبی را بنا کردند ، و پاک جانان حماسه گستری که صحنه های شهادت را ، در سراسر ایران ، با خون خود آذین بستند.
و اکنون در برابر این سپاه عظیم حزب الله ، باید دیگران را شناساند.
در اسلام ، مسئولیت فراموش نمی شود . همینگونه که مردم در برابر رجال سیاسی و دولتی به آگاهی رسیدند ، باید در برابر رجال نامتعهد دینی نیز به آگاهی برسند ، تا آنان را نیز کنار رانند و در این مورد نیز به نتیجه مطلوب نایل آیند.
امید است با آگاهی‌هایی که به مردم داده می شود ، تصفيه‌ی روحانیت ، برای امام خمینی ، کاری آسان باشد. اگر امام خمینی به تصفیه روحانیت و سازماندهی دقیقی به آن نایل آید این کار ، اگر عملی شود ، بزرگترین خدمت است به اسلام ، بویژه برای آینده اسلام ، روحانیت از نوع تشکیلات عادی نیست که بگوییم ، در هر تشکیلاتی خوب و بد هست . در تشکیلات روحانیت نباید ، بد، سست عنصر ، ساز شکار ، عقب افتاده ، فاسد ، مرموز ، بیسواد ، وابسته به ستمگر، و امثال اینها وجود داشته باشد . این گونه افراد و شمار کم آنها نیز ، به شکوه و حشمت وحیثیت والای روحانیت – بویژه به روز گار امام خمینی – لطمه می زنند.

موت؛ آخرت، قیامت و ساعت

#امید_فشندی
#یادداشت_184
#جلسه_311
#مشخصات_اسلام

🔰 موت؛ آخرت، قیامت و ساعت

مسئله چیست؟
اینكه #حیات (زندگی) انسان با #موت (مرگ) او پایان نمی‌یابد و پیوسته – به‌صورتی دیگر – ادامه دارد؟ یا اینكه با صرف نظر از اینکه مرگ پایان زندگانی انسان است یا نه، آیا اساسا عالمی و واقعیتی غیر از همین عالم ماده و محسوس و ساحت مادی انسان وجود دارد یا نه؟

انسان در عرف قرآن كه نه #فوت دارد و نه #فنا ، فقط #موت دارد؛ فوت یعنی “به هدر رفتن، و نه لزوما نابودی” و فنا هم كه یعنی “نیست و نابودگی” .

اما #موت یعنی چه و چه نسبتی با قیامت و ساعت و آخرت دارد؟

باز هم در عرف قرآن؛ از سه مفهوم سخن به میان آمده كه با موت مرتبط است: آخرت، قیامت، ساعت

از بررسی مجموع آیاتی كه از دنیا و آخرت و قیات و ساعت سخن می‌گویند؛ این‌طور به‌نظرمی‌رسد كه:

دنیا و آخرت دو لایه از واقعیت – حیات – است؛ یكی ضعیف و سطحی و دیگری شدید و عمقی، هر دو هستند، چون دو لایه از یك واقعیت‌اند، گرچه بر هم تأثیر و تأثر دارند و طبیعتا هركدام هم قواعد خاص خود را دارند.

اما #قیامت كه غالبا با عنوان “یوم القیامة” آمده است، برخلاف آخرت كه تقریبا “یوم الآخرة” نداریم؛ موقف ظهور آخرت است و چون آخرت همان ساحت غیبی و باطنی هر حقیقت است، لذا از قیامت به روز – یوم – تعبیر شده؛ چون ساحت غیبی و ناپیدای حقیقت – آخرت – خود را نمایان می‌سازد.

و اما “ساعت”؛ ذیل عنوان قیامت و گویی آن لحظه‌ی وقوع قیامت است؛ یعنی لحظه‌ای كه آن “توجه” از ظاهر به باطن عالم صورت می‌گیرد.

لذا قیامت یك “آن” نیست، اما ساعت یك “آن” است و مرز میان ظاهر و باطن، دنیا و آخرت است و یكی از وجوه نام‌گذاری آخرت به قیامت می‌توان قیام “ساعت” باشد؛ یوم تقوم الساعة

مهم این است كه این “آن” در واقع چیزی از جنس “توجه” است كه گاهی ارادی و گاهی ناگزیر صورت می‌گیرد.

حالا موت را می‌توان در این نظام واژگانی و مفهومی، معنا كرد:

موت را می‌توان «آنِ غیراختیاری” دانست؛ یعنی آنی كه توجه انسان از دار دنیا به دار آخر جلب می‌شود، با ترك همیشگی دنیا.

 

نمی‌دانم چه بافتم! اما چیزی بود كه از بررسی صدها آیه با هم یافتم.

2 شهریور 1400

تبدیل سنت عکس العمل به عکس عمل!

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_223
#جلسه_310

💠 تبدیل سنت عکس العمل به عکس عمل!

یکی از سنت های الهی #سنت_عمل_و_عکس_العمل در همین عالم است، یعنی هر کار نیک و بدی که انجام بدهی یک بازخوردی در همین دنیا از آن خواهی گرفت.
از آنجا که واقعاً عقاید اسلامی شمشیر دو لب است، این باور که ایجاد دقت در عمل و ترغیب به عمل نیک است، ممکن است به ضد خودش تبدیل شود؛ کما اینکه برداشت های غلط از برخی دیگر از اندیشه های اسلامی مثل قضا و قدر، توکل، توسل، شفاعت، تقیه و … نیز به ضد خودش تبدیل شده است.

مشکل در قسمت عمل نیست مشکل در قسمت عکس العمل است که ممکن است این سنت را به عکس خود تبدیل کند؛ وقتی شما این سنت را بیان می کنید به خصوص با این دقت فوق العاده عالی که عالم خدایی دارد و این خدا به خاطر احترام به دیگر سنت ها مثل سنت آزادی و اختیار در عمل انسان این عکس العمل را نگه می دارد و در موقعیت مناسب و به شکل مناسبی به فرد بازخواهد گرداند؛ علاوه بر حساس کردن فرد روی اینکه به اعمالش دقت کند، روی اینکه به عکس العمل ها هم دقت کند حساسیت ایجاد می کند. می خواهد بفهمد که چرا این عکس العمل غیر متوقع را داشتم؟ می خواهد ریشه یابی کند که چرا خدا اینطور با من برخورد کرد؟ بعد هم عملش را متناسب با این عکس العمل تغییر بدهد، شاید خدا دارد به او پیام می دهد که اینطور عمل کردن اشتباه است!
دقیقاً در همین نقطه است که ممکن است سنت عکس العمل به عکس عمل کند، مخصوصاً اگر این سنت با دستور دین به انجام تکلیف و عدم توجه تام به نتیجه همراه شود؛بالاخص اگر این عمل یک عمل دنیوی و مربوط به زیست مادی این جهانی فرد باشد!
ساختن و آباد کردن دنیا کار پر زحمتی است به خصوص اگر ضرب در ابعاد گسترده زیست اجتماعی انسان شود و بخواهد خود را در اندازه یک تمدن بروز بدهد؛ لذا نیاز به عمل های مدام بلکه بی امان دارد، و گاهاً باید چند نسل روی یک چیزی زحمت بکشند تا به ثمر برسد.
اینجاست که اگر خوانش سطحی از #سنت_عمل_و_عکس_العمل داشته باشیم، با اولین سختی و مشکلی که در کار می افتد که اکثراً هم طبیعت اینطور عمل های گسترده با سختی هایی همراه هست؛ انسان مؤمنی که معتقد است این عکس العمل یک پیامی برای او دارد، و معتقد است که خیلی هم مأمور به نتیجه نیست و باید فقط تکلیفش را انجام دهد، و معتقد است که امور مادی و دنیوی که ارزش نیست اصل امور اخروی است؛ ممکن است از همه این صغریات صحیح به یک نتیجه غلطی برسد و آن هم اینکه دست از عمل و بی وقفه تلاش کردن بکشد و کار نیمه تمام رها شود. در حالی که تکلیف او این بود که سر سختی و کوشش اینجا به خرج دهد، بلکه تکلیف او در اینجا این بود که این کار به ثمره و نتیجه بسیار نزدیک کند.
.

#پیشرفت_غیب_محور و مقوله نتیجه گرایی

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_224
#جلسه_310

💠 #پیشرفت_غیب_محور و مقوله نتیجه گرایی

در #يادداشت_223 سعی شد تقریری از این نگرانی که سنت های الهی مثل #سنت_عمل_و_عکس_العمل ما را به بی عملی نکشاند، نشان داده شود.

دوگانه پیشرفت نتیجه محور دنیایی با پیشرفت غیب محور دوگانه غلطی است.
پیشرفت نتیجه محور دنیایی بدون توجه به عالم غیب می شود همین توسعه غربی که قطعا مردود است؛ ولی پیشرفت غیب محوری که ما داریم اگر بخواهد بی توجه به نتیجه باشد و اگر بخواهد پای عمل جان سختی نشان ندهد پیشرفت غیب محور نیست، چون برداشت غلطی از غیب محوری داشته است. به طور کل اگر به صورت پر تلاش و پر حجم پای عمل نمانیم اساساً پیشرفتی حاصل نخواهد شد که حالا بخواهد مادی باشد یا غیب محور!
به عبارتی #مأمور_به_نتیجه_نبودن به معنای بی تعهدی در مقابل نتیجه نیست، و الا این همه آرمان های اسلامی را چه کسی باید اقامه کند؟ در موارد اکثری ما #موظف_به_نتیجه هستیم! جمله امام خمینی (ره) که می فرمایند ما مامور به تکلیف هستیم نه نتیجه، قطعا به معنای بی تعهدی در مقابل نتیجه نیست و این جمله را خود امام بعد از پذیرفتن آتس بس در جنگ می گویند، و جنگ اساساً کار کسی است که نتیجه خیلی برایش مهم است!
قبلا در دو یادداشت #یادداشت_91 و #یادداشت_93 به این بحث پرداخته بودم.

مطرح شدن عالم غیب به عنوان یک پارامتر اضافه در محاسبات مؤمن باید لحاظ شود، نه پارامتر باطل کننده محاسبات دنیایی؛ به عبارتی در محاسبات مؤمن علاوه بر محاسبات مادی عادی که عقل عادی انسانی می تواند آن را انجام بدهد، باید محاسبات عالم غیب و حضور خدا هم بشود؛ بلکه بالاتر باید اموری را نیز مورد ملاحظه قرار بدهد و در کارش مراعات بکند که زمینه را برای پشتیبانی عالم غیب از این فعلی که دارد رقم می زند، فراهم بکند.
در #عقل_اسلامی ظاهر مقابل باطن نیست و خدا هم ظاهر است و هم باطن
هُوَ اَلْأَوَّلُ وَ اَلْآخِرُ وَ اَلظّٰاهِرُ وَ اَلْبٰاطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿الحديد، 3﴾

همانطور که غیب و باطن مقدس است، ظاهر هم مقدس است چون همانطور که باطن خداست ظاهر هم خداست! لذا #تمدن_سازی اگر بناست به جلوه و ظهور کشاندن اسماء الهی باشد یکی از مقدس ترین کارها در عداد سیر و سلوک باطنی است.
.

#تشنگی_عصری

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_107
#جلسه_310

🔰#تشنگی_عصری
حدیثی از آقا امام صادق علیه السلام است که می فرمایند:
.
59- وَ عَنْ مُوسَى بْنِ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ الصَّيْقَلِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ حَمْزَةَ عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ

الْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ جُزْءاً «3»
فَجَمِيعُ مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ جُزْءَانِ
فَلَمْ يَعْرِفِ النَّاسُ حَتَّى الْيَوْمِ غَيْرَ الْجُزْءَيْنِ
فَإِذَا قَامَ الْقَائِمُ أَخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرِينَ جُزْءاً. «4»
فَبَثَّهَا فِي النَّاسِ وَ ضَمَّ إِلَيْهَا الْجُزْءَيْنِ حَتَّى يَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِينَ جُزْءا
الخرائج و الجرائح، ج‏2، ص: 841

دو جزء از 27 جزء

ما شناگر دریای جهلیم اما طوری شنا میکنیم انگار بر آستانه سخن ایستاده ایم. عطشی جانکاه در سینه ها نیست. گویی مطلبی نیست. سخنی نیست. علمی نیست که مکشوف نشده باشد.
ابن عربی و صدرا و صاحب جواهر همه حرفها را زده اند!!!

درد من این است که اگر بنا نیست صاحب آن 25 قسم دیگر باشیم لااقل عطش آن را داشته باشیم. لااقل جوری مشی کنیم طوری زندگی کنیم که به صاحب امرمان بگوییم:
يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا ۖ

سقف سخن شهید مطهری نیست. ما موظفیم به استفاده از شهید مطهری اما محکومیم به شکست اگر در شهید مطهری بمانیم که مانده ایم!
چهل سال است کم و بیش در حال درجا زدن هستیم!

برادران!
طوری زندگی کنیم که بگویند اینان واله و شیدای چه هستند؟!
طعمی، نفحه ای، نسیمی از وله و شیدایی در ما هست؟! آیا صفیر عطش ما به قطب عالم امکان رسیده؟! اساسا عطشی داریم که برسد یا نرسد؟!
ما غرق در دریای ظلمتیم!
متحیر در وادی تیه جهل ایم!
آیا اینها عطش علم در ما برانگیخته؟!
یا همه چی آرومه؟!
ما هم خوشحالیم؟!

طوری در جلسات حلقه اندیشه کلامی حاضر شویم که گویی سرتاپا عطش داریم. عطشی برای فهم. عطشی برای کسب علم. عطشی برای برپا داشتن دین حق.
طوری مُنگل وَش و مَنگول گون مشی نکنیم که بویی از عطش فهم و جستجوگری علم از ما استشمام نشود!
.

#غیب‌باوری_گمشده_عمل_وعکس_العمل

#یادداشت
#حمیدرضاشب_بویی
#جلسه_310
#یادداشت_95
#غیب‌باوری_گمشده_عمل_وعکس_العمل

آنچه که در جلسه امروز مطرح کردم را به تقریر شفاف تری آورده ام تا محل درگیری در بحث برایم روشن شود:

اگر اینکه قانون عمل و عکس العمل که در سه ساحت در یادداشت گذشته ارائه شد، در بشر امروزی با یک خلأ و آن هم مقوله غیب‌باوری رو به رو است، لذا باید پذیرفت که گزاره فطری عالم در فضای عمل و عکس العمل زمانی به صورت کامل و اتم تحلیل خواهد شد که غیب هم به عنوان یک پارامتر پاسخ گویی و کنش گری درنظر گرفته شود.

از این رو عرض شد که در یک فضای اجتماعی خاص می توان نتایج پذیرش اجتماعی این گزاره فطری را به وضوح دید، که برای مثال اشاره به نسل گذشته شد که با پذیرش همین باور با یک آمادگی روانی غیرقابل حدسی به امام پابرهنگان دست دادند و پدیده ای به اسم انقلاب اسلامی را رقم زدند.

مثال دیگری که در این جا می توان مطرح کرد مقایسه ورود یک نسل هم سن و به قولی دهه سوم انقلابی ها در دو بحران است
1- بحران سوریه و جنگ با دواعش و دفاع از شعائر مذهبی
2- بحران کرونا و جنگ با کروناهراسی و دفاع از شعائر مذهبی

در این دو بحران اگر مقایسه کنیم متوجه خواهیم شد که مقوله پذیرش غیب چه میزان حرکت اجتماعی یک قوم را عوض کرده است.
در فضای جنگ سوریه، آنچه که موجب می شد قدرت های مادی کنار زده شود و اولیت تکیه به قدرت معنوی داده شود، پذیرش مقوله غیب در قانون عمل و عکس العمل بود، این باور پیشرفتی را در این قوم رقم زد که ساده ترین و ناشناخته ترین آن قوم می شود #شهیدحججی که اثری فراملیتی می گذارد و فتنه ها و غبارهایی را پاک کرده و عزم هایی می سازد.
در طرف دیگر بحران کرونا است که وقتی مقوله غیب به امحا می رود و قانون عمل و عکس العمل کاملا در دستان مادی گرایی خود را به صحنه می کشاند، یک قوم را به ذلتی می اندازد که نه تنها به تمام عکس العمل های چون مرده زنده شدن در محرم و صفرها که خود شهود کرده پشت پا می زند بلکه به همان قانون اثر پروانه ای که تا به حال هیچ کسی آن را درک نکرده محاسبه و شعائر دینی را زخمی می کند.

به نظر می آید گمشده قانون عمل و عکس العمل در اندیشه بشری، همان مقوله غیب‌باوری باشد که هنوز وارد محاسبات به صورت یک اندیشه فراگیر نشده اما می توان در جزیره هایی کوچک و مقطعی آن را یافت.

نهایتا میتوانم اینگونه جمع بندی کنم که دلیلی ندارد که بخواهیم از آن رو که انقلاب اسلامی را حرکت فطری پذیرفته ایم، پیشرفتش را متوقف به پیشران بودن تمام گزاره هایش بدانیم بلکه قطعا میتوان اقرار کرد در این گزاره قطری نه تنها پیشرفتی نداشته ایم بلکه کاملا متوقف یا بدبینانه بگوییم پسرفت داشته ایم و اگر پیشرفتی بوده، قطعا گزاره های دیگری ما را دستگیری کرده است.

هر عملی عکس العملی دارد.

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#مرتضی_قربانی
#یادداشت_45
#جلسه_310

🦋هر عملی عکس العملی دارد.

🔶این گزاره را از دو منظر می‌توان تبیین کرد:

1⃣ فارق از جهت عمل و صرفا از منظر نظم تکوین
2⃣ با توجه به جهت عمل از حیث خیر و شر بودن آن (ثواب و عقاب)

🔸نگاه اول

عالم در ساخت خود به گونه‌اي است كه همه‌ی اعمال و افكار و نيات مترابط هستند. بلکه همه‌ی مخلوقات از ازل تا ابد در تاثير و تاثر یکدیگر هم هستند.
باید دانست عالم چنين است كه عمل و فعل انسان تاثير ابدي دارد. اين تاثير و تاثر فقط اختصاص به انسان ندارد و در همه ي تجليات ديده مي شود. در هستي موجودات زيادی هستند كه هنوز براي بشر ناشناخته اند اما در حيات و زيست بشري تاثير گذارند. به عبارتي بايد گفت كه عالم به صورت دومينويي سرمدي است كه در دل خود بی نهایت دومینوی متداخل دارد.
بنابراين گذشتگان روي ما تاثير دارند و ما هم، گذشتگانِ آيندگان خواهيم شد.
جمادات و نباتات بر زيست انسان تاثير دارند و انسان هم در حيات آنها موثر است.
اين تحليل در مورد انسان به دليل دارا بودن اختيار و انتخاب دقيق تر مي شود. لذا بايد گفت بروزات انساني علاوه بر تاثير ابدي اي كه در عالم دارند، بازتاب و ضربه‌ای نیز در انسان ایجاد می کنند، زیرا جزئی از آن دومینوی متداخل اند. به عبارتی می توان گفت که نظم عالم سبب می شود که انسان هم فاعل فعل خود باشد و هم مفعول فعل خود.
🌬

تمام نعمت ولایت است

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_95
#جلسه_310
#بزرگترین_خیر

🔰الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي

تمام نعمت ولایت است

در تفسیر آیه ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم آمده است که نعمتی که مورد سوال قرار می گیرد نعمت ولایت است که آیا حقش را ادا کرده ایم را نه

نعمتی که اگر حق آن را ادا کردیم مابقی نعمت ها هم ارزش دارد و
شکر گزاری آنها معنی دارد
خداوند متعال از بندگان می خواهد در جبهه حق باشند
جبهه حقی که مقابلش جبهه کفر است با سردمداری شیطان
که از دستور خدا سرپیچی کرد وکسی که در ولایت او درآید قطعا در مقابل خداوند است در راه مخالف فرامین اوست
خداوند از بندگان خواسته که در جبهه حق باشند و با ارزشترین شکر گزاری را ماندن تحت لوای خودش اعلام می کند و فرماندهان این جبهه را معرفی می کند
از امام کاظم علیه السلام در ذیل آیه

«وَأَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً» از امام کاظم ( علیه السلام ) سؤال شد مراد از نعمت ظاهری و باطنی چیست ؟
حضرت فرمودند : مراد از نعمت ظاهری امام ظاهر و مراد از نعمت باطنی امام غائب است. راوی تعجب کرد که مگر در بین شما ائمّه ، امامی هست که غائب شود ؟ فرمود : « نِعَمَ یغیبُ عَن عَن اَبصار ِ النّاسِ شِخصُه و لا یغیبُ عَن قُلوبِ المُؤمِنینَ ذِکرُهُ و هو الثانی عَشَرَ مِنّا» بحار ،
ج51 ، ص 150

با این روایت اهل بیت نعمت تمام مردم را معرفی کرده اند از زمان پیامبر تا ظهور حضرت ولی عصر

تمام خیر و خیر اتم و اکمل ولایت اهل بیت علیهم السلام است

حالا اتصال و خدمت به این حضرات چه پاداشی دارد الله اعلم

جهان نسبت به نيك و بد انسان بیتفاوت نيست

#یادداشت
#محمد_حسن_زاده
#مشخصاتـاسلام
#یادداشت_114
#جلسه_310

«از نظر رابطه جهان و انسان ، جهان عمل و عكس العمل است يعنی جهان نسبت به نيك و بد انسان بی‏تفاوت نيست، پاداش و كيفر، امداد و مكافات، در همين جهان علاوه بر آنچه در آخرت خواهد آمد هست ، شكر و كفر يكسان نيست»

خود این سنت عمل و عکس العمل نیز از نعمت های بسیار عجیب، پر شور و پر قدرت این عالم است.
این یک موهبت الهی است که انسان جزای بخشی از اعمال خود را در این جهان میبیند و احتمالا میفهمد که فلان خیر به خاطر فلان عمل صالح به من رسیده و فلان شر به خاطر فلان عمل فاسد.

برای مومن تلنگری ست. هم پاداش ها تلنگر است و هم عقوبت ها. برای عباد صالح و عرفا که قدرت فهم و درک این عکس العمل ها را دارند به طریق اولی این نشانه ها موهبت است. برای مومنین عادی نیز تلنگر است.
خاطر هست یکی از رفقا مبتلا به یکی از گناهان بود و هر وقت این گناه را انجام میداد عقوبتی بسیار ساده به او میرسید. مثلا وقتی این کار را میکرد، معمولا موقع راه رفتن، بی دلیل، محکم پایش به در میخورد. جالب اینکه خودش ملتفت به این قضیه بود و درک میکرد که این عکس العملِ چه عملی است. همین عقوبت ساده باعث میشد که در مسیر ترک آن گناه بسیار موفق تر عمل کند.

برای کسی که از ظلم و فساد دیگری آسیب میبیند نیز نقطه امید است که شمه ای از عقوبت اخروی عمل ظالم را مشاهده میکند.

جالب این است که هرچه انسان با ایمان تر باشد از این تلنگرها و نشانه ها برای او بیشتر است و هرچه بار گناهان انسان سنگین تر میشود این نشانه ها و تلنگر ها در زندگی او کمتر میشود.

#مشخصات_اسلام

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#محمد_صحرایی
#یادداشت_71
#جلسه_310

وقتی
1_ قائل شویم به بازگشت نتیجه ی همه ی اعمال مان ولو کوچکترین عمل
2_ قائل شویم این بازخورد چه بسا در جایی که انتظارش را نداریم بما میرسد

این اعتقاد به شدت ما را در دستگاه محاسبات مبتنی بر اسباب عادی مان سست میکند.
چون دایما این اندیشه که کلی اسباب موثر هست که من ندیدمشان مثل خوره آزارمان میدهد و ما را نسبت به محاسباتمان بدبین میکند.
اما وقتی پای نکته ی سومی به میان می آید همه چیز فرق میکند.
آن نکته ی ظریف و لطیف و پارتی بازانه این است که این بازخورد ها توسط خود خداوند دارد انجام میگیرد.
نتیجه اش این است که برای تکمیل آن بخش از موانع و موثرات و بلکه اضافه کردن کلی عامل معجزه انگیز دم خدا رو ببین…

انگار فقر وجودی انسان و وجود بسوی اویی اش همه جا قرارست تو کاسه انسان گذاشته شود.
سر هر صحنه ای و سر هر تصمیم گیری قرار است با همه ی وجود فقرمان و نیازمان به خداوند را احساس کنیم.

اینجاست که پای استغفار باز میشود…
پای توبه باز میشود…
…. الا من تاب و ءامن و عمل عملا صالحا فاولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات و کان الله غفورا رحیما…

کلام، اصلی‌ترین کنش انسان

#امید_فشندی
#یادداشت_183
#جلسه_310
#مشخصات_اسلام

🔰 کلام، اصلی‌ترین کنش انسان
جهان، جهانِ کنش است و واکنش

این گزاره، پیش‌فرض‌هایی دارد از جمله اینکه #شعوری فراگیر و یکپارچه در سراسر هستی گسترده است و #اراده‌ای آگاهانه و هدفدار در رگ‌های پیکر عالم در جریان است.

اما محور این کنش و واکنش‌ها فقط #فعل نیست؛ بلکه مهمتر از آن #کلام است!

گزافه نیست اگر بگویم که اصلی‌ترین سرمایه‌ی انسان در حیات اجتماعی او، کلام اوست
کلام اوست که پایه‌ی ارتباط و تعامل و اعتماد است،
کلام است که می‌آفرید و ویران می‌کند،
کلام است که می‌دهیم و در بند می‌شویم،
کلام است که اگر انسان در حفظ آن نکوشد، نه اعتمادی می‌ماند و نه اعتباری
کسی که سر در گرو کلام خویش دارد، چیزی کم ندارد و آنکه کلامش را در هوا می‌پرداند و تعهدی به حفظ آن ندارد، به‌واقع خویش را از اعتبار ساقط کرده.

31 امرداد 1400

یقین کنید تا ایمان بیاورید!

#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#مشخصات_اسلام
#جلسه_310

🔰یقین کنید تا ایمان بیاورید!

کسانی که باطن را اصل می دانند، برای ظواهر عالم جایگاه ویژه ای قائل اند.

حتی اگر باتمام وجود آخرت را طلب کنیم، نشانه اش این است که دنیای آبادی برای خود رقم زده باشیم.

❓چرا این اندیشه ی پایه در زندگی ما نمی دود و طعم دنیای ما را شیرین نمی کند؟

شاید یکی از عوالش این باشد که زندگی موقنانه را انتخاب نکرده ایم.

یعنی ایمان به اسلام آورده ایم و به آموزه هایش یقین قلبی نداریم. به همین علت با اندک نسیمی ایمان سست می شود و جای خود را به شک های خانمان سوز می دهد.

قانون عمل و عکس العمل مخصوص دنیا است

#یادداشت
#مشخصات_اسلام

#حامد_خواجه
#یادداشت_98
#جلسه_309

⭕️قانون عمل و عکس العمل مخصوص دنیا است

اینکه شهید مطهری می‌فرمایند: در جهان قانون عمل و عکس العمل جریان دارد، مخصوص دنیا است وگرنه در آخرت طبق فرموده‌ي خود شهید بزرگوار نوع مکافات آخرت با کردار آن، رابطه علی معلولی نیست.(رک: کتاب عدل الهی یا مجموعه آثار، ج۱، ص۲۳۰) این عمل و عکس العمل یا کنش و واکنش، رابطه علی معلولی را می‌رساند و این مخصوص مکافات‌های دنیایی است نه اخروی؛ در آخرت رابطه جزا با عمل دیگر علی معلولی نیست؛ بلکه این ارتباط قوی‌تر و شدید‌تر است تا حدی که به اتحاد و عینیت جزا و عمل می‌رسد. پاداش و کیفر، تجسم خود عمل است. این چنین نیست که در ازای عملی پاداش و کیفر دریافت کنیم؛ بلکه خود آن عمل مجسم می‌شود و حتی یک پله بالا‌تر اینکه اصل این عمل همان تجسمی است که در عالم آخرت است و این عمل دنیایی،صورتی دنیایی از آن عمل است که ظاهر می‌شود. و آنچه ماندنی است همان تجسم و اصل است و این صورت دنیایی از بین رفتنی است.
پس ما در عالم آخرت با خود عمل مواجه می‌شویم و دیگر مانند دنیا نیست که به خاطر تنگی ظرف و محدودیت‌ها، تجسم خودِ واقعی عمل ممکن نباشد و عکس العمل ظاهر شود، بلکه خود عمل تجسم می‌یابد و دیگر نیاز به عکس العمل نیست.

ربط #سنت_عمل_و_عکس_العمل با اداره شدن جهان توسط قوای ذی شعور!

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_222
#جلسه_309

💠 ربط #سنت_عمل_و_عکس_العمل با اداره شدن جهان توسط قوای ذی شعور!

گزاره دهم از گزاره های مربوط به جهان مشخصات اسلام شهید مطهری مربوط به سنت عمل و عکس العمل در عالم است، ایشان علت اینکه رابطه جهان با انسان رابطه عمل و عکس العمل است و جهان نسبت به نیک و بد انسان بی تفاوت نیست را این می دانند که چون جهان توسط قوای ذی شعور اداره می شود چنین رابطه ای محقق است.
چرا اداره شدن جهان توسط قوای ذی شعور سنت عمل و عکس العمل را نتیجه می دهد؟

این سنت را ایشان مربوط به مکافات عمل در همین دنیا می دانند و می فرمایند: «جهان نسبت به نيك و بد انسان بی‏تفاوت نيست، پاداش و كيفر، امداد و مكافات، در همين جهان علاوه بر آنچه در آخرت خواهد آمد هست»

بعد از مطرح شدن این سنت در دنیا، یک سؤال پیش می آید که اگر این یک سنت است موارد بسیاری دیده می شود که من یک عمل نیک یا بد انجام می دهم و هیچ عکس العمل متناسبی دریافت نکردم!
اینجاست که دلیلی پشتیبانی کننده از این سنت مهم می شود، اگر جهان توسط قوای ذی شعور اداره می شود، این کاری که تو کردی فراموش نخواهد شد و بازتاب آن را در موقعیت مناسب به تو باز خواهند گرداند.
اگر چنین نباشد و بخواهد مکافات عمل در همان لحظه داده شود، یکی دیگر از سنت های الهی که انجام فعل با آزادی و اختیار و بدون فشار سنگین بیرونی است از بین می رود. زیرا اگر عکس العمل خیلی سریع باشد، دیگر کسی جرئت کار بد انجام دادن، نمی کرد!

لذاست که شهید مطهری بعد از بیان این سنت حدیثی از آقا امیرالمؤمنین علیه السلام می آورند که:
«اگر به كسی نيكی كردی و او حق شناسی نكرد، ترا به كار نيك بی‏ميل نگرداند، كه به جای او از تو كسی حق شناسی خواهد كرد كه تو به او هيچ نيكی نكرده ای و تو بيش از آن مقدار كه كافر نعمت حق تو را ضايع كرده است، از ناحيه آن بيگانه بهره مند خواهی شد خداوند نيكوكاران را دوست می‏دارد.»
و می فرمایند: «تو انتظار نداشته باش كه پاسخ نيكی را از همان نقطه دريافت كنی كه در آن نقطه نيكی از تو سر زده است احيانا نيكی در نقطه‌ای از تو سر می‏زند و تو پاسخ و پاداش آن را از نقطه ای ديگر»
.