عقیده یعنی چه و آزادی عقیده صحیح است یا خیر

???? عقیده یعنی چه و آزادی عقیده صحیح است یا خیر????

???? اگر تعریف آزاداندیشی، این است که اندیشه، از قیود و تعصبات آزاد باشد، پس تعریف آزادی عقیده هم یعنی، عقیده از قیود و تعصبات آزاد باشد. در این صورت آیا می توانیم بگوییم ما قائل به آزادی عقیده هستیم؟
چراکه در این صورت آزادی عقیده یعنی عقیده در گرو چیزی غیر از حق نباشد همانطور آزاداندیشی را اینگونه معنا کردیم که اندیشه در گرو چیزی غیر از حق و واقع نباشد

???? شاید بتوان این پاسخ را داد که میان آزاداندیشی و آزادی عقیده تفاوت است. و آن این است که صفت آزادی برای اندیشه، در حقیقت صفت توضیحی است نه احترازی. یعنی اندیشه زمان اندیشه است که آزاد و با انگیزه فقط دریافت حق، باشد و الا اگر در گرو تعصب و چیز دیگری باشد، اساسا اندیشه نیست بلکه یک پویشی ذهنی و ابزاری مانند کامپیوتر است.
اندیشیدن مترادف با تفکر و تحقیق است. در ماهیت تفکر و تحقیق، به دنبال حق و واقع بودن، شرط است. اگر کسی پویشی ذهنی انجام دهد ولی به دنبال حل یک امر واقعی و حق نباشد، اساسا تفکر نکرده است.
اما عقیده اینگونه نیست. عقیده مانند اندیشه نیست که قید به دنبال واقع و حق بودن در ذاتش نهفته باشد. عقیده می تواند به هر چیزی شکل بگیرد. عقیده یک گره قلبی به یک گزاره است. و می تواند از روی اموری چون تعصب و سنت و میلهای سطحی و غیره شکل گرفته باشد.

????اما سوال این است که آیا انسان می تواند به گزاره ای که از روی اندیشه و حق جویی به آن نرسیده، عقیده پیدا کند؟ مثلا کسی که می داند حق با ولایت، ولی الله است ولی هدف و خواسته اش، رسیدن به نفسانیتش است، آیا این فرد می تواند به عدم ولایت ولی الله، عقیده و باور پیدا کند؟
شاید بتوان گفت اتفاقی که در درون این شخص می افتد، عقیده به باطل نیست بلکه عدم عقیده به حق است. اگر کسی حقی را در مقام اندیشه و عقل بفهمد ولی آن را به مرحله قلبش نرساند و یا به تعبیر دیگر، قلبش در برابر آن حق کرنش نکند، عقیده به حق در او شکل نگرفته است. اما دیگر عقیده به باطل هم در او شکل نگرفته است. چون انسان اساسا نسبت به یک گزاره غیر حقیقی نمی تواند عقیده پیدا کند. همانطوری که اندیشه بدون حرکت آزادانه، اساسا اندیشه نسیت. و بروزات این شخص، صرفا عدم عمل به حق است نه اینکه به امر غیر حق، عقیده پیدا کرده باشد. در این صورت همانطور که اندیشه را آزاد دانستیم، نتیجه آن را هم باید آزاد بدانم.
مگر اینکه بگوییم عقیده باطل یعنی گره و خواست قلبی نسبت به هدفی به انگیزه خود نه به انگیزه حق. در این صورت عقیده باطل معنادار است. درنتیجه باید بگوییم عقیده آزاد نیست.

بنابراین آزاد بودن یا نبودن عقیده، به معنا و تعریف عقیده بستگی دارد. عقیده، خواست قلبی است یا کرنش در برابر یک گزاره ذهنی؟

#سید_ابراهیم_رضوی
#آزاداندیشی
#یادداشت 102

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها