کلام کلاسیک مسبب غرور جامعه دینی و سکولاریسم و خلوص گرایی

بسم الله الرحمن الرحیم

      • کلام کلاسیک همیشه در صدد دفاع از عقاید دینی خویش بوده و به تبع این دفاع، عقاید خود را بر همه اعتقادات مهیمن و مسیطر می داند.
      • این نگاه در کلام کلاسیک، سبب غرور جامعه دینی و خلوص گرایی در جامعه، میان دین مداران می شود. چرا که در این اندیشه دینی، دین مداران دائما خود را افراد برتر در جامعه می دانند. و علت این برتری را به صرف افکار و عقاید خویش می دانند.
      • نتیجه این خلوص گرایی و احساس برتری بر دیگران به سبب عقاید، چیزی جز سکولاریسم نمی باشد. چرا که جامعه ای که به صرف داشتن عقاید برتر، خود را برتر بداند، دیگر دغدغه فعل دینی نداشته و این منجر به عدم جریان دین در افعال جامعه می شود.
      • و ازطرف دیگر به سبب روحیه خلوص گرایی که نتیجه این خود برتر بینی می باشد، دغدغه گسترش جریان اجتماعی خویش را نداشته و به جای جذب اغیار به خود، دائما خود را در نزاع با آن ها می بیند.
      • خروجی این نگاه، جریان های کلامی می باشد که در ادبیات امروزه، به جریان های برائتی مشهور هستند. و دائما خود را موظف به اثبات برتری اعتقادی خویش می دانند ولی برای خود در اجرای دین در مناسبات اجتماعی وظیفه ایقائل نیستند. و این کلام چیزی جز سکولاریسم را بسط و گسترش نمی دهد.
      • نکته: شاید بتوان حامد کاشانی را نماینده همین کلام دانست. البته که این تطبیق تشکیکی می باشد و لزوما به معنای تام آن نمی باشد اما از دید حقیر خروجی کلام و عقاید حامد کاشانی نیز از این معضل در امان نیست. ( این تطبیق با نگاه رادیکال بیان شده است )

برای دیدن بازخورد استاد فلاح کلیک‌رنجه فرمایید!

الف.
«کلام کلاسیک» اصطلاح با کلاسی است!
کلام کلاسیک یعنی چه؟(!)

بد نیست توضیحی داده شود؛ چون اصطلاح خوبی به نظر می رسد.

ب.
“آهنگ کلام، رویکرد تدافعی صد درصدی و طبعاً اظهار یک موضع ایمانی متقن و بی تردید نیازمند حسّ «انتم الاعلون»ی است و همین باعث غرور در جامعۀ دینی می شود.

این احساس برتری نتیجه ای جز سکولاریزم ندارد(!؟)”

خیلی جالب بود!

ج.
خود ایشان ربط بین این ماست و آن دروازه را توضیح می دهند؛ می گویند :

“جامعه ای که به صرف داشتن عقاید برتر، خود را برتر بداند، دیگر دغدغه فعل دینی نداشته و این منجر به عدم جریان دین در افعال جامعه می شود.
و ازطرف دیگر به سبب روحیه خلوص گرایی که نتیجه این خود برتر بینی می باشد، دغدغه گسترش جریان اجتماعی خویش را نداشته و به جای جذب اغیار به خود، دائما خود را در نزاع با آن ها می بیند.”

در واقع به نظر می رسد از نظر یادداشت نویس محترم «عدم جریان دین در افعال جامعه» یک سکولاریسم عملی است، که به تعبیر استاد مطهری از «سکولاریزم نظری» خطرناکتر است.

د.
خروجی این نگاه جریانهای کلامی برائتی شمرده شده که دائماً مشغول اثبات برتری اندیشه های خود هستند، ولی در اجرای دین در مناسبات اجتماعی وظیفه ای بر دوش خود احساس نمی کنند.

ه.
حتماً این ایده جالب و مسرت بخش بود و جای تشکر هم داشت، ولی درست هم بود؟

3 1 رای
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها