نوشته‌ها

خطر بزرگ کردن مفهوم گفتگوی دینی به عنوان منبعی برای کلام انقلابی

در یادداشتی به معنای منبع بودن گفتگوی دینی برای تولید مفاد کلامی، در کلام انقلابی پرداختیم، در آنجا گفتیم که گفتگوی دینی به دلیل اهمیت تجربه دینی و سخن دار بودن تجربه زندگی دینی، می تواند در یک فرایندی به عنوان منبع تولید مفاد گفتمانی در کلام انقلابی تلقی شود، ولی قطعا باید این فرایند از صافی یک فهم معتبر و از زاویه یک شخصیت مورد تأیید توسط دستگاه اعتبار سنجی دینی یعنی متکلم کلام انقلابی، بگذرد و الا به صورت مطلق نمی توان سخنان تولیدی بر اثر تجربه دینی را مورد تأیید قرار داد.

به خصوص اگر گفتگوی دینی بخواهد دامن زده شود که یکی از بهترین روش ها برای توسعه زندگی دینی و توسعه و گسترش اعتقادات دینی پشتیبانی کننده از زیست دینی جامعه است؛ آن وقت باید مراقب باشیم که با تکیه بر سخن صحیح اینکه مردم نیز می توانند با تجربه دینی خود سخن دینی تولید کنند، به اینجا منجر نشود که جامعه احساس کند که هر نوع تجربه دینی را می تواند به عنوان یک سخن صحیح و معتبر به محیط عرضه کند.

اگر گفتگوی دینی را اینقدر ضریب بدهیم که به عنوان یک منبع مستقل مطرح شود، بسیار زمینه این را دارد که دین و اعتقادات دینی را عرفی کند. حرف های بسیار سطحی که توسط تجربه دینی انسان های سطحی تولید می شود به عنوان یک سخن معیار و صحیح عرضه شود و معلوم نیست که عاقبت چنین فرایندی به سکولار شدن جامعه ختم نشود.

واقعیت این است که گفتگوی دینی که ناشی از تجربه زندگی دینی است در عین ارزشمندی باید در یک فرایند اعتبار سنجی مورد تأیید و توسط شخصیت های معتبر که مجتهدین کلام انقلابی هستند مورد سنجش و ارزیابی دقیق قرار بگیرد و بعد از تأیید این دستگاه کلامی بتواند به عنوان یک سخن معتبر به محیط عرضه شود.

اما لازمه این سخن این نیست که برای گفتگوی دینی محدودیت های زیادی ایجاد شود، بلکه باید دائماً یک رصد دقیق از وضعیت ذهنی و فکری جامعه شکل بگیرد و دائماً سخنان حاصل از تجربه دینی مردم که در گفتگوهای دینی رد و بدل می شود، گرفته شود و علاوه بر اینکه می تواند بسیار الهام بخش باشد و در بعضی موارد هم خود آن سخن یک تولی صحیح بوده باشد؛ ولی به سرعت مورد سنجش و ارزیابی قرار بگیرد و از همان مسیر گفتگوی دینی راهی برای هک و اصلاح و ارتقا و یا عرضه گسترده آن در صورت صحت به محیط اجتماعی در نظر گرفت.

گفتگوی دینی به صورت مطلق و بدون قید نمی تواند منبعی برای تولید مفاد اعتقادی زندگی دینی باشد، زیرا که سخن تولید شده ناشی از تجربه دینی از حجیت برخوردار نیست و نمی توان به آن تکیه کرد؛ مگر اینکه از یک فیلتر و صافی مورد تأیید عبور کرده باشد.

 

#یادداشت_345

گفتگوی دینی منبعی برای کلام انقلابی

بدون شک یکی از نقدهای به کلام مرسوم این است که به جای پشتیبانی از زیست اعتقادی جامعه، به توصیف عقاید حقه و نهایتاً پاسخ به شبهات معاندین پرداخته است، یعنی به جای تعریف یک حرکت رو به جلو دائماً در موضع انفعال ایستاده است.

این نقد اساسی به کلام مرسوم باعث شده که بگوییم این کلام نیست بلکه معارف دین است و باید کلامی داشت که واقعاً کلام باشد و وارد زندگی دینی جامعه شوند و از آن پشتیبانی اعتقادی کند. یکی از عناصر مهم در این معنای کلام دامن زدن به گفتگوی دینی است. اگر بخواهیم زندگی دینی توسط یک اندیشه کلامی فعال پشتیبانی شود، باید زمینه ای فعال در اختیار اندیشمند متکلم شما قرار بگیرد و بهترین زمینه این است که به گفتگوی دینی در جامعه دامن زده شود و این بهترین شیوه برای بالا آمدن دغدغه اعتقادات لازم برای صحنه های مختلف اجتماعی است و بهترین بستر را در اختیار قرار می دهد تا اعتقادات انضمامی به حیات اجتماعی مردم زمینه توسعه عمومی پیدا کند.

اما واقع این است که گفتگوی دینی بیش از ابزار برای فراهم کردن زمینه توسعه پشتیبانی اعتقادی از زندگی دینی مردم است، در مبنای مردم سالاری دینی، مردم صرفاً مخاطب دین نیستند بلکه اگر بناست کلام تغذیه اعتقادی زیست دینی مردم را تأمین کند، خود جامعه ایمانی عمل کننده به دین الهی، تولیدات اعتقادی پشتیبانی کننده حیات دینی خود را نیز تا حدی حتی تولید می کند یا بهتر است بگوییم، اگر بناست متکلمی به نام متکلم کلام انقلابی داشته باشیم یکی از منابع تولید مفاد اعتقادی انضمامی به زیست دینی مردم، خود زیست دینی مردم است. منبعی که هم الهام بخش است و برای متکلم ایده ایجاد می کند و هم حرفهایی برای گفتن دارد که باید با عرضه به منابع اصیل دینی اگر آن سخن تولید شده ناشی از تجربه زندگی دینی توسط دین تأیید میشد و یا به عبارت بهتر رد نمی شد، خود آن تولید به عنوان مفادی برای پشتیبانی اعتقادی از زیست دینی به لیست مفاد مورد تأیید کلام انقلابی اضافه می شود.

اگر مفاد کلامی کلام انقلابی یک مفاد انضمامی به زیست دینی جامعه ای است که در یک حیات گسترده اجتماعی در افق تمدنی یا به عبارتی زندگی انقلابی، قرار دارد؛ آن وقت باید گفت که منبعی مهم برای به دست آوردن این مفاد متن زندگی دینی این جامعه است که هم ناشی از تجربه زندگی دینی است و هم ناشی از گفتگوی دینی است که بین صاحبان این تجربه شکل می گیرد.

این گفتگو هم باعث می شود که مفاد گفتمانی به صورت گسترده ای پخش شود و عملا خود راهی برای گفتمان سازی است و هم به دلیل اینکه تجربه یکی از منابع تولید دانش است خود این تجربه ها که در گفتگو ها به اشتراک گذاشته می شود، می تواند توسط یک شخص معتبر به نام متکلم کلام انقلابی سنجیده شود و برخی از این ها که ناب و صحیح هستند به عنوان مفاد تجربه شده دوباره به جامعه برگردانده شود و این بار یک اعتبار کلامی هم پشت آن است و باعث می شود ضریب بیشتری بخورد، بعلاوه اینکه خود همین تجربه شده بودن باعث می شود که امکان توسعه بیشتری پیدا کند.

 

 

#یادداشت_344

ابزار رصد ذهن جامعه

رصد ذهن جامعه از ارکان کلام است. اگر قرار است کلام از حیات دینی مردم پشتیبانی کند و به باور‌های دینی رسیدگی کند و از آن‌ها پشتیبانی کند، به وضوح روشن است که بررسی باور‌ها آنان و رصد اعتقادات جامعه از واجبات کار کلامی است. کلام بدون این رصد اصلا نمی‌تواند هویت خود را حفظ کند؛ اگر قرار است طعامی فکری و اندیشه‌ای برای جامعه‌ای تولید کند، لازم است که مزاج فکری و اندیشه‌ای آن جامعه را بشناسد و آن را رصد کرده باشد تا بتواند طعامی متناسب پخت و پز کند.

پس رصد ذهن جامعه و دستیابی به اندیشه‌های دینی جامعه از ملزومات کار کلامی است؛ حال سوال و ابهام در این قسمت است که ابزار متکلم برای این رصد چیست؟ متکلم چگونه می‌تواند به ذهن جامعه دسترسی داشته باشد؟ آیا متکلم می‌تواند به آمار‌ها و داده‌هایی که به خاطر تحلیل‌های مختلف، اختلافات وسیعی دارند، اعتماد کند؟ آیا متکلم خود باید مشغول جمع‌آوری آمار شود؟ اصلا با آمارگیری می‌تواند به ذهن جامعه دسترسی پیدا کند؟ آیا متکلم باید از دانش جامعه‌شناسی برخوردار باشد؟

یکی از ابزار‌هایی که برای این منظور برای متکلم بسیار سودمند است «گفتگو» است. البته بهتر است از تعبیر ابزار استفاده نشود و زمینه و عامل نامیده شود. وقتی گفتگو در جامعه رواج پیدا کند و کسی از ابراز اندیشه‌ی درونی خود به خصوص اندیشه دینی خود ابایی نداشته باشد، گفتگو پیرامون اندیشه دینی به یک امر زنده در جامعه تبدیل شود، این متکلم است که از این رواج گفتگو بیشترین بهره را می‌برد و به راحتی و بدون دردسر به ذهن جامعه و اندیشه دینی جامعه دسترسی پیدا می‌کند.

رواج گفتگو‌های دینی در بین مردم ارتقای ویژه‌ای به کلام خواهد زد که به راحتی این رشد در کلام پدید نخواهد آمد و شاید بتوان گفت از وظایف یک متکلم این است که به این رواج دامن بزند و بستر‌های آن را فراهم کند.

آزاداندیشی نان شب متکلّم

حضرت آقا در اولین نشست الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت، چهار عرصه برای پیشرفت برمی‌شمارند؛ یکی از این عرصه‌ها فکر است و ایشان فکر را مهم‌تر از علم می‌دانند. و بیان می‌کنند که باید یک جامعه‌ی متفکر پدید بیاوریم.

برای داشتن یک جامعه متفکر و فرهیخته با یک فهم فاخر، نیاز است در میان مردم گفتگوی دینی رواج پیدا کند، چنانچه که در صدر اسلام گفتگوی دینی رایج بود این گفتگوی دینی کلام خوانده می‌شد.

با توجه به تعریفی که از کلام می‌شود که کلام با ذهن مردم کار دارد و متکلّم دائما در حال رصد ذهن مردم و جامعه است و از آن توصیف عمیقی دارد و برای جامعه طعام معرفتی تولید می‌کند، طعامی که پشتیبان حیات جامعه و مردم است؛ متکلم اولا برای رصد ذهن‌ها به شدت نیازمند رقم‌ خوردن گفتگوی دینی است تا آنچه در ضمیر مردم است برایش قابل دسترسی باشد و راحت‌تر به آن برسد. متکلم برای آنکه عطش‌ها را بفهمد و همچنین ایده‌های اولیه را از مردم بگیرد، نیازمند پیوند خوردن به این گفتگوی دینی است که باید بین مردم رایج شود.

و دوما کلام علم ذهن‌پروری است و متکلم وظیفه‌ی ذهن‌پروری جامعه را دارد و این ذهن‌پروری از طریقه‌ی گفتگو است، متکلم ناچار است که به گفتگو دامن بزند و اگر می‌خواهد این گفتگو واقعی باشد و نه تصنعی، باید در بستری آزاداندیش به گفتگو رو بیاورد والّا اگر آزاداندیشی نباشد، به هیچ وجه نمی‌توان به گفتگوی واقعی رسید.

آزاداندیشی یعنی از بند اسارت قیودی که در مقام اندیشه مانع هستند، رهایی یابیم؛ قیودی مانند تقلید، ترس، تعلقات، عادات و … هدف آزاداندیشی حقیقت است لذا گفتگو به ویژه‌ی گفتگوی آزاداندیشانه جایگاه‌ویژه‌ای پیدا می‌کند و آزاداندیشی جامعه برای متکلم از نان شب هم واجب‌تر می‌شود.