یادداشت نویسی و طلبگی

چرا نوشتن مهم است؟

چرا نوشتن روزانه مهم است؟

چرا نوشتن روزانه برای یک طلبه مهم است؟

چرا نوشتن روزانه مباحث کلامی برای یک طلبه مهم است؟

چرا نوشتن روزانه مباحث کلامی برای یک طلبه عضو حلقه اندیشه کلامی مهم است؟

پاسخ دقیق و مفصل به هر کدام از این سوالات می تواند تا حدی اهمیت یادداشت را روشن تر کند.

اما غیر از این، می توان از راه واکاوی ماهیت یادداشت، به اهمیت آن پی برد.

برای یک طلبه، که به سرچشمه معارف ناب اسلامی متصل می شود، دو راه کلی و رایج برای انتقال مفاهیم، رساندن معنا و تبلیغ دین وجود دارد: بیان و بنان. که مصداق بارز اولی، منبر و مصداق بارز دومی یادداشت است.

اما یادداشت چیست؟

یادداشت در واقع یک اثر است. اندیشه منفصل یک انسان که می تواند صاحبش را ماندگار کند و توسعه و نفوذ دهد. یک ابزار تبلیغی بسیار مهم و چند بعدی که غفلت از آن یعنی چشم پوشی از انبوهی از امکانات اثرگذاری.

دیگر این که یادداشت بستری است برای ارتقای اندیشه و رشد. نویسنده در حال نوشتن، با موضوع ارتباط عمیق تری برقرار می کند. سوالات جدی تر و چالشی تری مطرح می کند. ایده های جدیدی به سراغش می آید. صورت بندی های نویی پدید می آورد. و پیشروی هایی در اندیشه رقم می زند. با این اوصاف، یادداشت به جریان انداختن تفکر است.

برای اعتلای یادداشت چه کنیم؟

ابتدا باید یادداشت نویسی به دغدغه دائمی نویسندگان تبدیل شود. یعنی در زندگی افراد، نوشتن جایگاه خودش را پیدا کند. و مثل یک همراه دائمی، با او باشد.

آن چه مهم است این است که این دغدغه مندی حاصل شود. پس از آن گام های بعدی خودش در پی می آید. به خصوص اگر این دغدغه برای یک جمع حاصل شود. بنابراین، گام اول، دغدغه مندی نسبت به یادداشت های روزانه است.

اما گام های بعدی را می توان ناظر به کارکردهای یادداشت، تعریف کرد.

مثلا اگر یادداشت را از زاویه ارتقای تفکر ببینیم، مهارت هایی در این باره فهرست شود و یکی یکی هدف قرار گیرد و حاصل شود.

یا اگر جنبه تبلیغی یادداشت را مد نظر قرار دهیم، کارگاه مهارت های یادداشت نویسی برگزار کنیم. یا بسترهای متناسب برای ارائه یادداشت ها و مصرفشان را فراهم کنیم. از جمله هیئت تحریریه ای برای تعیین موضوعات یا یافتن چندین درگاه نشر و برگزیدن برخی یادداشت ها برای درگاه متناسب و … .

اما همه این ها بعد از این است که یادداشت وارد سبک زندگی طلاب شود. و همان طور که شرکت در جلسه درس، مباحثه، اعمال عبادی، استراحت و … در زندگی جای مشخصی دارد، یادداشت نیز، به یکی از برنامه های مستمر زندگی تبدیل شود.

 

یادداشت یا نوشتن؟ مسأله این است.

بسم الله الرحمن الرحیم

یادداشت

  • چرا؟ چه سودی دارد؟
  • چه گامی برای اعتلای آن می توان زد؟

 

در مرحله علم، یادداشت نوشتن، نوعی بروز است. نوعی کلنجار رفتن با علم. علم، یک پدیده نفسانی است. هر چقدر بیشتر این کلنجار رفتن نفس با آن محقق شود، بیشتر وارد ساحت انسان می شود.

علم باید درونی شود تا انسان عالم شود. هر چقدر روش ها و ابزار های کمک آموزشی بیشتر به کار گرفته شود، اما تلاش بر این نباشد که علم درونی شود، انسان عالم نمی شود.

برخی دوستان بودند که به این نکته رسیدند که خلاصه کردن متن ها، کمک می کند که انسان بر آن مطلب واقف شود. این شد که کار خود را در مهارت پیدا کردن در خلاصه سازی یافتند. بعدها که تندخوانی را هم یاد گرفتند، یا مدتی دیگر که هوش مصنوعی و ChatGPT آمد، همه تلاششان این بود که متن هایی می آید و می رود، خلاصه های بهتری بتوانند داشته باشند. خلاصه‌کن‌های خوبی شدند، اما چون به قصد درونی کردن مطالب برای خودشان نبود، از آن حجم گسترده مطالبی که از زیر دستشان می گذشتند، چیزی نصیب خودشان نمی شد، و جزء خودشان نمی شد.

این نگاه بسیار مهم است. علم، کلنجار رفتن می خواهد، به قصد اینکه انسان واقف بر آن شود. مسلط، آگاه، و آن مطلب، به معنای حقیقی کلمه، برای شخص معلوم باشد. هیچ زاویه پنهانی نداشته باشد.

نوشتن، یکی از آن راه هاست که انسان گویا با علم کلنجار می رود، درگیر می شود. سعی می کند نقاط مختلف آن را تبیین کند.

اصل تخاطب است. نوشتن هم تا وقتی در خیال گوینده مخاطب با ویژگی های مشخص نداشته باشد، اصلا نمی تواند ذره ای صحبت کند.

نوشتن، یا گفتن، یا گفتگو، و یا هر قالب دیگر، کمک می کند که درگیری ها با مطلب علمی زیاد شود.

اما آیا نوشتن با نوشتن تفاوت دارد؟ یادداشت با دیگر نوشته ها چه فرقی دارد؟

من به خیالم یادداشت تفاوت زیادی با گفتگوهایی که در گروه های مجازی تجربه می کنیم دارد. یکی از دعواهایی که غالبا در گروه های مجازی که بحث های علمی مطرح می شود، در می گیرد، این است که «شما مطلب مورد نظر من را خوب متوجه نشدید!» گویا در این گفتگو ها، محل توضیح دادن کامل نیست، اگر زیادی طولش دهی، او چند پیام بیشتر می گذارد، و تو در این مبارزه لفظی خواهی باخت.

یادداشت محلی است که این تبعات منفی را در نوشته هایمان کمتر کند. یادداشت، نوشته ای است، طولانی تر. طولانی بودن آن فرصتی فراهم می کند که با دقت بیشتر نوشته شود. فرصتی است که آن پیامی که نویسنده می خواهد بگوید، تمام جوانبش را خوب توضیح دهد. مخاطب را حدوداً  می شناسد، و می داند که کجاها ذهنش گیر می کند و درگیر ابهام می شود. سعی می کند آن نقاط را واضح تر کند، تا بعد از مطالعه این یادداشت، واقعا برای ذهن مخاطب یک پیام روشن شده باشد.

در گروه های مجازی، الان عادت بر نوشته های کوتاه شده. این یادداشت، می تواند عادت جدیدی باشد. هر کسی که یک مطلب می گذارد، می خواهد یک حرف را بگوید، ولی چون در قالب یک جمله کوتاه بیان می کند، غالبا درگیر بدفهمی و اجمال و اهمال ها است. گوینده یک چیز می گوید و مخاطب چیز دیگری برداشت می کند.

پس یکی از بهترین روش ها برای انتشار یک پیامی که ذهن ما به آن رسیده، نه نوشته های کوتاه، بلکه یادداشت است.

یادداشت از جهت محتوایی، بین مطالب علمی، و مطالب روزمره، محسوب می شود. در آن بسیار از مطالب روزمره، خاطره و داستان و حادثه، نقل می شود، ولی در مجموع تلاش بر آن است که یک نکته علمی و محتوایی را بیان کند. هدف دارد. به دنبال روشن کردن یک گزاره در ذهن مخاطب است. و سعی می کند با ذهن خودآگاه و استدلالگر مخاطب درگیر شود. نه آنکه مثل داستان و بیان های هنری، با ذهن ناخودآگاه و احساسات او، بازی کند.

یادداشت روزانه، چرا؟ چه سودی دارد؟

یادداشت نویسی یا فراتر از آن، تقریر نویسی و… به دو جهت فایده میرساند. جهت داخلی، یعنی خود نویسنده و جهت خارجی، یعنی مخاطب.

از حیث داخلی، یادداشت ذهن نویسنده را جمع میزند و کمکش می کند که مطالب پراکنده و بعضا حجیم پیرامون یک موضوع را در ذهن خود چارچوب مند کند و سیر منطقی آن را منظم کند و بعد به نتایج واضح و مشخص برساند.
از طرفی برای آینده او نیز منبع ذخیره مناسبی است. بعد از مطالعات و تفکرات بسیار، همه این ها را به صورت منظم و جمع بندی شده در جایی مکتوب و بایگانی میکند و برای مراجعات آتی با صرف وقت اندکی تمام آن مطالب دوباره در ذهن او زنده می شود.
از طرفی یادداشت نوشتن انسان را وادار به تفکر و تامل میکند. لذا یادداشت نویسی مستمر انسان را وادار میکند که دائم به مسائل مختلف فکر کند و در مورد آنها ایده بزند.
از طرفی گوشه های بحث با یادداشت نویسی برای انسان مشخص میشود. گاهی بحثی برای انسان بسیار واضح است لکن وقتی با نوشتن به قید در میاید تازه خود نویسنده درک میکند کجاهای فکرش کمبود دارد و کدام حد وسط ها را نتوانسته بیاورد لذا مقدمات به درستی بهم دوخته نشدند.

از حیث خارجی، چون یادداشت مخاطب دارد با طیفی از جامعه انسانی ارتباط میگیرد. تاثیر می گذارد و احیانا بازخورد میگیرد.
اصلاح میکند و اصلاح می پذیرید.
دیگران را به تفکر حول آن موضوع وامی دارد و از طرفی آنها را با ایده نویسنده حول آن موضوع نیز آشنا میکند.
بازخوردها به تکمیل و ارتقای تفکر و یادداشت اولیه کمک میکند.
اگر کسی (یا کسانی) مرتبط و منسجم یادداشت بدهد حتی بعید نیست که تنها با همین کار بتواند بدنه ی اجتماعی ای پدید بیاورد که همراه با او فکر میکنند و در تراز او می اندیشیند و هم بحث او شده اند و حتی بالاتر، پیرو افکار او شده باشند. لذا ممکن است با صرف نوشتن بتوان جریان اجتماعی به راه انداخت.

لذا یادداشت نویسی هم وسیله تامل است
هم شیوه تخاطب و گفتگو
هم بستر آموزش
هم مسیر گفتمان سازی
هم فضای رشد

نادر ابراهیمی می‌گوید: «چطور می‌نویسم»

مجله «ادبیات داستانی» در تابستان ۱۳۷۶ با مرحوم نادر ابراهمی مصاحبه می‌کند. در بخشی از این مصاحبه اینچنین آمده است:

من اگر چندین و چند کار را با هم، توأم، همزمان انجام ندهم، اصلا قادر نیستم کاری انجام بدهم. دو ساعت که به داستان می‌پردازم، داغان می‌شوم؛ مغزم از کار می‌افتد. نبوغ یا استعداد ذاتی نویسندگی ندارم – ابداً ابداً. با جان کندن و مشقت می‌نویسم. این است که بعد از دو ساعت، وا می‌مانم و بلافاصله خط عوض می‌کنم. ده صفحه یا بیشتر می‌خوانم و یادداشت‌برداری می‌کنم. بعد می‌روم دنبال کارهای تحقیقاتی‌ام را در یکی از زمینه‌ها می‌گیرم – مثلا در زمینۀ جغرافیای تاریخی ایران یا مواد معدنی ایران یا … یا یکی از این ده رشته، یکی دو ساعت کلنجار می‌روم، چند ورقی می‌نویسم یا چرک‌نویس می‌کنم. وقتی مغز کوچکم از کار افتاد، می‌روم سر وقت خطاطی. برای رفع خستگی، کمی خط می‌نویسم. به نشاط می‌آیم. اگر تمایل به ادامۀ داستان‌نویسی در من پدید آمده باشد، باز چند سطری می‌نویسم. بعد می‌روم سراغ حرفۀ محبوبم ادبیات کودکان و مسائل کودکان. یادداشتهایم را تنظیم می‌کنم یا چیزهایی می‌افزایم، فکرهای تازه می‌کنم و زمانی که دیدم دیگر نمی‌توانم در این راستا فکر کنم – خوب و بدش را نمی گویم، نفس فکر کردن را می‌گویم – آن وقت می‌روم سر وقت کارهای سینمایی: فیلمنامه‌نویسی، مقالات و کتاب‌هایی در باب سینما … و به همین ترتیب، حرکت می‌کنم.

این شیوۀ کار کردن، در حد توانایی ناچیز من است و تجربه من ثابت کرده که تنها به این شکل، قادر به کار هستم، و بر این اعتقادم که این روش کار، على الأصول، درست است، برای اکثر مردمی که مثل من هستند، و نه حامل نبوغ ذاتی مادرزاد. منبع

ما که اکثرا نبوغ ذاتی نداریم؛ می‌دانید که درصد خیلی کمی از جمعیت، نابغه هستند. پس بهتر است برای رسیدن به موفقیت -در هر زمینه‌ای مخصوصا نویسندگی- بی‌وقفه تلاش کنیم و هنگامی که از کاری خسته شدیم، به اتلاف وقت به بهانه استراحت نگذرانیم، به کار دیگری مشغول شویم، چه خوب می‌شد اگر استراحت‌هایمان هم هدفمند بود. یک‌بار دیگر حرف زنده‌یاد ابراهیمی را بخوانید، ببینید به همین نتیجه می‌رسید یا نه؟
در این راستا یادداشت‌نویسی روزانه و ممارست بر آن از طرفی یک دستور العمل است که نباید از کنار آن به راحتی گذشت؛ نباید دیگر به این فکر کرد که موضوع ندارم بنویسم و پس به سمت کیبورد نمی‌روم، یا الان شوق ندارم، الان انگیزه ندارم، الان یادداشت از درونم نجوشیده است؛ بلکه من یک تکلیف دارم و نسبت به آن هم متعصب هستم و باید روزانه یادداشت بنویسم؛ هر چه شد بنویسم؛ حال یا حد زمانی دارد، مثلا روزانه نیم‌ساعت یا تعداد واژه‌هایی را برای هر روز مشخص می‌کنم. این بعد از قضیه کاملا مجزای از تاثیرگذاری در قالب یادداشت است.

از طرف دیگر هم که به مسئله نگاه شود، بهترین مأمن برای تامل و تفکر، نوشتن است؛ وقتی می‌نویسید ناخودآگاه تمام توجه و حواس شما به موضوع مورد نظر است. کمتر کسی می تواند هنگام نوشتن به چیزی غیر از آنچه می نویسد فکر کند. بر همین اساس می توان «نوشتن» را ابزاری فوق العاده برای تمرکز حواس به حساب آورد.

و از این بالاتر اینکه اساسا قلم، زبان عقل و معرفت و احساس انسان ها است؛ بیان کننده اندیشه و شخصیت صاحب است. قلم، اگر نگوییم اول، زبان دوم انسان می‌باشد. و شاید بتوان این ادعا را کرد که هرگونه رشد و پیشرفت، پیروزی و معرفت و شناخت، ریشه در قلم دارد. بیهوده در قرآن کریم به چیز سوگند خورده نمی‌شود. تجربه و علوم و دانش و اندیشه با نوشتن ماندگار می شوند و آیندگان از این مسیر به ما دسترسی خواهند داشت.

هر کس می تواند دست به کیبورد شود و با فشار دادن کلید‌های آن هر آنچه را از مخیله می‌گذرد، بنگارد؛ «نوشتن» تخریب می‌کند، می‌سازد، تقویت می‌کند، حقایق را روشن می‌کند، و قوت پنهان کردن دارد و می‌کند. و در نهایت قلم و نوشتن، معجزه‌ای است از هبه شده از سمت پروردگار عالم بر تمام بشریت؛ نیکو نیست که از این معجزه برای ماندگاری بهره نبریم.

امّا هر آنچه که نوشته شود مگر ماندگار می‌شود؟ پس لازم است که در این وادی پای‌بگذاریم و در این مسیر سلوک کنیم تا به حدی برسیم که قلم ماندگار داشته باشیم؛ و این جز از مسیر یادداشت روزانه میّسر نمی‌شود.

جایگاه نوشتن در اسلام

ن وَ القَلَمِ وَ ما یَسطُرون

قسم به قلم و آنچه می نویسند
درباب اهمیت نوشتن و یادداشت روزانه
باید سراغ قرآن رفت کتاب دستور العمل خلقت برای فهم و زندگی سعادتمند بشر
درعظمت نوشتن و قلم و اهل قلم همین آیه کافی است که خداوند متعال به قلم قسم خورده است
قلمی که در کنار قران و فرشتگان و انسان مورد قسم الهی واقع شده
درباب اهمیت موضوع این ورود قران کافی است
اما در تعبیر دیگر
و ربک الاکرم الذی علم بالقلم
یعنی این ظرفیت و تربیت در صفت ربوبیت الهی محقق می شود و در سایه ربوبیت است که این قلم می تواند رفع و دفع جهل کند
مطلق قلم این ویژگی را ندارد
قلم زدن خارج از پرچم توحید آگاهی بخش و وسیله سعادت نیست
فقره دیگر در آیات قران
اَلَّذی عَلَّمَ بِالقَلَم
وسیله بودن قلم است در انتقال علم است
اینکه علم چیست بحثی است که مجال دیگری می طلبد برای توضیح
تا اینجا به عظمت و ثمره قلم و نوشتن پی بردیم
در روایتی گهربار از رسول اکرم ص هست که فرمودند:
انّ اول ما خلق الله القلم، فقال له اکتب فجری بما هو کائن الی الابد
این روایت جایگاه تکوینی قلم را در آفرینش بیان می کند
در روایتی دیگر پیامبر فرمودند قلم و دوات را از خود جدا مکنید که خیر و برکت در قلم و دوات نویسندگان است
دستگاه توحیدی از زوایای دیگر به اهمیت این مهم اشاره می کند وآن نشر است اینکه اگر بخواهید حرف حقی را منتشر کنید ابتدا باید آن حرف را با نوشتن به بند کشید سپس این بیان امام صادق علیه السلام به این امر اشاره می کنند اکتب و بث علمک فی أخوانک
برای انتشار حرف عقیده و حرف را بنویس و بین برادران و همفکران خود ترویج بده تا این حرف پخش شود
اثرات قلم در این دنیا منحصر نمی شود در اهمیت اهل فلم از پیامبر روایت داریم
مِداد العلماء أفضل من دماء الشهدا
در فردای قیامت سنجه علما از شهدا سنگین تر است
و وزنه قلم آنها از خون شهدا سنگین تر است
معلوم است اثر قلم و نوشتن از خون رزمندگان بیشتر است
معجزه پیامبر ختمی هم قران بود نه مرده زنده کرده و …
این رمز ماندگاری اسلام است
به نظر به همین اندازه اهمیت نوشتن و قلم زدن روشن شده باشد
و چه خوب اگر این سنت به یک سنت روزانه تبدیل شود
زیرا این حرف ها می ماند و اثرش را در طول قرن ها می گذارد و این کلام حضرت امیر این امر را به خوبی بیان می کند که
کتاب الرجل ابلغ من نطقه

ادامه دارد…