نقدی بر مشخصات

#جلسه_371
#مشخصات_اسلام
#محمد_امامی
#یادداشت_85
#نقدی_بر_مشخصات
#جلسه_371

?چند وقت قبل نقدی درباب این که کتاب مشخصات اسلام حامل منطقی خاص و و آشکار نیست نوشتم ، و هر چه خواننده بیشتر به دقت و کاوش می پردازد، این سوال بیشتر با او همراه است، چرا شهیداین بحث را مطرح کرد؟ شهید کجا را هدف گرفته و آن هدف چه مختصاتی دارد.؟

همان طور که قبلا نوشتم این کتاب بیشتر فهرستی از شاخص های اسلام است و اصلا بر ای این نیامده که مایز شاخصه های اسلام را پژوهش کند. اما حتی اگر فرض بگیریم که با فهرستی از مشخصات مواجه هستیم، میتوان نقد های دیگری هم کرد.

1. اگر بنا داریم فهرستی از مشخصات را بنویسیم، باید گزاره های ایدئولوژیک را به گونه ای تقریر کنیم که چسبیده و مماس با نظریه سازی باشد. و نه این که صرفا توصیفی از گزاره ها ایدلوژیک بکنیم. ربا، رشوه، احتکار، کار، اشتغال و حرفه از سوی شهید صرفا توصیف شد و اصلا به خواننده کمک نمی کرد که نظریه اسلامی در آن گزاره را بدست بیاورد. مثلا در احتکار و رشوه فرصت مناسبی بود تا با استفاده از همین احکام فقهی اشاره ای به به نحوه نسبت حکومت و بازار کند. نظریه ای که به عنوان نظریه رقیب بازار آزاد مطرح میشود . یا در مثال ربا شهید به خود ربا اشاره کرد واما هیچ اشاره ای به عقد دین نکرد، تا ذهن خواننده را به نظریه اسلامی در باب شروع کار نزدیک کند.

2. کتاب مشخصات اسلام ما را با یک کل منطبق بر هم آشنا نمی سازد. انگار جهان بینی اسلام سویه ای دارد و گزاره های ایدئولوژیک اسلام سویه ای دیگر. گزاره های ایدئولوژیک اسلام صورت جهان بینی نیست و جهان بینی اسلام دقیقا مشخص نیست از چه صحنه ای پیشتیبانی میکند.درحالیکه در کتاب روح توحید نفی عبودیت غیر خدا این منطق منطبق برهم را بیشتر لمس و شهود میکنیم.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها