#مشخصات_اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_86
#جلسه_293
#مختصات_اسلام

گام بعد از حل کردن معانی مشخصات و مختصات سراغ تقسیم بندی این تیتر ها باید شد
شهید مطهری بعد از توضیح شناخت و ابزار شاخت وارد خود مشخصات شدن
مشخصات اسلام را در چند حیطه تقسیم کردند:

1️⃣ خدا شناسی

2️⃣ جهان شناسی

3️⃣ انسان شناسی

4️⃣جامعه شناسی

این قسمت وارد گوشت بحث است
اما سوالی که برای من هست اینکه با شناخت این 4 عرصه مشخصات اسلام را کسب کرده ایم؟
یعنی دیگه موضوعی نیست که از قلم افتاده باشد ؟؟

وقتی مشخصات اسلام یعنی توضیح این 4 حیطه شناختی از اسلام
یعنی کسی که نگاه اجتماعی ندارد به اسلام نمی تواند مشخصات اسلام را بنویسد ؟ یا مشخصات او کامل نیست ؟
یا اینکه این 4 حیطه یک تقسیم بندی نسبی است و شاید فرد دیگری به نحو دیگر تقسیم کند؟؟

(نوشتم که فقط نوشته باشم والا اصلا راضی نیستم از این یادداشت)

نسبت مشخصات و مختصات!

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_196
#جلسه_292

💠 نسبت مشخصات و مختصات!

اگر بخواهیم نسبت این دو مفهوم که ظاهراً بسیار به هم نزدیک هستند، را معلوم کنیم می توان به سه صورت زیر قائل شد:

1️⃣ نسبت تساوی:
این دو مفهوم دقیقاً یکی هستند، هر دو دنبال این هستند که یک شیء (بالمعنی الاعم) را از سایر اشیاء هم ردیف خود جدا کنند؛ مشخصه یابی دنبال این است که شخصیت شیء را تعیین کند، و مختصه یابی دنبال این است که اختصاصیت شیء را تعیین کند و این هر دو یک چیز بیش نیستند.

2️⃣ نسبت عموم و خصوص مطلق به عمومیت مشخصات
مشخصات اعم از مختصات است، در مشخصات یک سری اموری که به صورت جمعی که دیده می شوند باعث دیدن شیء می شود، را داریم؛ در مختصات یک سری از همین مشخصات که اختصاصی آن شیء است را ملاحظه می کنیم. لذا هر مختصه ای یک مشخصه هم هست ولی هر مشخصه ای مختصه نیست.
مختصات در این حالت غلیظ تر از مشخصات است، آن اموری است که نه تنها باعث تشخص این شیء می شود، بلکه تفاوت اساسی این شیء با اشیاء هم ردیف را نیز مشخص می کند.

3️⃣ نسبت تباین!
مشخصات دغدغه این را دارد که یک سری مشخصه را بیان کند که دیدن همه آن ها با هم شخصیت و فردیت شیء مورد نظر را بیان می کند؛ اما مختصات اساساً این دغدغه را ندارد ولو ممکن است برخی مواردی که بیان می کند جزو مشخصات هم باشد؛ دغدغه مختصات این است که اموری که به این شیء اختصاص دارد و هیچ شیء دیگری این امور را ندارد؛ ولو جزو امور شخصیت ساز هم نباشد چیست.
مثلاً ملاصدرا غیر از کتاب شواهد یک رساله ای به نام شواهد هم دارد که در آن تمام نظریات اختصاصی و ابداعات خودش در مباحث مختلف فلسفه را نوشته است؛ از مباحث بسیار کلان در آن هست تا مباحث بسیار خُرد؛ لذا در اینجا فقط می خواهد اختصاصات خودش را بنویسد و اصلا در صدد و دغدغه بیان مشخصاتی که مکتب فلسفی او را معلوم می کند نیست.
در این حالت مختصات به اندازه ای که مشخصات مهم است اهمیت ندارد.

مختصات یک شی، به مثابه فصل اخیر شی

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#مختصات
#فصل_اخیر
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_90
#جلسه_292

 

🔰مختصات یک شی، به مثابه فصل اخیر شی🔰

در علم ریاضی اگر مختصات یک نقطه را شناسایی کنید اساسا شما به آن نقطه دست پیدا کرده اید. حال با همین حال و هوا از مختصات، وارد فضای دانش می شویم. اساسا مختصات یک شی، فصل اخیر شی می باشد.
فصل اخیر یعنی آخرین تعین محقق یافته شی، فلذا این آخرین تعین در مختصات شی تاثیر دارد. یعنی اساسا این فصل اخیر شی هست که مختصات و نقطه قرار گیری شی را مشخص می کند. لذا شاید بتوان این گونه ادعا کرد که مختصات شی همان فصل اخیر شی می باشد. و یا به عبارت دقیق تر فی ما بین مختصات شی و فصل اخیر شی یک رابطه تنگانگ و عمیقی قرار دارد.
اما یک سوال باقی می ماند و آن که تک تک مختصه ها دارای این هویت فصل اخیری می باشد و یا مجموع مختصه ها دارای هویت فصل اخیری است ؟
علی الظاهر در گام اول، حداقلی ترین لایه ، پذیرش این سخن است که مجموع مختصه ها ، هویت فصل اخیری دارد اما شاید بتوان با دقت بیشتر و فهم دقیق تر به گام دوم وارد شویم و ادعا کنیم که هر مختصه اساسا دارای هویت فصل اخیری می باشد اما برای این ادعا باید بتوان ابتدا ثابت کرد که تمام مختصه های مربوط به این شی فقط و فقط برای آن شی هست و برای اشیا دیگر وجود ندارد که این ادعا کمی دور از واقع هست.

نقطه زنی مختصاتی، راهبرد یاری و یا مقابله

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#مختصات
#راهبرد
#نقطه_زنی
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_91
#جلسه_292

 

🔰نقطه زنی مختصاتی، راهبرد یاری و یا مقابله🔰

مختصات یک مسئله، نقاط کلیدی شی و مکان قرار گیری مسئله را مشخص می کند. لذا با فهم مختصات، فهم مسئله دقیق و حرفه ای می شود.
از آن طرف برای فهم و یا مقابله با یک مسئله باید بتوان از ظرفیت نقطه زنی استفاده کرد.
فلذا زمانی که به مختصات یک مسئله آگاهی پیدا شد، دیگر یاری و یا مقابله با آن مسئله راحت می شود. چرا که نقطه قرار گیری و پایه های مکانی مسئله مشخص شده است و در این حالت با بررسی دقیق آن مختصه ها ، تمام پایه های مکانی آن مسئله مشخص خواهد شد . فلذا با چند حرکت زیرکانه و دقیق می توان پایه های آن مختصات را ویران و یا تقویت کرد.
شاید بتوان این گونه ادعا کرد که اساسا مختصات یک شی ، راهبرد یاری و یا مقابله با آن مسئله را در اختیار ما قرار می دهد. چرا که دست گذاشتن بر روی مختصات یک مسئله برای یاری و یا مقابله با آن ، راهبردی ترین انتخاب می باشد.
پس می توان ادعا کرد که مختصات یک مسئله ، به مثابه راهبرد یاری و مقابله با آن می باشد.

مشخصات و مختصات

#اميد_فشندي
#يادداشت_172
#جلسه_292
#مشخصات_اسلام

📐📝 مشخصات و مختصات

#مشخصات را مي‌توان ويژگي‌هاي يك نظام فكري مستقل از مقايسه با ساير نظامات يا پارادايم‌ها فكري دانست، اما #مختصات را بايد موقعيت يك نظام فكري در دستگاه و پارادايم كلان فكري دانست؛ موقعيتي كه از شاخصه‌هاي (محورها) عمومي نظامات فكري برخوردار است و امكان نسبت‌سنجي آن با ساير نظامات را فراهم مي‌كند.

مثلا مي‌توانيم عناصر توحيد، امامت و عدل را از محورهاي دستگاه مختصاتي كلام اسلامي بدانیم كه موضع هر نظام فكري در برابر اين مقولات، مي‌تواند مختصات آن را مشخص كند.

28 تیر 1400

بحث مشخصات یک مکتب

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#مهدی_اعلایی
#یادداشت_36
#جلسه_292

جمع بندی بنده از بحث مشخصات یک مکتب اینست که مشخصات یک مکتب ویژگی شاخص مکتب است، که در شناخت و معرفی آن دیده و بیان می شود.
عبارت مشخصات برای بیان ویژگی های خاص یک موضوع به کار می رود. مثلا‌ می گویند قد بلند از مشخصات فلان شخص است. پس مشخصات اسلام، ویژگی های خاص اسلام است، که در نگاه به اسلام به طور خاص دیده می شود.

جنس کار حاج قاسم و مکتب حاج قاسم

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_85
#جلسه_292
#مکتب_حاج_قاسم
#مکتب_امام

🔹در جواب یادداشت
برادر #امیر_حسین_سعیدی

بنده در یادداشت قبلی گفتم
جنس کار حاج قاسم و مکتب حاج قاسم برای رزمندگان الگوست و طلبه باید مکتب امام را الگوی خود قرار دهد.

امیر حسین عزیز با این نکته همراه نبودند.

❌درباره مکتب حاج قاسم کم حرف زده شده و خیلی ما فیش و بحث در این زمینه نداریم و این باعث می شود نوشتن و بحث کردن در این باره کمی مجهول و مبهم باشد.

اما مکتب حاج قاسم

❓به نظر شما اگر صنف حاج قاسم که یک رزمنده بود را کنار بگذاریم چه چیزی برای آموختن و الگو شدن دارد؟

❓حالا این ویژگی های که حاج قاسم دارد را در امام نمی توان پیدا کرد؟

اینجاست که حس می شود فصل اخیر این مکتب صنف حاج قاسم است یعنی رزمنده بودن

و الا اهل بیت علیهم السلام هم مکتب های متفاوتی دارند
#مکتب_امام_حسن علیه السلام
#مکتب_امام_حسین علیه السلام
#مکتب_امام_صادق علیه السلام
و…

همه اینها نور واحد هستند
همه عالم
همه شجاع
و…

ولی مکتب امام حسین علیه السلام می شود عاشورا که خودش یک دنیا و مکتبی است
امام صادق علیه السلام هم می شود مکتب علمی تبلیغی

تنها چیزی که این تفاوت را ایجاده کرده زمان و زمانه بوده والا خود
اهل بیت علیهم السلام که در رتبه وجودیشان تشکیک ندارند

▪️لذا حضرت آقا نظریه انسان 250 ساله را مطرح می کنند و این تفاوت ها را در طول هم می بینند

▪️لذا حضرت آقا در پیام تسلیت سردار سلیمانی می نویسند شهید سلیمانی شاگرد برجسته مکتب امام بود .

حالا اگر بخواهیم این ها را هم بذاریم کنار باید ببینیم حاج قاسم چه چیزی دارد که برای ما الگو شود
مثلا ما بشویم سلیمانی یعنی چگونه بشویم ؟ چه بشویم؟

از این ها بنده همچین برداشتی کردم واگر مایل باشید ونکته ای هست بفرمایید و این دوئل را ادامه دهید تا مطلب واضح شود برایمان

اندیشه توحیدی سرآغاز اندیشه های دیگر

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#اندیشه_توحیدی
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_88
#جلسه_291

🔰اندیشه توحیدی سرآغاز اندیشه های دیگر🔰

اندیشه توحیدی از حیث جایگاهی در راس اندیشه ها و سرآغاز فکر هاست. اندیشه توحیدی، دریافت های مستقیم از کتاب و سنت می باشد و این دریافت مستقیم از کتاب و سنت سب قداست و ادبیات خاص آن می شود.
اندیشه توحیدی، محفل آغازگر فکر یک مسلمان می باشد. چرا که هویت یک مسلمان با آموزه های صریح دینی تعین پیدا می کند و فلذا تاملات شخصی مامنی برای شروع اندیشه نیست.
اساسا تیعن ها و تشخص های اولیه مکاتب در این لایه رقم می خورد.
اندیشه توحیدی، نگرش پایه در مورد حق تعالی و انسان می باشد. اندیشه توحیدی با نگاهی ژرف، همگرایی و وحدت جهان هستی را سعی بر نمایش دارد. و از حیث انسان شناسی نیز دارای تمام آرمان ها و آرزو های بشری می باشد.
در یک کلام اندیشه توحیدی، بهشت اندیشه است.

رویکرد هدف‌گرا در علوم

بسم الله الرحمن الرحیم
#یاداشت
#مشخصات_اسلام
#محسن_همت
#یادداشت_62
#جلسه_291

💠رویکرد هدف‌گرا در علوم

اگر به علوم انسانی و در امتداد آن به علوم پایه و فنی مهندسی با رویکرد هدف‌گرایی نگاه کنیم باید به ابر پروژه ای به نام «علت و غایت هستی» بپردازیم. این هدف باید خیلی قدرت داشته باشد که بتواند هر سه ساحت انسانی یعنی بینش، گرایش وکنش را آنهم به نحو فردی و اجتماعی سودهای کند.
خلاصه این که باید از تمام قیدهای تاریخی، جنسیتی، فرهنگی، جغرافیایی و … عبور کند. این هدف بسیار قاهر خواهد بود. و تمام شئون زندگی بشر را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
🔹انتخاب من
به گمانم هیچ چیزی به اندازه «نظریه سعادت» نمی تواند در این جایگاه قرار بگیرد. سعادت مفهومیست که می تواند همه افکار، گرایشات و رفتار را در تمام ساحت ها سو‌ دهی کند.
اگر ما همه انسان‌ها را دعوت به این می کردیم که «باید در پی سعادت واقعی» باشند شاید هر کسی به راحتی به خود جرات نمی داد که سرنوشت بشریت را به راحتی به سمت نظریات خود سوق دهد. چرا که باید احاطه ای واقعا محیط بر پدیده ای بنام «انسان» و جهان پیرامون آن وجود داشته باشد که بتوان لب به سخن گشود.
🔹خیال پردازی
اگر هدف در تمام علوم انسانی حوزوی حضور داشت و هر گزاره ای با هدف غایی سنجیده میشد چقدر چالش های اصلی و اولویت‌دار وجود داشت که الان نیست و چقدر نظام مسائل حوزه تغییر می کرد.

اندیشه اجتماعی، اندیشه دینی

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#اندیشه_اجتماعی
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_89
#جلسه_291

🔰اندیشه اجتماعی، اندیشه دینی🔰

اندیشه اجتماعی یک اندیشه دینی است. یعنی معرفت دینی یکبار مستقیم از دل آیات و روایات استخراج می شود و یکبار با ضرب در تجربه بشری استخراج می شود. معرفت آمیخته به تجربه و تعقل بشری را اندیشه اجتماعی نامگذاری می کنیم.
اندیشه اجتماعی از حیث تقسیمات علوم در لایه علوم انسانی قرار دارد. ساحت علوم انسانی با الهام گیری و نگاه به عقل بشری و واقعیت هستی و اتکا به بستر های نظری خویش، به نظریه پردازی و اندیشه ورزی می پردازد و در نهایت با چکش خواری فراوان تبدیل به دانش های علوم انسانی می شود.
در فضای علوم انسانی اسلامی این اتکا نظری در پارادایم فکر دینی اسلامی رقم می خورد و لذا اندیشه ها در لایه فکر دینی قرار میگیرد.
لذا می توان ادعا کرد که اندیشه اجتماعی اساسا بسط و امتداد اندیشه توحیدی در بستر جامعه می باشد.
اندیشه اجتماعی به سبب اتصال به عقل و تجربه بشری از حیث ادبیاتی به زبان اجتماعی نزدیک می باشد.

نظام‌اندیشی و تقدم عقل بر نقل

#امید_فشندی
#یادداشت_171
#جلسه_291
#مشخصات_اسلام

📝 نظام‌اندیشی و تقدم عقل بر نقل

امروز مطرح شد که رویکرد نظام‌اندیشی بر استنباط [فقهی] خیلی مؤثر است و حتی می‌تواند یک سیاق فکری ایجاد کند که الهام‌بخشی‌های بسیاری داشته باشد.

این توصیف، کاملا به تقدم عقل بر نقل حتی در استنباطات فقهی می‌انجامد که گرچه در نگاه نخست می‌تواند به اجتهاد پویا و جامعه‌ساز یاری رساند، اما اگر نتوان حدومرز آن را مشخص کرد به‌راحتی می‌توان به وادی قیاس و استحسان و از این دست عقل‌گرایی‌ها افتاد.

حداقل در مورد نظام اندیشه‌ی اسلامی می‌توان گفت که کاملا کشفی و استنباطی است و در آیات و روایات به چنین چیزی تصریح نشده، پس پای عقل به میان می‌آید و آنگاه می‌خواهیم هر حکم را در نسبت با این نظام بسنجیم!

تقریر نظر شهید مطهری در مورد #برده_داری_در_اسلام و تأملاتی در این باب

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_195
#جلسه_291

💠 تقریر نظر شهید مطهری در مورد #برده_داری_در_اسلام و تأملاتی در این باب

در بحث نظام اندیشه به سه عنصر «اجزاء – رابطه – هدف» اشاره شد و بر عنصر «هدف» برای شکل گیری یک نظام اندیشه تأکید ویژه ای شد و نقش اصلی به «هدف» داده شد؛ یکی از مثال هایی که برای «اهمیت هدف» بیان شد بحث شهید مطهری در مورد نظام برده داری است؛
تحلیل شهید مطهری از بحث برده داری در اسلام این است که:

«اسلام در باب بردگى اولًا قانونى نياورده است كه بردگى را براى اجتماع لازم بداند، برنامه‏اى كه اسلام در مورد بردگان آورده است برنامه بردگى نيست بلكه برنامه آزادى است. … در خود قرآن راجع به برده‏گيرى حتى يك كلمه هم وجود ندارد كه از آن، امر يا تشويق به برده‏گيرى استفاده شود. … و فقط در سنّت هست و معلوم مى‏شود كه امرى است كه در درجه دوم است نه درجه اول»
مجموعه آثار شهيد مطهري (خاتميت)، ج‏29، ص: 521-519

«اسلام برده گرفتن را منحصراً در مورد اسيران جنگى مشروع مى‏داند و هدف از برده گرفتن بهره‏كشى از آنها نيست بلكه هدف اين است كه اجباراً مدتى در خانواده‏هاى مسلمان واقعى زندگى كنند و تربيت اسلامى بيابند و اين كار خود به خود به اسلام و تربيت اسلامى آنها منجر مى‏گردد. و در حقيقت دوران بندگى دالانى است كه بردگان از آزادى دوره كفر تا آزادى دوره اسلام طى مى‏كنند.»
مجموعه آثار شهيد مطهري (اصول فقه – فقه(كليات علوم اسلامى، ج 3))، ج‏20، ص: 108

«اساسا فلسفه بردگى در اسلام همين است نه بهره‏كشى اقتصادى. بردگى يعنى يك تدريس اجبارى، يك تربيتِ خواه‏ناخواه. اسم اين عمل چيست كه على بن ابى طالب با قنبرش به بازار مى‏رود، دو پيراهن مى‏خرد، نو را به او مى‏دهد كهنه را خودش انتخاب مى‏كند؟ زهراى مرضيّه با فِضّه خادمه‏اش طورى رفتار مى‏كند كه اين زن تا آخر عمر كه آزاد زيست مى‏كند دوران پر افتخارش همان دوران چند ساله‏اى است كه در خدمت زهرا بوده است.»
مجموعه آثار شهيد مطهري (فلسفه اخلاق)، ج‏22، ص: 459

«بردگى اگر از مقوله اقتصادى باشد غير قابل توجيه است؛ يعنى ملاك بردگى مسئله بهره‏كشى مادى باشد كه كسى به اين دليل برده كسى باشد كه اين بتواند از او بهره‏كشى كند، فلسفه‏اش فقط اين باشد. ولى اگر بردگى از مقولات آموزشى و پرورشى باشد يعنى يك جريان عملى اجبارى براى يك آموزش و پرورش اجبارى، آنهم فقط درباره اسيران جنگى نه درباره همه مردم، [قابل توجيه است.]»
مجموعه آثار شهيد مطهري (فلسفه تاريخ(1 – 4))، ج‏15، ص: 629

«آیا اينكه اسلام به حكم سنّت اجازه داده كه اسير را برده بگيريد، از راه مقابله به مثل است؟ اگر امروز ميان مسلمين و كفار- مثلًا اسرائيل- جنگ برقرار است آيا مسلمين مى‏توانند اسيران اسرائيلى را شرعاً برده خودشان قرار دهند؟ در صورتى كه اسرائيل اسراى مسلمين را برده نمى‏گيرد؟ بنا بر اين فرضيه، خير، يعنى ولىّ مسلمين حق ندارد اين راه را انتخاب كند، چون در وقتى مى‏توانستند از آنها برده بگيرند كه آنها هم برده مى‏گرفتند؛ آنها كه برده نمى‏گيرند اسلام مى‏گويد شما هم برده نگيريد.»
مجموعه آثار شهيد مطهري (خاتميت)، ج‏29، ص: 521

🔺همانطور که می بینیم ایشان چند عنصر را در بردگی در اسلام مهم می داند:
1. اسلام دعوت به برده داری نکرده است؛
2. هدف تربیتی است نه بهره کشی اقتصادی؛
3. فقط کسانی که در جنگ اسیر می شوند برده هستند؛
4. برده گیر در جنگ هم به دلیل مقابله به مثل است؛

🔹در پذیرش این تحلیل شهید مطهری تأملات جدی وجود دارد؛

اولاً این تصویر که فقط داشتن برده ای در جهان اسلام مجاز بود که از راه جنگ به بردگی گرفته شده باشد مخدوش است، به وضوح می بینیم که برده هایی که کاملاً معلوم است منشأ برده شدن آن ها جنگ نبوده است در جهان اسلام خرید و فروش میشده و هیچ منعی از این جهت وجود نداشته است.

ثانیاً این تصویر که برده می آید در خانواده یک مسلمان واقعی مثل امیرالمؤمنین و زهرا سلام الله علیهما تربیت می شود و بعد هم آزاد می شود یک تصویر رمانتیک است؛ وقتی شما مجوز برده داشتن را دادید مسلمان واقعی و غیر واقعی برده خواهند داشت، وقتی شما آن هم احکام تحقیر آمیزی در مورد برده ها دارید معلوم نیست که این حکم شما به یک پدیده تربیتی منجر شود و به بهره کشی اقتصادی نکشد، مخصوصاً اینکه طرف باید خرج برده را بدهد و قطعاً بیش از اون خرجی که می دهد از او کار خواهد کشید.
خیلی از مسلمانان از راه همین کنیزکان نازک بدن ایرانی و رومی فاسد شدند!

ثالثاً اینکه این قانون اسلام لغو شده است و امروز اگر با کفار بجنگیم و آن ها را اسیر کنیم ولی امر مجاز به گرفتن برده نیست، نیز ادعایی بدون دلیل است.

#مشخصات_اسلام

#یادداشت
#مشخصات_اسلام

#حامد_خواجه
#یادداشت_88
#جلسه_291

به خصیصه‌ها و ویژگی‌های شاخص می‌گوییم مختصات. خصیصه‌های شاخص یک اندیشه می‌شود مختصات آن اندیشه. وقتی مختصات یک اندیشه بیان می‌شود، به بسیاری از مشخصات و ویژگی‌ها‌ی آن اندیشه اشاره‌ای نمی‌شود؛ ولی خصیصه‌های کلیدی که تا حدودی متمایز کننده هم هستند، باید مطرح شود. اگر به تصویر بالا دقت کنید، از این شکلی که هنوز کامل نشده است به مثلث بودن شکل کامل آن پی‌می‌بریم ولو اینکه شامل جزئیات نیست و کامل نشده است.
همانگونه که مختصات بعضی از نقاط اصلی این شکل، طرح کلی آن را روشن کرد، مختصات یک اندیشه هم تصویری کلی از آن اندیشه ارائه می‌دهد. در واقع ما به آن ویژگی که برای ارائه تصویر کلی لازم است، مختصات می‌گوییم.

از آنجایی که مختصات ویژگی‌هایی است که کلیت یک اندیشه را بیان می‌کند، برای مقایسه دو اندیشه مختصات دو اندیشه بسیار کمک‌کننده است.

مختصات لزوما منحصر در یک اندیشه نیست و ممکن است بین چند اندیشه مختصات مشترک وجود داشته باشد در حالی که این اندیشه‌ها ضدیت زیادی با یکدیگر دارند و همچنین ممکن است دو اندیشه اشتراک مختصاتی نداشته باشند در حالی که ضدیتی هم با هم دیگر ندارند و برعکس به یکدیگر نزدیک هم هستند. این مجموع مختصات است که انحصار در یک اندیشه دارد.

#مکتب_حاج_قاسم

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_84
#جلسه_291
#مکتب_حاج_قاسم
#مکتب_امام

حضرت آقا در نماز جمعه بعد از شهادت حاج قاسم می فرمایند:
… ما به حاج‌قاسم سلیمانی -شهید عزیز- و به ابومهدی -شهید عزیز- به چشم یک فرد نگاه نکنیم؛ به آنها به چشم یک مکتب نگاه کنیم. سردار شهید عزیز ما را با چشم یک مکتب ، یک راه، یک مدرسه‌ی درس‌آموز، با این چشم نگاه کنیم آن وقت اهمّیّت این قضیّه روشن خواهد شد.

بنده از همین جملات حضرت آقا مکتب را اینگونه میفهمم که مکتب

یک انتخاب است
یک راه است
یک سبک زندگی متفاوتی است
یک مدرسه ای است که اگر وارد آن شوی تربیت می شوی

حضرت آقا در پیام تسلیت شهید سلیمانی ،شهید سلیمانی را شاگرد برجسته مکتب امام خمینی معرفی می کنند.

یعنی حاج قاسم راه امام را انتخاب کرد

اما یک تفاوتی هست بین
#مکتب_امام_خمینی
و
#مکتب_حاج_قاسم

برای یک طلبه الگو مکتب امام است
و برای یک رزمنده حاج قاسم مکتب برتر است
این دو مکتب در طول هم هستند وهمه دنباله رو #مکتب_اسلام_ناب هستند.

◻️تاملاتی در باب اندیشه

بسم الله الرحمن الرحیم

#یادداشت
#مرتضی_قربانی
#یادداشت_44
#جلسه_290
#اندیشه
#رویکرد_وجودی

◻️تاملاتی در باب اندیشه

⁉️آیا اندیشه یک موجود است؟
آیا اندیشه نفس الامر دارد؟
اگر گفته شود که نفس الامر دارد پس قابلیت شهود دارد؟
سوال: چرا بعضی از اهل معنا و شهود ضعف در اندیشه دارند؟ به عبارت دیگر مثلا اندیشه‌ی اجتماعی ندارند و شاید بتوان گفت که متعلق شهود آنان مفاهیم فردی است و معانی اجتماعی مانند هویت یک فرهنگ یا تمدن متعلق شهود ایشان نیست در حالی که چنین فرهنگی یا اندیشه‌ای نفس الامر و باطن دارند.
در کل آیا چنین گفته میشود که با شهود می توان به اندیشه رسید یا این اندیشه است که شهودها را جهت می دهد و سبب می شود تا شهودی که از حقیقت رخ می دهد بحسب اندیشه متفاوت باشد. برای مثال عارفی که اندیشه اجتماعی دارد معانی اجتماعی را دریافت می کند و حقایق را به صورت نظام وار می فهمد اما عارفی که نگاه اجتماعی ندارد حقیقت پدیده‌ها رو نظام وار نمی بیند.

⁉️آیا نفس الامر نظام اقتصادی را می توان قبل داشتن مسئله و دغدغه شهود کرد؟

اساسا یک نظام که به صورت تدریجی کشف یا طراحی می‌شود به صورت دفعی حقیقت و نفس الامر دارد یعنی قبل کشف یا طراحی آن، به صورت تام، حقیقت علمی دارد و عارف با شهود آن حقیقت به نظام می رسد؟

⁉️آیا اساسا وقتی گفته می‌شود نظام، تمام بحث ما در عالم ماده است و در عالم ماده است که مطرح میشود نظام اقتصادی و … یعنی صحبت از نظام اقتصادی اقتضای عالم ماده است هر چند باطن آن در عوالم دیگر طور دیگریست.

⁉️اساسا نظام اقتصادی تولید می‌شود یا کشف می‌شود؟

در هر دو صورت باید نفس الامر و عین ثابته داشته باشد؟

⁉️آیا نظام اقتصادی از تعقل روابط حقایقی که شهود شده‌اند تولید یا کشف می شود؟

⁉️جایگاه عقل و شهود در کشف یا ایجاد انواع نظام‌ها چیست؟

رابطه‌ی الهام ایده اقتصادی و شهود حقیقت ایده اقتصادی چیست؟

نسبت وحی و شهود و الهام و رویای صادقه چیست؟

⁉️⁉️⁉️آیا شهود قلبی فقط اسمای الهی و حقیقت را دریافت می‌کنند و انواع نظام‌ها متعلق شهود قلبی نیستند. به عبارت دیگر شهود قانون نمی‌دهد، عقل قانون می‌دهد و فقط حقیقت آن قانون، شهود می‌شود؟

می شود یک قانون و نظامی به طور کامل و با تمام زوایا الهام شود اما خود قانون هیچ وقت شهود نشود، بلکه حقیقت و باطن آن شهود می شود.

⁉️⁉️⁉️کلا آیا قوانین در لایه‌ی شریعت اند و خود قوانین متعلق شهود نیستند بلکه باطن آنها متعلق شهود قلبی اند؟

⁉️آیا با شهود عین ثابته نظام اقتصادی می توان نظام اقتصادی رو توصیف و تدوین کرد؟

⁉️⁉️⁉️رویکرد علم است یا اندیشه؟

⁉️⁉️⁉️رویکرد‌های مختلف آیا عین ثابته دارند؟

⁉️⁉️آیا چنین می توان گفت که فلان عارف که رویکرد فرهنگی و تمدنی و حکومتی ندارد علت آن عدم شهود و کشف چنین رویکردی است؟

⁉️⁉️⁉️رابطه‌ی شهود و اندیشه و رویکرد چیست؟

⁉️رابطه‌ی اندیشه و عقل و رویکرد چیست؟

⁉️⁉️⁉️چه قوه‌ای و چه ابزاری حقیقت را تبدیل به شریعت می کند؟
کار عقل است؟
فقط کار خداست؟
در فرض اگر انسان کامل بتواند چنین کاری کند کیفیت آن به چه نحوی است؟

❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓

پیامبر ص فصل اخیر انسان های آخر الزمان

بسم الله الرحمن الرحیم
#یاداشت
#مشخصات_اسلام
#محسن_همت
#یادداشت_61
#جلسه_290

پیامبر ص فصل اخیر انسان های آخر الزمان

نکته اول:
انسان کامل مانند آیینه اى است که دو چهره دارد: در یک چهره آن اسما و صفات الهى, تجلى مى کند و حق سبحانه خود را در آن آیینه شهود مى کند و در چهره دیگر آن, عالم هستى را با تمام اوصاف و کمالات وجودى نشان مى دهد:
انسان کامل همچنان که آیینه حق نماست و خداى سبحان ذات خود را در آن مشاهده مى کند, آیینه شهود تمام عالم هستى نیز مى باشد.

نکته دوم:
ولایت, پیوند ناگسستنى با نظریه انسان کامل دارد, بلکه اخص خواص آن را تشکیل مى دهد و دیگر صفات وى همه وامدار همین ویژگى او هستند; حتى خلافت الهى از ثمرات ولایت است و در واقع انسان کامل با ولایت خویش است که از مبدأ فیّاض هستى و منشأ خیرات وجودى, فیض جویى و خیرطلبى مى کند و سپس این فیض او در قالب خلافت یا نبوت و رسالت ظاهر مى شود. لذا ولایت بیت الغزل عرفان اصیل و ناب اسلامى و به تعبیر سید حیدر آملى(ره). (ولایت, کمال اخیر حقیقى انسان است).

جمع دو نکته:
مفسرین در تفسیر آیه شریفه (انّا عرضنا الامانة على السموات و الارض و الجبال فأبین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان) احتمال هاى متعددى در باب چیستى این امانت الهى داده اند. برخى مفسران بر این عقیده اند که عرضه امانت در این آیه در معناى حقیقى خود به کار رفته است, نه معناى مجازى, و منظور از آسمان و زمین و کوه ها, اهل کوه ها و ملائکه در آسمان هستند. اما مهم ترین بحث در آیه شریفه, تعیین مصداق امانت است. مفسران در معناى امانت, سخن بسیار گفته اند. برخى آن را تکلیف دانسته, گروهى اختیار و آزادى و عده اى دیگر آن را عقل مى دانند که ملاک تکلیف است.
اما در تفسیر عرفانى بسیارى از اهل معرفت از جمله حضرت امام(ره), این امانت الهى همان مقام (ولایت مطلقه) است که تنها انسان کامل به صورتى تام و کامل این امانت الهى را بر دوش مى کشد.
این امانت در مشرب اهل عرفان, ولایت مطلقه است که غیر از انسان هیچ موجودى لایق آن نیست, و این ولایت مطلقه همان مقام فیض مقدّس است که در کتاب شریف با آیه (کل ّ شىءٍ هالک الّا وجهه) به آن اشاره مى شود.

 

فقط تصوری در من بوجود اومد ولی نمی تونم توضیح بدم

بحران هویت در طلاب و نسبت آن با غایت طلبگی

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#احمد_قوی
#یادداشت_68
#جلسه_290

🔵 بحران هویت در طلاب و نسبت آن با غایت طلبگی

نمی دانم شما هم تا به حال با طلبه های جوانی که دچار بحران هویت شده اند و نمی دانند به چه دردی میخورند روبرو شده اید یا نه؟
مع الاسف بنده با وجود ارتباطات نه چندان زیادی که در فضای طلبگی داشته ام با درصد قابل ملاحضه ای از طلاب جوان روبرو شده ام که حس سرخوردگی، بلاتکلیفی و بی خاصیتی کاملا ملموسی نسبت به طلبگی خودشان و حتی کل فضای حوزه داشته اند.
از برخی طلبه های کم سن و سال در بین اقوام و آشنایان دور گرفته (چون در بین آشنایان نزدیک ما اصلا هیچ اثری از آخوند پیدا نمیشه😉) تا طلبه های سطح یک برخی مدارس متوسط و معمولی تا طلبه های عجیب و غریبی که در مدرسه سطح 2 با آن ها بودیم و حتی برخی رفقای فارغ التحصیل دانشگاه که هم دوره ما بودند و با کلی انگیزه و امید به وادی طلبگی قدم گذاشته بودند ولی حالا…

🔸 خوب خیلی ها به فکر حل این مشکل هستند و نسخه های متعددی نیز آزمایش شده است. از مهارت آموزی گرفته تا تخصصی شدن و کلی اتفاق ریز و درشت دیگر که همه ی آن ها به طلبه می گوید تو نباید نا امید، سرخورده و بی هویت بشوی چرا که این همه عرصه برای حضور تو وجود دارد و تو می توانی مفید و بدرد بخورد باشی تا پیش جامعه و خانواده خود سرافکنده نشوی!

همه ی این ها اتفاقات خوبی است و ان شاء الله هرکدام به اندازه خود موثر باشند اما نمی دانم چرا از همان ابتدا هیچ وقت نسبت به این نسخه ها حس خوبی نداشتم و همواره تلاش می کردم که از این نسخه هایی که حس سرکاری بودن نسبت آن ها داشتم فرار کنم

به نظر می رسد همان طور که حضرت استاد به بیان ها و از زوایای مختلف این نکته را چندبار تذکر داده اند، آن چیزی که به یک فرد، جمع و حتی یک صنف مثل روحانیت هویت و شخصیت می دهد بیش از هر امری غایت و هدف آن فرد یا مجموعه است. غایت همان “مشهد” است که در تمام مسیر تابلویش جلوی چشم من حاضر است و خودش تعیین کننده تمام جزییات سفر. از زمان حرکت گرفته تا انتخاب جاده و محل های توقف و … همه ی این ها تابع هدفی است که هویت بخش به همه ی این حرکات و سکنات است و اساسا بدون حضور این هدف هیچ کدام از این اتفاقات رقم نخواهد خورد.

نمی دانم شاید ما در پشت کوه طلبگی کرده باشیم و در بقیه ی حوزه های علمیه این گونه نباشد. ولی من از ابتدای طلبگی تا همین الان حرف دندانگیریی از حلقوم مبارک حوزه ی علمیه در باب غایت و هدف طلبگی نشنیده ام!

درست برعکس کلمات نورانی که از حضرت امام و حضرت آقا در باب طلبگی و حوزه های علمیه خوانده ایم که همه اش از سنخ تعریف، تبیین و تصویرسازی از هدف طلبگی و بیان لوازم این هدف است. و شاید بتوان گفت دلیل این که ما معتقدیم که آینده حوزه چیزی جز مکتب امام نمی تواند باشد به همین دلیل است که در مکتب امام به شکل فوق العاده سختگیرانه ای روی غایت حوزه و آن چیزی که از حوزه انتظار می رود تمرکز شده است.

و اساسا گمان می کنم این که در تمام این سال ها حضرت آقا این قدر روی تحول حوزه تاکید کردند و حرص خوردند و حتی به جزییات وارد شدند ولی دیگران خیلی این دغدغه را تحویل نگرفتند به خاطر اختلاف در همین مساله هدف طلبگی است. آقا چیزی را هدف حوزه و طلبگی می دانند و دیگران امور دیگری را. فلذا می بینیم این مساله که سرنوشت ساز ترین مساله طلاب و حوزه های علمیه است در هیچ جای حوزه متولی ندارد و طبیعتا هیچ متن و ساعت درسی برای آن تعریف نشده و همه اش به ناخودآگاه و ارتکازات طلبه ها واگذار شده است و حد اکثر این است که در درس اخلاق طلبه را نصیحت می کنند که تو سرباز امام زمانی و باید خوب درس بخوانی و آدم بشوی!
البته شاید اینکه حوزه با گفتمان غالبی که امروز بر آن حاکم است این امر را مهمل گذاشته از جهاتی بد هم نباشد🧐
☘️

چهار تقریر از منظومه و نظام

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_194
#جلسه_290

💠 چهار تقریر از منظومه و نظام

1️⃣ خیلی ها این دو واژه را به جای هم دارند به کار می برند، یعنی هر دو را به معنای «اجزای مرتبط هدفمند» می دانند.

2️⃣ منظومه اعم از نظام است، یعنی هر منظومه متشکل از نظاماتی است، یعنی نظام «اجزای مرتبط هدفمند با موضوع خاص» است که هر نظام می شود یک جزئی که وقتی با نظامات دیگر در یک ارتباط هدفمندی قرار می گیرد؛ منظومه را شکل می دهند.

3️⃣ منظومه در بخش هدفمندی شُل تر از نظام است، یعنی منظومه اجزای مرتبط دارد و قاعدتاً هدفی نیز وجود دارد ولی آنچنانی که در نظام روی هدف تأکید وجود دارد در منظومه روی هدف تأکید وجود ندارد؛

4️⃣ منظومه و نظام هر دو به معنای «اجزای مرتبط هدفمند» هستند، منتها در منظومه بیشتر یک یک نظم تکوینی وجود دارد و عنصر هدفمندی برای همه تقریبا به صورت یکسانی قابل مشاهده است و بیشتر اکتشافی است. ولی نظام نظمش توسط کسی که ادعای نظام می کند شکل می گیرد، و عنصر هدفمندی با توجه به پارادایم فکری و فهم های کلی کسی که ادعای نظام می کند ممکن است متفاوت باشد، و بیشتر اختلاقی است.

🔹 معنای 1و4 را می پسندم و به نظرم معنای 4 متکامل معنای 1 است.

دعوای هلیا،

#یادداشت
#مشخصات_اسلام

#حامد_خواجه
#یادداشت_87
#جلسه_290

بعد از انتشار کلیپ دعوای هلیا، یادداشت‌ها و تحلیل‌ها متفاوتی از این رفتار بیرون منتشر شد؛ که این نشان از آن داشت که بسیاری از تحلیل‌گران از اوضاع بی‌خبر هستند. از این قبیل اتفاقات خیلی وقت پیش‌تر هم بوده است و منتهی این روز‌ها مردم همه دسترسی به رسانه و شبکه‌های اجتماعی دارند و به راحتی این اخبار پخش می‌شود و همه در جریان قرار می‌گیرند. و الا این‌گونه درگیر شدن‌ها و قمه و چاقو حمل‌کردن دختران چیزی نبوده است که تازگی داشته باشد و تا اینگونه یادداشت‌های تحلیلی و جامعه‌شناختی و روانشناختی بنویسند. و یا اینکه نیرو انتظامی و دادستانی سرعت عمل‌شان را به رخ بکشند. نهایتا سن این نوع بزهکاری پایین‌تر آمده است،‌ همانگونه که سن دیگر بزهکاری‌ها پایین آمده است.

این کلیپ دو نکته برای من داشت؛ یک این که انتشار سریع و وسیع این کلیپ بسیار ضربه بزرگی به ‌نوجوانان، به خصوص دختران نوجوان داشت. اینکه دختران نوجوان احساس کنند پس باید آن‌ها هم اینگونه باشند. آن‌ها هم باید خوی مردانه و پسرانه داشته باشند و آن‌ها هم باید اهل دعوا و قمه و چاقوکشی باشند.
نکته دوم که از قبل هم ذهن من را به خود درگیر کرده بود و با دیدن این کلیپ بیشتر شد؛‌ انفعالی است که در اطرافیان آن نزاع دیده می‌شد. همه گوشی به دست از این درگیری فیلم می‌گرفتند و کسی اصلا هیچ واکنشی از خود نشان نمی‌داد. کسی اصلا فکر هم نمی کرد که باید با ورود به این درگیری، نزاع را پایان دهد. این انفعال در جامعه به شدت رشد کرده است و نه فقط نسبت این چنین درگیری‌ها بلکه در اکثر رخداد‌های اطراف، مردم منفعال هستند و کاری ندارند که چه اتفاقی افتاده است و یا در حال افتادن است؛ اصلا کاری ندارند که به مظلومی ظلم می‌شود و اینکه وظیفه دارند از ظلم جلوگیری کنند؛ منظورم افراد لاابالی نیست، مردم دین‌دار و متدیّن از کنار ظلم‌ها به راحتی آب خوردن عبور می‌کنند.

اصطلاحات فتوتی

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#محمد_حسن_زاده
#اصطلاحات
#یادداشت_103
#جلسه_290

✨اصطلاحات فتوتی

🔰اندیشه توحیدی:
• کلام انقلابی
• مبانی
• دریافت های مستقیم از کتاب و سنت
• قدسی و کلان است
• منبع قواعد ماست- مکتب در این ساحت معرفی می شود
• – آغاز فکر یک مسلمان از ایجاست
• هویت معرفتی مسلمان اینجا شکل میگرید
• نقطع آغاز اندیشه توحیدی:
○ توحید= لا اله الا الله
• فهم باید در پرتو اندیشه توحید و در امتداد ان انجام شود
• این اندیشه امیخته به حیات بشر است و اجتماعی و فرا زمانی است

🔰اندیشه اجتماعی:
• مکتب سیاسی امام
• ایده مادر
• اندیشه ی اجتماعی از یک ایده مادر برخوردار است و دسته ای ایده های تمدنی در عمده ترین حوزه های حیات انقلابی تمدن گرای امروزمان
• ایده مادر قلب اندیشه اجتماعی است و تمام توصیه های بعدی را پشتیبانی میکند
• از ادبیاتی نزدیکتر به ذهن و زبان اجتماعی برخوردار است
• در این ساحت با غیر موحدین هم اشتراکاتی داریم لذا با این زبان با غیر موحدین هم میشود تخاطب کرد.

• اندیشه اجتماعی امروز ما به شدت برگرفته از مدرسه معرفتی امام و بازتاب تجربه و زیسته شکوهمند امروزمان( انقلاب اسلامی ابران) است که نام آن را مکتب سیاسی امام میگذاریم.

🔰اندیشه راهبردی:
• طرح راهبردی انقلاب
• اندیشه اقدام
• ایده های تمدنی
• طرح امروز- متناسب با مقتضیات روز- مکان و زمان. مثل:
§ ارتش بیست میلیونی
§ تدوین قانون اساسی
§ دعوت به تشکیل حزب جهانی مستضعفین