✨تبعیض مردانه در محیط های مذهبی۳- کتاب «ساکن خیابان ایران»3️⃣

بسم الله الرحمن الرحیم
دغدغه ی جناب حسام مظاهری و مسئله ای را به دست آورده اند را قبول دارم و از آن استقبال میکنم.
لکن علت هایی را که برای این وضعیت معرفی میکنند مخدوش می دانم.

در ابتدا باید این قضاوت به درستی مورد بررسی قرار گیرد که آیا ویترین بودن مرد و اندرونی بودن زن در اجتماع قبیح است؟

نمیتوان با چند گزاره از وضعیت بد قسمت زنانه در مراسمات مذهبی به تصدیق یا عدم تصدیق این قضاوت پرداخت.
باید به منابع دینی مراجعه کرد و بر اساس آن قضاوت کرد که سبک حضور زن در اجتماع و مقدار حضور باید به چه صورت باشد.

لذا قضاوت های این چنین با مقدمات به این بساطت اصلا مصیب به واقع نیست و معلوم نیست جامعه شیعه را به سمت سلامت و رشد خواهد برد یا به سمت انحطاط و فساد.

چه بسا با همین فرهنگ های سنتی و محدودیت های فقهی بتوان محیط زنانه در محافل مذهبی را جوری ویرایش کرد مطلوب حاصل شود.

برای درست کردن ابرو چشم را کور نکنیم!

✨تبعیض مردانه در محیط های مذهبی۲- کتاب «ساکن خیابان ایران»3️⃣

بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه…..
این افکار بعد از ازدواج و درک بیشتر مشکلات خانوم ها برای شرکت در محافل مذهبی پر رنگ تر شد.

تجربه ای دیگر را همسر بنده جلوی چشمم گذاشت. چند سال پیش ایشان به واسطه ی یکی از آشنایان در یکی از هیئت های تهران که مخصوص خانوم ها بود شرکت کردند.
در آن هیئت سخنران خانوم بود و بسیار مفید و پر شور سخنرانی کرده بود و بعد از آن مداح خانوم دقیقا مثل هیئت های پر شور آقایان برنامه اجرا کرده بود.
کوچه باز کرده بودند و مفصل عزاداری کرده بودند.
همسر بنده که از دوره نوجوانی دائم در هیئت ها بوده و هیئت برگزار کرده و کارهای فرهنگی مختلفی را مدیریت کرده بود، بعد از برنامه نشاط عجیبی داشت و فکرش نسبت به هیئت برای خانوم ها و ظرفیت های آن بالکل تغییر کرده بود و از آن زمان به بعد بانی برگزاری چندین هیئت به این سبک شد که بسیار مورد استقبال قرار گرفت.

✨تبعیض مردانه در محیط های مذهبی- کتاب «ساکن خیابان ایران»3️⃣

بسم الله الرحمن الرحیم
از اوایل دوران دبیرستان که تازه در محیط های حزب اللهی و بسیجی وارد شده بودم، همیشه به این فکر میکردم که چرا دختران هم سن و سال های من از همسایه ها و فامیل و… خیلی کم با مسجد و هیئت و… ارتباط ندارند.
با وجود اینکه اکثرا از خانواده های مذهبی بودند. در این شرایط خانوادگی لااقل باید تجربه های کثیری از حضور در محیط های مذهبی را می داشتند ولو اینکه در نهایت به خاطر تاثیر عوامل مختلف مذهبی نمی شدند. ولی با کمال تعجب میدیدم که حتی تجربه حضورشان در این محیط ها بسیار کم است.

عوامل مختلفی به ذهنم میرسید.
تا اینکه یکبار به سبب مسئولیت هایی که در مسجد و پایگاه محل مان داشتم، به قسمت خواهران در طبقه بالای مسجد رفتم تا کارهایی را تدارک کنم.
از آن روز به بعد همیشه ذهنم درگیر این بود که یه دختر نوجوان چرا و با چه انگیزه ای باید به اینجا بیاید!!

پایگاه بسیج ما در آن سالها بهترین پایگاه شهرستان بود و در سالهای گذشته پایگاه برتر کشوری شده بود. فرماندهی داشت که برای قشر جوان شهر بسیار جذاب بود و آن مسجد پاتوق جوانان شهر شده بود.

ولی در قسمت خواهران علاوه بر نبود چنین افراد نازنینی، از نظر شرایط محیطی نیز بسیار نامطلوب بود.

محیط بسیار کوچک
که دورتا دور آن با شیشه های مات محصور بود
و مسیر دسترسی به آن یه راه پله تنگ و تاریک از پشت مسجد بود.
یک فضای بسیار شلوغ که پیرزن ها از چادر و جا نماز و کیف و… خود را در مکان های مشخصی قرار داده بودند که مبدا کسی جای آنان را تصاحب کند و اگر خدای ناکرده ترکیب این وسایل بهم میخورد موقع نماز مغرب فاتحه مان را می خواندند.
به همه اینها بد اخلاقی های این پیر زنکان را هم اضافه کنید.

یک دختر نوجوان چرا باید به اینجا بیاید؟!

از این سالها به بعد در هر برنامه ای شرکت میکردم یا مسئولیت داشتم بخش مهمی از فکرم مشغول شرایط خانم ها بود و اینکه چه طور می توان آنها را در آن برنامه شریک کرد و حتی برنامه را مال آنها کرد.

مثلا نمیشود مساجد یا نماز های جماعت مخصوص بانوان داشته باشیم؟

نمیشود مساجد پله برقی داشته باشند و محیط خانوم ها دقیقا مثل محیط آقایان شاید و با امکانات طراحی شود؟

نمیشود خانم ها مثل آقایان کوچه باز کنند و سینه بزنند؟

حفاظت شده: لطفاً آینده ی جمهوری اسلامی را پیش بینی کنید.

این محتوا با رمز محافظت شده است. برای مشاهده رمز را در پایین وارد نمایید:

✨من و علمای انسانی- کتاب ساکن خیابان ایران2️⃣

بسم الله الرحمن الرحیم

🔰هر مرتبه که متنی از یکی از این عزیزان علوم انسانی خوانده را می خوانم دو حس همزمان به سراغم می آید.

🔸یک حس این است که می بینم چه طور اینقدر راحت مشکلات اجتماعی را تبدیل به مسئله میکنند و بعد به پاسخ برای حل آن مسئله می رسند. ذهنم درگیر میشود و بعضا حسرت هم می خورم که چه طور این مشکلی را که همه ی ما می دیدیدم ،‌او تبدیل به مسئله کرد و اینقدر راحت و روان به پاسخ و حل مسئله پرداخت.

هم تبدیل به مسئله کردنش جالب است و هم پاسخ دادن و تمام کردن این پرونده

ما هم در کشف مسئله و تعریف مسئله مشکل داریم و هم راه حل نمی دهیم و اگر هم سراغ راه حل میرویم پایان باز رهایش میکنیم و آن را به سرانجام نمی رسانیم و یا اینکه با سختی بسیار و با گذشت زمان بسیار زیاد پاسخ را ارائه میکنیم. این یکی از مصائب علوم اسلامی امروز است.

🔸اما حس دیگری که دارم این است که اصلا نمی فهمم که چگونه به پاسخ می رسند! چگونه اینقدر بی ربط، بی منطق، بدون اتکا به یقینیات،‌ بدون ادله متقن،‌ با دو خط قیاس و احتمال و استحسان و بافته های ذهنی،‌آسمان را به ریسمان می بافتند و پاسخ های یقینی ارائه میکنند. اصلا نمی فهمم این پاسخ را از کجا آورد؟ ربط ها و حد وسط ها چیست؟ چه طور اینقدر مطمئن است؟ چرا نمی ترسد؟
لذا اصلا نمی توانم ارتباط بگیرم و اصلا نمی فهمم که چه میگویند.

❇️در مقام کشف مسئله واقعا خوب هستند ولی در مقام پاسخ حقیقتا این حد از پاسخ های بی ربط که از ادله غیر یقینی و حتی غیر ظنی ولی با اعتماد به نفس بالا و با حالت یقینی ارائه می شود را درک نمیکنم.
شاید همین ویژگی باعث میشود که حوزویان یا به پاسخ نمی رسند و یا خیلی دیر به پاسخ می رسند، در حالی که این عزیزان علوم انسانی خوانده خیلی زود پاسخ مسائل خود را می یابند.

به نظر هر دو طیف نیاز به اصلاح دارند.

ایده اصلاحی از نقطه اندیشه یا عمل؟

یکی از دوگانه‌های همیشگی که در لایه‌های مختلف فکری و نزاع‌های مختلف جریان‌های متنوع فکری و اجتماعی وجود دارد دوگانه اندیشه و عمل است. عبارت اخری‌های دیگر این بحث باور و عمل، ایمان و عمل صالح، عقیده و عمل، کلام و فقه، فلسفه و فقه، حقیقت و شریعت و … است. این دوگانه به صورتهای متنوعی باعث نزاع‌ها می‌شده، ولی آنچه که در قرآن مشخص است این است که همواره این دو را قرین همدیگر می‌بیند، یعنی باور بدون عمل، یا به بیان خود قرآن ایمان بدون عمل صالح ادعای ایمان است، لذا در موارد عدیده‌ای ایمان را همراه عمل صالح به کار می‌برد.

 اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ …  ﴿البقرة، 25﴾ ﴿البقرة، 82﴾ ﴿البقرة، 277﴾ ﴿آل‏عمران‏، 57﴾ ﴿النساء، 57﴾ ﴿النساء، 122﴾ ﴿النساء، 173﴾ ﴿المائدة، 9﴾ ﴿المائدة، 93﴾ ﴿الأعراف‏، 42﴾ ﴿يونس‏، 4﴾ ﴿يونس‏، 9﴾ ﴿هود، 23﴾ ﴿الرعد، 29﴾ ﴿إبراهيم‏، 23﴾ ﴿الكهف‏، 30﴾  ﴿الكهف‏، 107﴾ ﴿مريم‏، 96﴾ ﴿الحج‏، 14﴾ ﴿الحج‏، 23﴾ ﴿الحج‏، 50﴾ ﴿الحج‏، 56﴾ ﴿الشعراء، 227﴾ ﴿العنكبوت‏، 7﴾ ﴿العنكبوت‏، 9﴾ ﴿العنكبوت‏، 58﴾ ﴿الروم‏، 15﴾ ﴿الروم‏، 45﴾  ﴿لقمان‏، 8﴾  ﴿السجده‏، 19﴾ ﴿سبإ، 4﴾ ﴿فاطر، 7﴾ ﴿ص‏، 24﴾ ﴿ص‏، 28﴾ ﴿غافر، 58﴾ ﴿فصلت‏، 8﴾ ﴿الشورى‏، 22﴾ ﴿الشورى‏، 23﴾ ﴿الشورى‏، 26﴾ ﴿الجاثية، 21﴾ ﴿الجاثية، 30﴾ ﴿محمد، 2﴾ ﴿محمد، 12﴾ ﴿الفتح‏، 29﴾ ﴿الطلاق‏، 11﴾ ﴿الانشقاق‏، 25﴾ ﴿البروج‏، 11﴾ ﴿التين‏، 6﴾ ﴿البينة، 7﴾ ﴿العصر، 3﴾

همین که در بیش از 50 آیه قرآن این تعبیر با هم به کار رفته است، نشان دهنده از باور جدی قرآن به قرین بودن این دو دارد، اما یک نکته دیگر هم در قرآن هست که آن چیزی که محور و اصل قرار می‌گیرد، ایمان و باور است و نقش عمل صالح در واقع بالا بردن این باور است.

إِلَيْهِ يَصْعَدُ اَلْكَلِمُ اَلطَّيِّبُ وَ اَلْعَمَلُ اَلصّٰالِحُ يَرْفَعُهُ  ﴿فاطر، 10﴾

حال سؤال جدی مطرح می‌شود که با وجود اقرار به اصالت عقیده، آیا برای اصلاح اجتماعی نیز باید از نقطه عقیده شروع کرد؟! بله لاجرم باید از نقطه عقیده شروع به تغییر فرد و جامعه زد و بدون اینکه باوری برای جمعی شکل نگیرد، عمل متناسب با آن باور مقدور نیست، اما بحث ما در نقطه‌های آغاز که باورهای اجمالی و اولیه‌‌ای لازم است، نیست؛ حتی بحث در این نیست که لاجرم به هر دوی این‌ها برای حرکت اجتماعی نیاز هست، یعنی برای هر حرکت اجتماعی نیاز هست که باورها و اعمالی متناسب با این باورها وجود داشته باشد؛ حتی بحث در این نیست که برخی افراد جامعه را چاره‌ای نیست که از ناحیه به عمل واداشتن باید به راه خیر و صلاح آورد و اساساً سطح فکری آنها طوری است که نمی‌شود با بحث‌های اندیشه‌‌ای آنها را حرکت داد، هر چند که همین‌ها هم به یک اندیشه بسیار اجمالی نیاز دارند.

بحث در این است که مهم ترین اقدام و اثرگذار ترین و ماناترین اقدام برای اصلاح اجتماعی، اندیشه است یا عمل؟! یعنی شما نقطه تمرکزتان را بر فعل و عمل جامعه می گذاری یا بر باورهای مردم؟! اساساً آیا بستن جامعه به عمل با استفاده از سبک زندگی و ابزارهای حاکمیتی و فرهنگی می تواند یک تغییر با ثبات را رقم بزند؟

با توجه به همان تقدمی که ایمان بر عمل صالح دارد، و با توجه به همان اصالتی که عقیده نسبت به عمل دارد و اوست که در نهایت به سمت خدا بالا می‌رود، و با توجه به این نکته که سوختبار حرکت انسان، آن چیزی که اراده‌های غنی و پایدار را شکل می‌دهد، باوری است که پشت این حرکت‌ها و اراده‌ها قرار گرفته است؛ با بستن به عمل شاید چهارصباحی بشود انسان یا جامعه‌ای را به حرکت و اراده واداشت، ولی وقتی انسان و جامعه مقداری رشید شد، شروع به پرسیدن سؤالاتی از تو خواهد کرد که مبناهای اعتقادی این اعمالی است که او را به آن بستی؛ لذا بدون کم‌اهمت شمردن عمل، و بدون اینکه به لحاظ تربیتی در برهه‌هایی می‌توان با به عمل بستن انسان‌ها را به حرکت در آورد، باید گفت که اگر دنبال یک ایده اصلاح اجتماعی هستی، این ایده باید مبتنی بر شکل دادن عقیده و باور و ایمان باشد، باید اندیشه در آن نقش محوری و اصیل را داشته باشد، و از عمل برای ترفیع این اندیشه استفاده کرد.

لذا این جملات مقام معظم رهبری حفظه‌‌الله‌تعالی پر معنا خواهد شد:

«کارهای بزرگ از ایده‌پردازی آغاز می‌شود». (25/02/86)

«يك جامعه بدون دارا بودن استخوان‌بندي‌هاى ذهنىِ قوى، در حركت جهانى نخواهد توانست از سربالايي‌هاى دشوار و پيچ‌هاى سخت عبور كند.» (03/07/81)

«یک نهضت بزرگ اگر بخواهد در میان مردم پا بگیرد؛ جا پیدا کند؛ با قبولِ نخبگان و زُبدگان جامعه مُواجه شود، باید حرف و سخن نو به صحنه بیاورد و داشته باشد. با شعار مردم را چهار صباح می‌شود در صحنه نگه داشت؛ اما مبارزه‌ی بنیانی را با صِرف شعارهای سطحی و پوک ـ که در دهان بعضی‌ها می‌بینید ـ نمی‌توان راه انداخت، بلکه برای آن مبارزه و در صحنه نگه داشتن مردم، فکر لازم است؛ برای پشتوانه‌ی حرکت عظیم مردمی، یک سد و تکیه‌گاه مستحکم فکری لازم است. امام بزرگوار نهضت ما توانست این تکیه‌گاه مستحکم فکری را از اسلام استخراج کند. پایه‌های عمده‌ی این تفکر همان اصول اسلامی بود که بازشناسی و بازفهمی می‌شد، بدون اینکه مورد بی‌اعتنایی قرار گیرد». (بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان بسیجی، ۱۸/3/1382)