اسلام معنا بخش و یا اسلام هویت بخش

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#اسلام_هویت_بخش
#اسلام_معنا_بخش
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_11
#جلسه_165

 

اسلام معنا بخش و یا اسلام هویت بخش

دوگانه ای در خوانش از اسلام در بین روشنفکران و نواندیشان دینی وجود دارد و این است که اسلام و توحید کانه یک هویت مستقل هست که وقتی در فرد و جامعه حلول پیدا می کند برای او نظامات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و … درست می کند و یا اینکه اسلام و توحید همانند یک روح معنا هستند که فقط نوع نگرش کلی انسان را عوض می کند و عرضه اندام در بعد نظامات مختلف برای جامعه ندارد.
اما این دو گانه را از جهات مختلف می شود مورد دقت نظر قرار دهیم.

جهت اول : تقریر دقیق خوانش ها
در خوانش اول سعی بر این است که استقلال هویتی اسلام حفظ شود و آن را برنامه ای جامع و کامل برای اداره زندگی بشر چه در ساحت فردی و چه در ساحت اجتماعی نشان دهد. و سعی شود از دل دین ساختار و سازه های مختلفی را برای اداره جامعه معرفی کند.
اما در خوانش دوم اسلام اصلا یک برنامه و روش برای اداره حیات بشری نیست. و اساسا اسلام در این خوانش یک طعم دهنده است یک عینکی برای ساختارها و سازه های هر قوم و قبیله و جامعه ای .

جهت دوم : تفاوت دو خوانش
اگر بخواهیم کمی رادیکال ببینیم ، در خوانش دوم عملا اسلام یک دین سکولار می شود و اسلام ورژن جدید مسیحیت و روحانیت بدل پاپ خواهد شد. و اسلام در نهایت یک معنای فرهنگی خواهد بود که در جامعه رواج خواهد داشت .
اما خوانش اول به شدت با سکولاریزه شدن دین مبارزه می کند و سعی خود را بر این میگذارد که اسلام عنصری فعال در حیات بشری نشان دهد و فعالانه در عرصه های مختلف حضور پیدا کند و …

جهت سوم : دعوای ساختار محوری
مسئله ای که در این دو خوانش مطرح است افراط در ساختار محوری است . هر دو خوانش به دنبال ساختار می باشند یکی به دنبال کشف ساختار ها در اسلام و دیگری به دنبال انکار این ساختار ها در اسلام و تبعیت از ساختار های موجود در خارج.
نکته ای که در این جا باید به آن توجه کرد آیا این حد از توجه به ساختار خود بازی کردن در زمین علوم انسانی غربی نمی باشد. چرا که ساختار محوری در ادبیات علوم انسانی غربی به شدت مورد توجه است و اینکه هر دو گروه سعی می کنند با این ادبیات با دین و اسلام مواجه شوند خود جای تامل دارد.

جهت چهارم: طرفداران هر دیدگاه
در فضای امروز جامعه نخبگانی دو گروه هستند که طرفدار اندیشه دوم یعنی اسلام به عنوان یک روح معنا هستند . یکی چپ های اسلامی که همثال میلاد دخانچی در آن قلم می زنند و یکی هم لیبرال های اسلامی که عبدالکریم سروش ها در آن نظریه پردازی می کنند. و اما در سمت دیگر برخی از اندیشمندان حوزوی چون استاد خسروپناه و اراکی و … سعی بر تقریر این خوانش هستندکه اسلام یک هویت مستقل است و دارای نظامات اجتماعی می باشد.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها