نقدهایی به تعریف کلام انقلابی (2) – پیشداوری در مورد تعریف کلام مرسوم
تبیینی که در جزوه ارائه شده
جزوهای که با همت جناب استاد فلاح و با همکاری حاجآقای فشندی با عنوان «درآمدی بر کلام انقلابی» تهیه شده است، برای تعریف و تثبیت کلام انقلابی نگاهی به سرمایهی مرسوم کلامی دارد که به نظر در مجموع این ادعا که کلام انقلابی یک معنای جدیدی از کلام ارائه داده است و کلام مرسوم را باید عنوان لایهی معارف دین در مقابل فقه و اخلاق داد، موفق نبوده است.
در یادداشت قبل دستهبندی این جزوه از تعاریف کلام مرسوم مورد نقد قرار گرفت، در این قسمت از جزوه جمعبندی ارائه شده در این متن مورد نقد قرار میگیرد.
متن بعد از دستهبندی تعاریف کلام مرسوم نتیجه میگیرد: «در همه تعاریف عنوان «عقیده»ی اسلامی (ایمانی، دینی) در تعاریف کلام محور قرار گرفت. و عقیده هم شامل مجموعهای از گزارههای معرفتی نسبت به خداوند متعال و صفات و افعال او، جهان هستی و انسان، و قواعد و سنتهای حاکم برآن دو در رابطه با خداوند است.»
نقدهای به این بیان
-
پیشداوری در مورد تعریف کلام مرسوم
در تعاریفی که متکلمین از کلام ارائه دادهاند، پر تکرار این دانش خود را متکفل اثبات عقاید دینی برای جامعه و اقناع جامعه نسبت به آن عقاید دینی، و همچنین دفع شبهاتی که نسبت به این عقاید دینی برای مردم ایجاد میشود؛ میداند! وقتی دانشی چنین رسالتی برای خود قائل باشد، طبیعتاً با صرف توصیف عقاید دینی به این مهم نائل نخواهد شد. متکلم به ذهن امت اسلامی نگاه میکرده، و عقاید دینی برای اینکه او مسلمانانه زندگی کند را برای او ثابت میکردند و سعی میکردند با روشهای مختلف استدلالی (برهانی، جدلی، خطابی) عقاید را برای او تبیین کرده، و او را نسبت به این عقاید اقناع نمایند؛ بعد هم برای محافظت از این ذهن امت شبهات منکرین را با جد و حجد پاسخ میدهد. لذا اینکه متکلم در بخشی از کار خود به توصیف عقاید دینی پرداخته به دلیل نیاز او برای تبیین و اثبات عقاید دینی برای جامعه بوده است، و هر متکلمی ناگزیر از این کار است؛ دلیل نمیشود که کار او صرفاً توصیف عقاید است، بلکه او این توصیف را برای این میخواهد که بتواند عقاید را با استفاده از این توصیف برای مردم ثابت بکند و بعد هم علاوه بر این اقناع ذهن جامعه، بر محافظت بر آن اقدام میکند. بله به دلیل این محافظت شدیدی که متکلم از ذهن جامعه میکند، رویکرد سلبی و مبارزه در سر حدات اعتقادی در کار او پررنگتر است، اما این خود بهترین شاهد بر این است که ذهن جامعه برای متکلم مهم بوده است.
به نظر میرسد که در متن مذکور از پیش تصمیم گرفته شده که کلام مرسوم را با چوب اینکه تو فقط توصیف هستی براند، و بخشهایی از کلام که ناظر به ذهن جامعه و تبیین عقاید برای او و بعد هم محافظت و دفاع از این ذهن جامعه را با پیش فرضهایی که انتخاب کرده، نمیبیند. به همین دلیل باید گفت که نقدی که کلام را صرفاً توصیفی میخواند یک قضاوت پیشین بوده و کلام فقط توصیف نیست، بلکه توصیف را پلی میکند برای تبیین عقاید برای امت.
اینکه ما در یک زیست گسترده اجتماعی به واسطه انقلاب مقدس اسلامی قرار گرفتهایم، که هیچ وقت در طول تاریخ شیعه در این موقف مهم نبوده است، باید ما را به این بکشاند که جد و حجد کلامی خود را برای تبیین باورهای متناسب این موقف برای ذهن جامعه، به خرج دهد و بعد هم از عقاید امت محافظت و مراقبت کند؛ و این همان کار واقعی متکلم است و نباید گسترهی این کار ما را به این بکشاند که اساساً کاری که ما میخواهیم بکنیم حتی به لحاظ مفهومی یک کار جدید است.
عقیل رضانسب
#یادداشت_310