چرا شیعه به سمت گفتمان جامع حرکت نکرده است؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#احمد_قوی
#یادداشت_3
#جلسه_133
چرا شیعه به سمت گفتمان جامع حرکت نکرده است؟
نمی دانم این استقرا چقدر تام است ولی به گمان من وقتی یک جوان حزب اللهی با هزار امید و آرزو پایش را داخل حوزه میگذارد اولین چیزی که به صورت خیلی جدی آزارش میدهد عدم فهم جامع از دین و روح کلی شریعت است!
همین زاویه نگاه می تواند ما را به بازخوانی انتقادی تراث سوق بدهد. و همواره این سوال پیش روی ما باشد که چرا در تراث ما این مساله حیاتی مغفول واقع شده؟
از ضعف و قوت های احتمالی که بگذریم شاید یکی از عوامل موثر بر این پدیده این بوده باشد که شیعه همواره دغدغه استناد به متن داشته و تا جای ممکن از “رای” (تحلیل های شخصی) پرهیز میکرده. تا جایی که یکی از نوامیس هویتی فقه امامیه همین مساله است.
جناب کشی در رجال ماجرایی را نقل میکند که در آن حضرت صادق ع حد وسط برتری یک فقیه امامی (محمدبن مسلم) بر یک فقیه از عامه را اتخاذ از سنت و استناد به نص قرار میدهند
فقال (علیه السلام) إذا صرت إلى الكوفة فأتيت ابن أبي ليلى فقل له أسألك عن ثلاث مسائل لا تفتيني فيها بالقياس و لا تقول قال أصحابنا …(رجال کشی ص 163)
این مولفه در تمام تاریخ امتداد پیدا کرده تا جایی که حتی در عصر حاضر و پس از انقلاب اسلامی هم مباحثی مثل مقاصد شریعت و حتی تنقیح مناط هم در بین اهل سنت به مراتب پررنگتر از فضای شیعه است چرا که آن ها به راحتی به تحلیل ها و استشمام هایی که از روح شریعت دارند میدان می دهند!
بنابراین در بازخوانی و تحلیل تراث این عنصر نیز باید به مورد توجه قرار بگیرد و الا ممکن است دچار خودزنی افراطی و تحلیل های دور از واقع شویم.
شاید یکی از ید بیضاهایی که حضرت امام به رخ کشید همین بود که توانست با حفظ اصالت و پایبندی به نص مساله فهم کلی از روح شریعت را در حرکت خود لحاظ کند.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها