دو چالش آزاداندیشی برای انتخاب آن به عنوان راهبرد مردم سالاری (3)

? دو چالش آزاداندیشی برای انتخاب آن به عنوان راهبرد مردم سالاری (3)?

? بررسی مسأله دوم: آیا هدف نهایی هدایت تمام انسان ها، این است که انسانها تماما از روی اندیشه و عقل، انتخاب و عمل کنند؟

1- عمل انسان متأثر از چند عامل است: وراثت – تیپ شخصیت (اگر این عامل را بپذیریم) – آموزش – فرهنگ عمومی جامعه – تربیت – تفکر

2- هدف اصلی هدایت انسانها چیست؟
? به نظر می رسد هدف، این است که انسان از روی تفکر، بطور آزاد اراده و عمل کند نه از روی تأثر از تربیت و آموزش و فرهنگ و جو عمومی و غیره. بنابراین می توانیم بگوییم هرچه انسان عملش متأثر از امری غیر از فکر باشد، وزن اختیار و آزادی اش کم شده است.

3- آیا این هدف برای همه انسانها یکسان است؟

? اول: یک احتمال این است که بگوییم بله؛ یعنی دین برنامه اش برای تمام انسان ها با همه تفاوت های استعدادی، هدایتی است که کاملا از روی تفکر و اندیشه باشد. لذا هرچه حضور اندیشه و تفکر کمتر باشد، درجه ایمان ضعیفتر و کمتر است و مطلوب نهایی دین این است که کاری کند که همه انسانها، تماما از روی اندیشه، انتخاب کنند و عمل کنند.

? دوم: احتمال دیگر این است که بگوییم خیر؛ با توجه به اینکه حد و سعه وجودی انسانها باهم متفاوت است، نقطه هدف در هدایت انسانها و جوامع باهم متفاوت می شود. یعنی لازم نیست انسانهایی که از سطح بالای عقلانی برخودارد نیستند، رفتارشان تماما از روی عقل و تفکر باشد.
و بخاطر همین است که ائمه در پاسخ به سوالات افراد مختلف، پاسخ های مختلفی به قدر عقول آنها می دادند. ائمه برای بعضی استدلالی برای اثبات خداوند یا صفات او می آوردند که از نظر منطقی، جوابی برهانی نبوده بلکه جدلی بوده است و آن شخص هم با همان جواب جدلی، قانع می شده است. چرا ائمه جواب برهانی تام را به آنها نمی دادند؟ به نظر بخاطر این بوده که آن افراد، سعه وجودیشان در حدی نبوده است که لازم باشد بطور قطعی و برهانی خدا را اثبات کنند و بپذیرد.
(شاید شاید بتوانیم بگوییم گاهی نخبگی عقلی در حالت بدوی، پیچیدگی هایی را درک می کند که بخاطر آن، فطرت تحت الشعاع قرار میگیرد و مقداری از کار می افتد درحالیکه بعضی از انسانهایی که ذهنشان، ساده است و پیچیدگی ها را درک نمی کند، راحت تر بطور فطری حقایق را می فهمند و می پذیرند.)
بر این اساس چه بسا بتوانیم بگوییم، نقطه هدف بعضی از انسانها، این است که تماما متأثر از عقلشان باشند ولی نقطه هدف نهایی بعضی دیگر از انسانها، هدایت آنها با حکومت و فرهنگ عمومی است.

4- بناء بر احتمال اول، آزاداندیشی بهترین راهبرد است ولی بناء بر احتمال دوم، آزاداندیشی بهترین راهبرد برای دسته اول است ولی بهترین راهبرد برای دسته دوم، گفتمان سازی و فرهنگ سازی است.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها