مقایسه سه روش محقق کننده مردم سالاری در نظریه استاد، با سه هدف تربیتی در نظریه استاد علی صفایی

?مقایسه سه روش محقق کننده مردم سالاری در نظریه استاد با سه هدف تربیتی در نظریه استاد علی صفایی (عین صاد)?

?در یادداشت گذشته بیان شد که جناب استاد، سه مولفه و مطلوبیت برای تحقق و ایجاد مردم سالاری ذکر کرده اند که عبارت اند از: آزاد اندیشی، اخوت و زندگی گرایی.
? با توجه به اینکه هدف کار کلامی، در حقیقت یک کار تربیتی برای هدایت مردم است، شاید بتوان از نظریات اندیشمندان تربیتی استفاده کرد.
? یکی از این اندیشمندان، جناب استاد علی صفایی است. استاد صفایی که انسان را به دو دوره قبل از بلوغ و بعد از بلوغ تقسیم می کنند، برای دوره قبل از بلوغ، اهدافی ذکر می کنند. (البته باید توجه داشت که مراد استاد صفایی از بلوغ، بلوغ جنسی و سن تکلیف نیست بلکه مراد بلوغ فکری است). حال مسأله این است که آیا می توان از طرح استاد صفایی در مورد اهداف تربیتی قبل از بلوغ برای اهداف و روش رساندن مردم به عقلانیت استفاده کرد؟
? جناب استاد صفایی سه هدف برای قبل از بلوغ ذکر می کنند: 1)شخصیت و خودباوری، 2)حریت و آزادمنشی و 3)تفکر و تحلیل
?در ارزیابی نظریه استاد صفایی و مقایسه آن با طرح استاد، چند نکته به نظر می رسد:
1- نظریه استاد صفایی، نظریه ای برای تربیتی است که لزوما اجتماعی و کلان نیست. شاید بتوان گفت که بیشتر فردی است. اما ایده فرهنگی جناب استاد، اساسا یک ایده تربیتی اجتماعی است.
2- این سه هدف در نظریه استاد صفایی، کلان روش هایی هستند برای تحقق هدف واکسینه شدن متربی و برخوردار شدن از امکاناتی که به واسطه آنها به سمت کمال حرکت خواهد کرد. و سه روش آزاداندیشی، اخوت و زندگی گرایی برای تحقق مردم سالاری و عقلانیت است.
3- شاید بتوان حریت و آزادمنشی را با آزاداندیشی قریب دانست. یعنی هردو به یک حقیقت اشاره دارند.
4- با تأمل شاید این را هم بتوان گفت که شخصیت و خودباوری ای که استاد صفایی بیان کرده اند، با اخوت و مواسات حاصل می شود. چراکه اخوت و مواساتی که استاد بیان کرده اند، بهترین نوع شخصیت و هویت را برای جامعه رقم می زند که چه بسا به مراتب قوی تر و عمیق تر از خودباوری در یک فرد است.
5- روش تفکر و تحلیل در طرح جناب استاد نیامده است. آیا تفکر و تحلیل برای تحقق عقلانیت و مردم سالاری از اهمیت بالایی برخوردار نیست؟ و یا اینکه جناب استاد، این امر را در آزاداندیشی می بینند؟ اگر جوابمان مثبت باشد یعنی آزاداندیشی دربردارنده هردوی حریت و تفکر است؛ درحالیکه حریت، یک ویژگی شخصیتی است که موطن آن بیشتر قلب است درحالیکه تفکر یک مهارت ذهنی است که موطن آن عقل است. و به نظر می رسد این دو در آزاداندیشی جمع نیستند. لذا لزوما هر متفکری، آزادمنش و حتی آزاد اندیش نیست. لذا به نظر می رسد آزاداندیشی با تفکر متفاوت است.
6- هدف زندگی گرایی که در طرح استاد ذکر شده، در طرح استاد صفایی نیست. دقیقا زندگی گرایی به چه مطلوبیت عمیقی اشاره می کند که استاد آن را به این مقدار مهم دانسته اند و در عرض آزاداندشی و اخوت آورده اند؟

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها