تاملی در خاستگاه صدور «ایده های مادر»

ایده فرهنگی مادر؛ از اولین چیزهایی که در مواجهه با این گزاره به ذهن متبادر میشود، اصل رویکرد و زاویه نگاه و تحلیل راهبردی است که در پس این گزاره خوابیده است. این مهم است که وقتی میخواهیم درباره یک کلان پدیده اجتماعی و بلکه یکی از ساحت های زیست اجتماعی تحلیلی ارائه دهیم و ایده ای برای اصلاح و ارتقای وضعیت آن پیشنهاد دهیم، چگونه و با چه آرایش ذهنی به آن مینگریم؟ به تعبیر دیگر هندسه ای که از آن پدیده ها انتزاع میکنیم و بر اساس آن الگو  و طرحواره به قضاوت، توصیف و توصیه در رابطه با آن پدیده میپردازیم نقش بی بدیل و تعیین کننده ای دارد. البته که متاسفانه معمولا در تحلیل ها و طراحی های اجتماعی به این مساله کم توجهی میشود و یا دررابطه با سهل اندیشانه برخورد میشود و اساسا زیر بنا بودن آن و بلکه منفعت آن نفی میشود. از جمله ویژگی های استاد فلاح این است که به شدت معتقد و مقید به داشتن الگوی مفهومی و هندسه وار دیدن پدیده های اجتماعی هستند. از جمله آن ها این نگاه مرکز ثقل بینی، توجه به رستنگاه ها و ریشه ها(و مشتی چیزهای دیگر!)است که در مقام توصیه های راهبردی خود را در طرح “ایده های مادر” نشان میدهد.لذا خاستگاه صدور این طرح ها را میتوان در نوع ساختار ذهنی و پدیدارشناسی متفکر جستجو کرد. بنظر خود اصل اینطور دیدن جای تامل و دقت و مباحثه بیشتر و در صورت مطلوبیت جای توصیه جدی به جبهه انقلاب و خصوصا نخبگان آن در اتخاد این رویکرد دارد. قابل توجه اینکه، این مساله “الگو و مدل مفهومی” خود ممکن است یکی از ملزومات و مقدمات مساله حیاتی “وحدت گفتمانی” در جبهه باشد و تا در این ناحیه به اشتراک خوبی نرسیم، اشتراک در برداشت ها و توصیه های راهبردی خیالی خام باشد.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها