نوشته‌ها

خروج از انفعال

از آنجایی که جبهه انقلاب شدیداً در حالت انفعال قرار دارد، بیشتر به دنبال موضوعاتی است که به صورت عملیاتی به کار بسته شود و خیلی فوری مشکلات و معضلات موجود را حل کند.

حضرت آقا در دیدار جمعی از نخبگان و برگزیدگان علمی می فرمایند : «ببینید عزیزان! فکر شما و کاری که کردید و راه نوئی که پیدا کردید، پیشنهادی که به نظرتان رسیده، تأثیرگذاری‌اش فقط این نیست که این فوراً به دستگاه اجرائی منتقل بشود و فوراً یک ترجمۀ عملیاتی بشود و اجرائی و عملیاتی شود؛ نه، این تنها تأثیر نیست. یکی از مهمترین تأثیرات همین فکر کردنها این است که شما فضاسازی می‌کنید، گفتمان‌سازی می‌کنید. در نتیجه، در یک فضای معتقد به یک مبنای فکری یا عملی، رئیس جمهور هم همان جور فکر می‌کند، وزیر هم همان جور فکر می‌کند، مدیرکل هم همان جور فکر می‌کند، کارکنان هم همه همان جور فکر می‌کنند؛ این خوب است و شما این کار را انجام می‌دهید» (13/ 7/ 90)

با این تذکری که آقا به جامعه نخبگان علمی منتقل می کنند، این نکته را متذکر می شوند که چقدر کار کردن بر روی مبانی و گفتمان سازی مهم است. پرواضح است که از مهمترین آسیب های دولت سیزدهم نداشتن گفتمان واحد است. اقدامات خوبی زیادی صورت می گیرد، اما به دلیل فقدان گفتمان واحد هیچ جهت گیری خاصی در ذهن و عمل مردم دیده نمی شود.

حلقه اندیشه کلامی به خصوص وقتی وارد مرحله گفتمان جامع و گفتمان پیشرفت شود و بتواند با خلق مفاد گفتمانی، گفتمان سازی انجام دهد، دیگر این جبهه مقابل است که نسبت به گفتمان شکل گرفته پاسخ دهد و این یعنی خروج جبهه انقلاب از انفعال و منفعل …

ویژگی‌های مفاد گفتمانی (1)- عام فهم و خاص پسند

ناقدین شعر می گویند شعر خوب آن است که عام فهم باشد و خاص پسند. یعنی عوام آن را بفهمند و با آن ارتباط برقرار کنند و خواص بپسندند و تایید کنند.

استاد فلاح در جلسه 400 حلقه اندیشه کلامی، اشاره ای به ویژگی های متون مفاد گفتمانی داشتند. استاد فرمودند:

از یک طرف باید یک مهارت داشته باشید که چطور این ها را اندیشه کنید. اصلا بدانید اندیشه یعنی چه. این را باید  بتوانید پردازش اندیشه ای کنید.
می گویید این به لحاظ تخصصی خوب است اما برای زمزمه خوب نیست. اجازه می خواهم این لباس را یک شنل رویش بیندازم. با آن شنل باید لطیف و و جذاب بشود. ادبیاتش را تغییر می دهم و ادبیاتش را اندیشه ای می کنم.ادبیات تخصصی را اندیشه ای می کنم.
ادبیات قرآن ادبیات تخصصی نیست. ادبیات عمومی است. اما ادبیات اختصاصی دارد.
این می شود زبانی که متکلم دنبالش است. هم زبان، هم خیلی مسائل دیگر.

شما از این طرف توان این را دارید که این انبار ارزشمند رهیافت های علمی و تخصصی را بررسی کنید. و اخذ کنید.یک مفاد گفتمانی از اینجا استخراج کنید و زبان و نظم به آن بدهید. یک اندیشه درست کنید.

از آن طرف هم باید به ذهن و زندگی مردم وصل باشید. یک کار دوگانه. یک بیتی است که دو مصرع دارد.

بر اساس تغذیه از این دو فضا یک معماری ذهن می کنید. آن محصولی که اماده می کنید، دوست هر دو طرف است. از این طرف اهل علم می گوید قشنگ من مراعات شدم. این تو. من اخلاق پژوهش بلدم، نگاه می کنم شما هر موقع به کوچه پژوهش می رسد، قشنگ رعایت می کنید. معلوم است از آخرین فراورده های ما خبر دارید. و شما این ها را به خورد عموم مردم می دهی. من فراورده خودم را در یک بافت می بینم. این خیلی جذاب است برای یک متخصص. که خودش را یکی از اندام پیکره ببیند. از آن طرف هم دوست مردم است.

 

از این جهت تولید مفاد گفتمانی چیزی شبیه یک اثر هنری است. اثری که برای مخاطبش قابل فهم و ملموس و شورانگیز و دلچسب باشد. مخاطب آن را گم شده خودش بداند و پذیرای آن باشد. از طرفی همه دقت ها و ظرافت های علمی باید در آن لحاظ شده باشد. این اثر اگرچه یک اثر اندیشه ای است و نمی خواهد اثر دانشی باشد، اما باید ظرفیتی داشته باشد که بعد از مدتی در مکتوبات علمی، جایگاه خودش را پیدا کند. به دست آوردن چنین جایگاهی در محیط های علمی حتما نیازمند اشراف علمی بر عمیق ترین و ناب ترین تولیدات دینی همراه با ابتکارها و نوآوری های ویژه است.

اگر بخواهیم در متون موجود، مشابهی پیدا کنیم، چیزی شبیه برخی آثار شهیدمطهری است. البته با انسجام و نظم بسیار بیشتر و کاملا نظام مند.

 

در رابطه با ویژگی های متن مفاد گفتمانی بسیار بیشتر از این ها باید نوشت.