گام های پیشرفت امام 2

در دو نوشته قبل از دو زوایه اداره انقلاب را بعد از سال 57 تصویر کردیم، از جهتی ظرفیت بالای انقلاب اسلامی این امکان را به مردم می داد که اراده خود را این بار در ساخت کشور سامان بخشی کنند در نتیجه حرکت های جدید مانند جهاد سازندگی ، کمیته امداد، نهضت سواد  آموزی از بطن شور و حرارت انقلاب برخواست از سو دیگر حضرت اما با تعریف رسالت های سیاسی جدید مانند قانون اساسی، انتخابات جمهوری اسلامی نگذاشت از این حرارت و شور انقلاب در نقطه ای متمرکز بهره برد.

 

امام چگونه با ساختارهای که میراث سال ها استعمار کشور بود مواجه کرد و چگونه توانست از این ساختارها برای پیش برد انقلاب بهره ببرد؟ ساختارهای استعماری با آدم های طاغوتی چنان تفرعنی بر حیات انسان ایرانی پیدا کرده بودند که علاوه بر افکار عمومی اراده های عمومی را نیز به تسخیر خود کشیدند. ساختارهای که بنا نبود مشکلی را ازجامعه ایرانی حل کند بلکه بنا بود در وابستگی به قاهریت اراده خارجی اهداف همان اراده را نیز محقق کنند.

قد اول امام بعد از خروج از شاه در مواجه با ساختار زدودن و ریشه کن کردن هرگونه اراده طاغوتی از نظام کشور بود. امام در سخنرانی های متعدد خطاب به مسولین کشور مطالبه اخراج فاسقین و منافقین و فضله های طاغوت گذشته را دارند. و اساسا تا این چنین اراده انسانی حاکم بر جامعه باشد مسیر اصلاحی را نمی بیننند.

 

مهم ترین خصیصه این اراده طاغوتی گردن کشی و  حالت استکباری بود که عیال خود داشت، و نه درد مردم را می فهمید و نه به سراغ درد های آنان می رفت و هیچ گره ای با مردم نخورده نبود و فاقد هر گونه پشتوانه مردمی شده بود. به همین خاطر امام در ابتدای انقلاب دست و پای شیطان بزرگ را  برید. و اراده کانونی ساختارهای کشور را در خدمت انقلاب گرفت.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها