انقلاب و کلان استفهام تاریخ

تحقیق و کاوش ازجواب دین درباره نسبت او با مختصات علم روز، پاسخ به پرسش نسبت ثابت و متغیر و نسبت انسان وجهان کنونی با مقتضیات زمان، مساله ای بزرگ و پر اهتمام برای اندیشمندان انقلاب اسلامی بوده است.

“کتاب اسلام و مقتضیات زمان” شهید مطهری،مقدمه رساله ا”لفتوی الواضحة” شهید صدر  بخشی از تلاش دهه های پیش از انقلاب برای پاسخ به این مساله است. و به قول دکتر دنیوی این مساله چنان چتر کلانی برای دیگر مسائل انداخته که فرتوت شدن و پیر شدن کمترین تحفه برای دغدغه مندان این عرصه است.

 

اما انقلاب اسلامی به عنوان یک تحول سیاسی در روبنا و یک تحول انسانی در زیر بنا بشریت چه نسبتی با این پرسش دارد؟ آیا انقلاب اسلامی به عنوان یک فعل الهی و یک پدیده الهی پاسخی است به این سوال ژرف و عمیق؟ آیا اساسا انقلاب اسلامی این سوال را به رسمیت می شناسد؟به چه میزان در مختصات بیانات امام در طی حرکت انقلاب به این مساله پرداخته شده است؟

 

به نظر نگارنده انقلاب اسلامی قطعا در بطن خود و در دلالت های خود پاسخ به نسبت علم و دین و این که هر کدام به چه میزان آغوش برای دیگر باز می کند پیدا می شود، اما جواب مباشر به این پرسش نیست بلکه اساسا کلان استفهام تاریخ را نه تناسب علم با دین بلکه کلان پرسش تاریخی را در اصل ولایت الهی و حدود ثغور آن در تقابل با ولایت غیر توحید و کفر قرار می دهد.

 

از این نظرگاه سوال از نسبت علم و دین هر چند سوالی است به جا و دارای اصالت اما در آن برهه و حتی در برهه کنونی موطن صدور آن را از دستگاه کفر و تحت ولایت کفر می داند و سعی دارد  پس از استقرار ولایت الهی به این پرسش و پرسش های کلان دیگر پاسخ دهد.

 

 

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها