#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_24
#جلسه_216

با توجه به اهمیت ادعا شده برای صناعت گفتمان بسیار مناسب و به جاست که شواهدی از به کارگیری یا اشاره به این صناعت در قرآن کریم، سنت و یا تاریخ و .. بیان کنیم.

شواهد قرآنی

برخی محققین بر این گمان اند که در برخی از استعمالات ماده ی «قول» در قرآن کریم از قبیل «یقولون»، « قالوا » و … ردپای گفتمان به معنای مصطلح در این جا قابل رویت است.

برخی دیگر نیز مساله ی « امر به معروف » و « نهی از منکر » را مطرح میکنند و معتقدند که این فریضه ی فرهنگی پیوندی تنگاتنگ با صناعت گفتمان دارد.

برخی نیز معتقدند که در آنجا که صناعت خطابه مورد استعمال قرار گرفته باشد، با توجه به اینکه خطابه ابتناء بر مقبولات عامه و .. دارد، پدیده ی گفتمان سازی قابل رویت است.

اما به نظر می رسد فارغ از آن که بتوان فرمولی منضبط و کلی برای به دست آوری شواهد قرآنی گفتمان یا گفتمان سازی ارائه کرد، می توان با عنایت به کاربرد گفتمان و جایگاه راهبردی آن – با مراجعه به حکایت هایی که قرآن کریم از نهضت های انبیاء (ع) و دعوت های ایشان بیان فرموده است – به صورتی روشن تر ردپایی از گفتمان و گفتمان سازی یافت.

به عنوان مثال در داستان محاجه ی حضرت ابراهیم (ع) با قوم خویش، می توان مساله ی گفتمان سازی « لزوم پرهیز از پرستش عاجز و آفل » را ردیابی کرد. گفتمانی که پوشش دهنده ی گسترش یکتاپرستی است.

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_26
#جلسه_216

شاهد تاریخی از اهل باطل

در کتاب انسان 250 ساله به نقل از حضرت آقا در تحلیل عملکرد فرهنگی خلفای اموی و مروانی، و بیان اینکه چگونه علیرغم تنافی فسق و فجور و ظلم های دستگاه حاکم با تعالیم اسلامی، باز هم حکومت این ها بر مسلمین دوام می یافت چنین آمده است:

بعضی از سلاطین و زمامدارانی که به عنوان خلافت پیغمبر ص بر سر کار آمدند – مثل بنی امیه و مروانی ها – این ها به هیچ وجه شایسته ی آن نبودند که بر جامعه ی اسلامی حکومت کنند و در دوران زمامداری خودشان انواع فسق و ظلم و فساد و تبعیض و جهل و خلاصه انحرفا های گوناگون وجود داشت. اگر قرار بود احکام اسلامی و آیات قرآنی همان طوری که هست، برای مردم تبیین بشود، امکان ادامه ی حکومت و زمامداری و قبضه کردن قدرت برای این ها نبود؛ این بود که دست به تحریف می زدند. حالا تحریف را هم از چندین راه انجام می دادند. یکی اش این بود که بعضی از فقها و علما و قراء و چهره های موجه و اینها را می فریفتند و در کنار خود نگاه می داشتند، به آن ها پول می دادند یا آن ها را می ترساندند. بعضی را با طمع، بعضی را با ترس وادار می کردند که همان چیزی را که مورد علاقه ی آن ها ست درب ین مردم ترویج کنند. لذا شما اگر به تاریخ یکی دو قرن اول اسلام نگاه کنید، یک منظره ی عجیبی می بینید؛ این قدر چهره ی معروف قدس و تقوی و علم، انسان می بیند که اینها در خدمت حکام و زمامدارانِ جور بودند و یک احکام عجیب و غریبی را این ها به نام اسلام به خورد مردم میدادند.

و در اینجا با ذکر مثال معنای اولی الامر که یعنی هر کسی که به هر وسیله ای مسلط بشود ولو آن وسیله زور و خونریزی و … باشد، شاهدی بر عقاید باطل ترویج یافته می آورند. سپس یک راه دیگر تحریف را که بیانات خود حکام است ذکر می کنند و نهایتا می فرمایند : یک حرفی را یک فکری را یک مبنایی را همین طوری مطرح میکردند به نام اسلام و به صورت فرهنگ رایج در می آوردند و این در همه جای دنیای اسلام هی گفته می شد، هی تکرار می شد، هی دهان به دهان می گشت، تا می شد ذهنیت مردم. مثل اینکه بعضی از سرداران دستگاه عبدالملک مثل حجاج و اینها معتقد بودند یا این جور اظهار می کردند که خلافت از نبوت بالاتر است؛ …. عامل اصلی ادامه ی سلطه ی بنی امیه و بنی عباس و مانع اصلی حکومت حق اسلامی همین فرهنگ غلطی بود که بر ذهن های مردم حاکم بود.

قرابت این تحلیل با آنچه در تبیین گفتمان ذکر شد بسیار واضح است. گو آنکه ایشان معتقدند خلفای بنی امیه و بنی مروان برای استحکام و استمرار حکومتشان « خلافت از نبوت بالاتر است » را گفتمان می کردند. و دقیقا آن چه در توضیح فرآیند گسترش این ذهنیت بیان شده است مشخص می کند که عناصر هویت بخش گفتمان در این مساله تامین شده اند .

اقدام مادر: استمرار حاکمیت
گفتمان پوششی: خلافت از نبوت بالاتر است

#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_صحرایی
#واکاوی_هویت
#ارتباط_هویت_و_انفعال_مبتنی_بر_فطریات
#یادداشت_21
#جلسه_216

سوال: چگونه بحران هویت سبب انفعال میشود؟
بعنوان مثال در مورد ما طلبه ها دقیقا الان چی نداریم و چگونه این نداشته مان دارد سبب زمین نشستن مان می شود. همه حرص میخوریم و غر میزنیم اما کاری نمی کنیم.
در واکاوی این مساله به نظر رسید هویت از جنس احساس است.
اگر بخواهیم احساس هویت را بر فطریاتی که مرحوم شاه آبادی در کتاب شذرات در موردشان بحث کرده اند تطبیق دهیم از میان فطریاتی که ایشان ذکر کرده اند یعنی علاقه به خویش(بدلیل عشقش به کمال)،تکیه بر رای ناشی از علم، حرّیت ناشی از قدرت بر اجرای مقاصد،راحت طلبی و سکون ناشی از وجدان معشوق تطبیق دهیم
مساله هویت بر قدرت انکشاف حقایق و قدرت بر اجرای مقاصد منطبق است.
یعنی احساس بی هویتی در واقع همان احساس بی علمی در مقام رای و بی قدرتی در مقام عمل است.
وقتی انسان احساس کرد بر کشف حقیقت توانایی ندارد قدرت تصمیم گیری از او سلب می شود و وقتی احساس کرد قدرتی بر اجرای مقاصدش ندارد حرّیت او سلب می شود و او آمادگی کامل برای استظلال و پذیرفتن استعمار را پیدا میکند.
خلاصه اینکه بی هویتی یعنی بی اعتمادی به علم و رای خود و اعتقاد به اینکه من نمی توانم که نتیجه این دو میشود بی اعتمادی به رای و قدرت خود و نتیجه این دو می شود سکون و انفعال.
الان ما طلبه ها احساس میکنیم که نه تصمیم مان درست است و نه قدرت انجام کار درست را داریم و این منشا انفعال ماست.

بسم الله الرحمن الرحیم

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#مرتضی_قربانی
#یادداشت_24
#جلسه_216
#قرب_سلوکی
#شریعت_اسلامی
#موهبت_الهی

🔶غایت و سیاست کلی کارهای فرهنگی و تربیتی

غایت کارهای فرهنگی و تربیتی قرب سلوکی به اوست. بهترین و سریعترین روش برای رسیدن به قرب سلوکی حضرت حق، التفات به قرب وریدی حضرت حق است.
اگر انسان به این معرفت برسد که خداوند او را احاطه کرده است و اوست که آن به آن هستی می‌بخشد و اوست که عالِم به همه چیز قبل تحقق آن است دیگر غیر او چه جایگاهی دارد. دیگر غیر او چه شان و اهمیتی دارد. غیر او عدمی بیش نیست و همه می‌دانند که عدم هم قابل اعتنا نیست.
با التفات مدام به پُر بودن عالَم از خدا است که انسان خالص می‌شود و جهت وحدتی‌اش بر کثراتش غلبه می‌کند.
در یک خط می‌توان گفت که تنها کار انسان التفات تام به مبداء یعنی حضرت وجود است.
اما چنین توجه و التفاتی به راحتی میسر نمی‌شود و نیاز به برنامه و تمرین دارد.
دین اسلام تنها برنامه‌ای است که می‌تواند به صورت فوج فوج انسان‌ها را به قرب برساند و آنها را موحد سازد. دین اسلام همان روش و سبک زندگیست. این دین موهبتی از جانب باری تعالی است.
خداوند متعال با شناختی که از نوع بشر دارد روشی را پیشنهاد داده است که عموم مردم با عمل به آن به صورت تدریجی حس حضور و توجه به او را تجربه و تمرین می‌‌کنند. برای مثال به نماز این عمل آسمانی به صورت چند بار در روز دستور داده است تا انسان خرد خرد حس رویارویی با او را تجربه کند. به انسان گفته است تا همیشه به سمت جهتی خاص بایستد و حضور او را درک کند تا کم‌کم حضورش را در تمام جهات حس کند.
از طرفی همین نماز میزان اندازه‌گیری توجه شخص به خدا تا قبل نماز است. زیرا انسانی که در ساعات قبل نماز اشتغال به خدا نداشته و شغلش غیر خدا بوده در نماز نمی‌تواند به صورت خاص با او گفتوگوی کند و فقط جسد او در مقابل خدا ایستاده است یا نهایتا مقداری از نماز را درک می‌کند.

سیاست کلی شریعت بر این است که انسان‌ها به صورت گروهی و تدریجی و نرم حس حضور خدا را درک کنند تا در نهایت به آن غایت مهم برسند.

بسم الله الرحمن الرحیم

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#مرتضی_قربانی
#یادداشت_26
#جلسه_216

🔶اولین آگاهی برای خود سازی

همان طور که هر سیستم و نظامی از قواعدی برخوردار است، تکوین و نظام عالم هم دارای قواعد و قوانینی است.
در ادبیات فلسفی و تاریخی به این قوانین، سنت نیز گفته می شود. یکی از سنت‌های تکوین تدریج و استمرار است. یعنی عالم به صورت تدریجی دگرگون می‌شود به عبارت دیگر عالم در حال حرکت است و این حرکت و دگرگونی به صورت دفعی نیست. سیستم خلقت به گونه‌یست که نمی‌توان یک دفعه‌ای دانه‌ای را به میوه تبدیل کرد بلکه دانه در گذر فرآیندی به میوه تبدیل می‌شود که این فرآیند به صورت تدریجی حاصل می‌شود. یا مثلا نوزاد یک دفعه شروع به راه رفتن و سخنرانی نمی‌کند او به تدریج و استمرار راه می‌رود و سخن می‌گوید. یا نطفه با تدریج در بستری مناسب به انسان تبدیل می‌شود.
فرآیند خودسازی و رشد جامع نیز از این قاعده مستثنی نیست. به عبارت دیگر انسان باید بداند که تعلیم و تربیت و تهذیب، دارای فرآیندی تدریجی و مستمرند تا به نتیجه برسند. انسان برای رسیدن به قوت و کمال در تمام شئون خود باید با در نظر گرفتن سنت تدریج برنامه ریزی کند. انسان اگر از دوران کودکی به صورت تدریجی مهارت‌ها و آموزش‌هایی را کسب نکند مجبور است در سنین بالا برای آنها وقت بگذارد؛ زیرا هیچ چیزی نیست مگر آنکه به تدریج بدست می‌آید. پس نباید از خود و دیگران توقع رشد یک شبه داشت زیرا این خواسته خلاف سنت تکوین است.
منظور ما از اولین آگاهی برای خودسازی فهم این نکته است که بشر باید بداند انسان شدن سیر تدریجی در بستر خود دارد لذا باید با برنامه ریزی و استمرار و حوصله به خودسازی و رشد جامع بپردازد. شایان ذکر است که با تامل در دستورات دینی چه دستورات روزانه و چه دستورات دیگرش پی به سنت تدریج برای رسیدن به اوج کمال برده می‌شود.

چند نمونه از قانون تدریج در عالم:
۱. انسان برای رشد ماهیچه‌ها و عضلانی شدن بدن نیاز به زمان دارد.
۲. انسان برای تقویت حافظه‌ی خود نیاز به تمرین و استمرار دارد.
۳. انسان برای کسب مهارت تند خوانی نیاز به تمرین و استمرار دارد.
۴. انسان برای ایجاد روحیه شجاعت و ایثار نیاز به تمرین و تدریج دارد.
و…
به صورت کلی می‌‌توان گفت که هیچ فضیلتی در انسان به اوج خود نمی‌رسد مگر با تمرین و تدریج، بنابراین ضرورت دارد برای رسیدن به اوج کمال برنامه ریزی داشت.
یکی از فوائد علم به سنت تدریج مغنتم شمردن فرصت‌ و اوقات است. زیرا تنها با حراست از آنات است که می‌توان به رشد رسید. یکی دیگر از فوائد چنین فهمی جلوگیری از یاس و عجله است زیرا شخص دیگر می‌داند که یک شبه نمی‌توان به ثمر رسید و باید صبوری کند و نباید از خود توقع زیادی داشته باشد.

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#حمیدرضاشب_بویی
#یادداشت_45
#جلسه_216
#اهمیت_حضور_در_خط_مقدم

در روایتی از امام زین العابدین هست که ما قبل از “هرچیزی” به فرزندانمان جهاد نبی را یاد میدهیم

این نشان میدهد که سلوک توحیدی نیز در ظرف جهاد محقق خواهد شد.

تقدم جهاد بر هر تربیتی باید مورد بررسی و تحقیق کلام انقلابی باشد

جهاد طبق قول حضرت اقا در حلقه سوم انسان ۲۵۰ ساله ان حرکتی است که نسبتش با دشمن کاملا روشن و واضح باشد.
برای جهاد باید موقفی را انتخاب کرد که بتوان درگیری را خوب تصویر کرد و خوب روایت کرد.

اگر موقفی که در آن قرار میگیریم صرفا تخیل درگیری به ما میدهد همان نگاه های پشت خطیها است که دلشان میخواهد در خط قرار بگیرند ولی چون دل و جرات و تاب فشارها و اتش های خط را ندارند دائما به دنبال تقدیرها و تئوری سازی های اهمیت فعالیت پشت خطی ها هستند.

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#حمیدرضاشب_بویی
#یادداشت_46
#جلسه_216
#آسیب_شناسی_عدم_ارتباط_با_بیانیه_گام_دوم_بعد_از_گذشت_دو_سال

📌 تنظیم رویکرد به پدیده ها از آنجا که اگر متناسب و درخور آن پدیده نباشد، انسان را به وادی تحیر و حتی غفلت خواهد کشاند، بسیار ضرورت دارد. ضرورت این امر تا حدی است که می توان یکی از ابزار شناختی دشمن در به اختلال کشاندن ادراک، همین موضوع دانست.

📌 با مقدمه ای که گذشت، می بایست بیانیه گام دوم را نیز به عنوان یک پدیده، رویکرد متناسب آن را اخذ کرد. مطالب و شروح مختلفی بر این مکتوب ارزشمند و مهم عبور کرده است که تفاوت مطالب و برداشت ها ناشی از متفاوت بودن رویکرد به آن است.

✒️ شهید مطهری می فرمایند: «به طور كلى اسلام همه چيز را از بالا مى‌‏بيند. ممكن است يك ديد غير اسلامى با ديد اسلامى در متن يكى باشد ولى در شكل دو چيز باشد؛ اسلام آن را با يك شكل، از يك ديد و از يك نظرگاه مى‌‏بيند و ديگرى همان را از نظرگاه ديگرى ‏مى‌‏بيند.»
شهید عزیز این مطلب را در ذیل عنوان اندیشه توحیدی مطرح می فرمایند به این معنا که یکی از المان‌های اندیشه توحیدی داشتن همین رویکرد از بالا به پدیده ها است و اتفاقا از این نوع رویکرد به دنبال اخذ قوانین و چهارچوب ها هستند تا بتوان جهان را با قوانین کلی مورد نظر قرار داد.

✒️ از طرفی دیگر می توان فهمید که در یک اندیشه توحیدی، از آن رو که همه اجزای عالم به صورت پیوسته ای به هم مرتبط و اثرگذار دیده می شود، لذا از بالادیده شدن این پدیده ها سیر حرکت و ادبیات معنایی به آنها می دهد که بدون در دست داشتن این ادبیات نمی توان اجزا را درست و درخور شانشان ترجمه و تفسیر کرد.

💠 با توجه به اینکه رهبری انقلاب جایگاهی است که نظرگاه او به پدیده ها باید دائما در بستر اندیشه توحیدی و هم چنین یک افق دور و بلند باشد، لذا می توان این را پذیرفت که بیانیه گام دوم نیز از آن دست پدیده های مکتوبی است که اگر کسی فارغ از این اندیشه توحیدی و رویکرد متناسب آن اخذ نکند مطمئنا دچار اختلال در شناخت و ادراک مفاهیم عمیق و راهبردی اش خواهد شد.

💠 در ابتدای بیانیه، وارد مرحله دوم تمدن سازی شدن مژده ای است که سکوی رهبری از سنگر دیده بانی اش اعلام میدارد و اتفاقا از همین جنس مژده ها است که می توان فهمید، این متن از یک جایگاه بسیار بلند و بالا با نظرگاهی حداقل 40 ساله به تولید ادبیات پرداخته است.

💠 قطعا اگر بپذیریم این نظرگاه، همان جایگاهی است که رهبری را به سمت تنظیم یک بیاینه برای تکمیل بخش دوم تمدن اسلامی کشانده است، در آن موقف قرار نگرفتن و نسبت گیری کردن با بیانیه در نظرگاهی غیر از یک افق بلند در حدود 40 سال، قدرت مفاهمه را سلب می کند.
نگاه و گارد تمدنی گرفتن، رویکردی است که اگر کسی بتواند از این دریچه به پدیده هایی که ظرفیت خوانش تمدنی دارند بنگرد مطئمنا بسیاری از شاخصه های تحلیلی او ویرایش خورده و قطعا به گونه ای دیگر به امور رسیدگی می کند.

🔴 به نظر می آید در دومین سالروز صدور بیانیه گام دوم، اینکه چرا نتوانسته ایم به صورتی شایسته به این رساله ارزشمند رسیدگی کنیم که حاصل عمر، دیده بانی و راهبری دقیق ذیل اندیشه توحیدی حکیمی فرزانه است، نداشتن همین نوع مواجهه و نسبت گیری با بیانیه گام دوم است.

‼️ شاید بد نباشد به مثالی اشاره کنم تا قدری منظور به وضوح بیشتری برسد؛ اگر تصور کنیم که کودکی را با قدی کوتاه و جسمی نحیف در صحنه درگیری جدی قرار داده باشیم و حتی خود آن کودک به اقتضائات مختلف تربیتی از نبوغی برخوردار شده باشد که بتواند متوجه شود که درگیری جدی است به همین جهت مشتاقانه پا به صحنه درگیری گذاشته باشد، اگر مهماتی که در یک کوله پشتی در اختیارش قرار می گیرد شامل تعدادی از سلاح های پیشرفته و حتی موشک هایی که قابلیت تخریب و نقطه زنی بالایی دارند، باشد، با این که این کوله پشتی از غنای کافی برای یک درگیری با وسعت مشخص برخوردار است اما همین که او این کوله را بر پشت خود قرار میدهد و شروع به دویدن به سمت دشمن می کند، به شدت احساس خستگی از ناحیه تمامی اعضای بدنش می کند، دردهای ناشی از این خستگی آن قدر بر او مستولی می شود که قدمی نیست که بردارد و آه وناله ای از این همه سنگینی کوله پشتی اش بلند نکند، و از آن رو که قد او اجازه نمیدهد که از پشت خاکریز نظر به تحرکات دشمنش داشته باشد و هرچه نزدیک تر می شود وسعت این دید کمتر می شود، چه بسا فراموشش شود برای درگیریی جدی این کوله پشتی پرمهمات را به کول کشیده و دیگر چشمش یاری دیدن دشمن و درگیری را نکند و ناگهان همه آن مهمات را در نزدیکی دشمن به زمین رها کند.

🔴 شاید وضعیت بسیار افرادی که هنوز نتوانسته با بیانیه ارتباطی عینی، ملموس و جدی بگیرند مانند همین کودکی است که در نزدیکی نبرد، کوله پشتی پر مهماتشان را رها می کنند، باشد؛ در صورتی که باید دقت کرد اگر قبل از دویدن، قدری بر رشد بدنی و جسمی و بلند قدتر شدنش توجه شده بود، او به این راحتی خطر دشمن را به هر سطح خستگی از یاد نمی برد و همین که دائما چشم به تحرکات دشمن داشت و آتش هایش را که میدید صبر و تحمل آن خستگی برایش سهل می شد.

🔵 نداشتن نظرگاه تمدنی و افق بلند 40 ساله، برای روبه رو شدن با بیانیه، اولین خطای راهبردی است که به نظر می آید در این دوسال بخشی از نخبگان ما با آن مواجه بودند و اتفاقا آن کسانی که خیلی غیرمعمول و غیرعرفی به صورت انفرادی برای جدی گرفته شدن این بیانیه فریادها می کشند به دلیل داشتن همین نظرگاه و رویکرد است و چون سعی کرده اند خود را به نگاه های با عمق بلند، بالا بکشند و دیدشان از درگیری دشمن با جبهه حق لحظه ای برداشته نشود، در این مدت لحظه ای نبوده که بتوانند چشم برهم بزنند و از لوازم تحقق این بیانیه بحث و منازعه نکنند.

🔶 امیدواریم که هرچه بهتر و سریع تر، اجتماعی الهی بتواند در این نظرگاه با بیانیه ارزشمند و فاخر گام دوم ارتباط هایی ملموس و پرحرارت گرفته تا همان طور که مژده نوید بخش گذر از بخش اول تمدن سازی همه را مسرور کرد، شاهد و سامع مژده گذر از مراحل بعدی آن تا رسیدن به تمدن نوین اسلامی باشیم.

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_67
#جلسه_216
#بیانیه_گام_دوم

🔰بیانیه و ما ادراک البیانیه
تقریری مأموریت گرا و راهبردی از بیانیه گام دوم

🔴ثقل دعوت راهبردی بیانیه گام دوم چه نیست؟
ثقل دعوت راهبردی بیانیه گام دوم
روایت دستاوردها نیست.
دولت جوان حزب اللهی که رئیس جمهورش حزب اللهی باشد نیست.
جوانگرایی در بدنه مدیریت کشور نیست.
نظام انقلابی نیست.
و ….

💠چگونه ثقل دعوت راهبردی رهبری را بفهمیم؟

🔸فهم ثقل دعوت راهبردی رهبری در گرو شناخت و فهم اندیشه های بنیادین و حقیقت انقلاب اسلامی و اهداف آن می باشد. همچنین ظرف صدور بیانیه گام دوم را بایستی به درستی شناخت وگرنه ره به جایی نمی بریم.

◀️عزم جوهره انسانیت است و عزم و اراده اجتماعی و ملی جان مایه پیشرفت همه جانبه و حقیقی است.

◀️یکتا موعظه الهی برای تمام اعصار به بشر نیز متکی به همین مبناست: قیام لله

◀️انقلاب اسلامی نیز مبتنی بر همین حقیقت رقم خورد. به عبارت دیگر حقیقت انقلاب اسلامی چیزی جز قیام لله نبوده و نیست. قیام لله جمعی مردم ایران برای نفی طاغوت و اثبات حاکمیت الله.

🔸ظرف صدور بیانیه گام دوم را موارد ذیل می توان دانست:

◀️انقلاب اسلامی در آستانه چهل سالگی انقلاب اسلامی و عمر جمهوری اسلامی است. نشانه های بلوغ عقلانی مردم ایران در آستانه چهل سالگی انقلاب به چشم می خورد ؛ به همین دلیل میتوان گام دوم را فصل بلوغ و شکوفایی و رسش مردم ایران دانست.

◀️هدف انقلاب اسلامی چالش با نظام سلطه و ساخت ایران اسلامی الگوی پیشرفته می باشد.

◀️جمهوری اسلامی محمل دو نظام حکمرانی می باشد: نظام دیوانسالاری و نظام امت-امامت ؛

◀️تاریخ جمهوری اسلامی نشان داده برای دستیابی به هدف ساخت ایران اسلامی الگوی پیشرفته بایستی از طریق نظام امت-امامت عمل کرد چرا که فرمان آتش به اختیار نیز دال بر همین سخن می باشد . درگیری با نظام سلطه چیزی جز هدر رفت زمان و سرمایه ها نمی باشد. بایستی نظام دیوانسالار را در دل نظام امت-امامت استحاله کرد.

◀️فلذا تحقق ایران اسلامی الگوی پیشرفته نه با راهبرد درگیری با نظام دیوانسالار یا رخنه پوشی این نظام – که رویه مرسوم برخی نهادهای سیاستگذاری و اندیشکده ها می باشد و نتیجه ای جز فربگی نظام دیوانسالار ندارد – بلکه از طریق تقویت نظام امت-امت بایستی دنبال کرد.

◀️فلذا این بیانیه در بستر و ظرف امت-امامت صادر شده است. این بیانیه خطاب به مردم ایران خاصه جوانان این مرز و بوم است.

◀️از سوی دیگر بخش اعظم جمعیتی ایران در وضعیت کنونی جوان هستند.

💠ثقل دعوت راهبردی بیانیه گام دوم

◀️بیانیه گام دوم یک فعل راهبردی از جانب رهبری حکیم است. رهبری که امام است. ولایت و سرپرستی امت ایران را بر عهده دارد.

بیانیه گام دوم به عنوان یک فعل راهبردی غرض و ثقلی دارد و آن چیزی نیست جز:

🌹 قیام جوانان برای ساختن ایران 🌹

◀️به عبارت دیگر ما به دنبال ساخت ایران اسلامی الگوی پیشرفته از طریق نظام امت-امت هستیم و راهبرد تقویت و افزایش بهره وری این نظام قیام جوانان می باشد. این حرف هر چند ساده است اما دریا دریا حکمت از دل آن می جوشد.

◀️دعوت راهبردی قیام جوانان برای ساختن ایران
– یعنی پروژه آینده تمدنی ایران اسلامی؛

– یعنی عصای موسوی همگرایی جبهه انقلاب اسلامی در دریای ظلمت سیطره تمدن طاغوتی غرب؛

– یعنی ید بیضای تصمیم سازی سازمان های عریض و طویل انقلابی جمهوری اسلامی؛

– یعنی خلق یک رستاخیز تمدنی؛

– یعنی کشت طوفان علیه هژمونی آمریکا؛

– یعنی به چالش کشیدن یک تاریخ تعریف از انسان؛

– یعنی صورتبندی یک حیات متعالیه؛

– یعنی تکمیل پروژه مهندسی دنیا بر اساس دین؛

– یعنی امامت دین مر دنیا را بر مدار هویت شیعی؛

– یعنی اثاره دفائن عقول؛

– یعنی بازآفرینی تجربیات ناب گام اول انقلاب؛

– یعنی استفاده حداکثری از فرصت پنجره طلایی کشور؛

– یعنی گام نهادن در تحقق #انتم_الاعلون؛

– یعنی به زیر کشیدن نظام سلطه و اظهار دین حق(لیظهره علی الدین کله)؛

– یعنی احداث مسیری برای برآمدن #دولت_پیشرفت؛

-یعنی معماری حکمرانی نوین اسلامی ایرانی؛

– یعنی اتصال به عالم خیال و مثال و فردای مثالی را صورت محقق بخشیدن.

💠مواصفات این دعوت یعنی قیام جوانان برای ساختن ایران:
◀️ مهمترین اقدام انقلاب اسلامی است؛

◀️ این اقدام نه انفعال؛ بلکه خود فعالیت است؛

◀️ این اقدام خود انقلاب اسلامیست (روح انقلاب در این اقدام است)؛

◀️ این اقدام را محصول تمام سالهای پیشین میدانیم؛

◀️ تمام اوضاع نامناسب کشور را نعمتی در این راستا می دانیم؛

◀️ پیشنهاد این اقدام از دل حکمت ولی بیرون آمده است.

◀️ این اقدام برآورنده گفتمان پیشرفت است.

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استکبار
#مهدی_خداپرست
#یادداشت_16
#جلسه_216

♦️نجات از سردرگمی هویتی

ادامه یادداشت قبل👇
🔸اگر بخواهیم پاسخ به این اشکال را در مباحث خود استاد بیابیم، ممکن است، راه حل و توصیه این باشد که «اکنون جبهه انقلاب به یک #نقطه و #چشمه_تولید_اندیشه_و_عزم_انقلابی بیش از همه چیز محتاج است»؛ این گزاره ارزش راهبردی بسیار بالایی دارد. امروز مهمترین نیاز انقلاب اسلامی که میتواند #نقطه_ثقل_حل_مسائل و چالش ها باشد، تولید اندیشه و تبع آن #خلق_عزم_انقلابی_نو در جهت حرکت به سمت آرمان هاست.
از جمله ویژگی های این نقطه این است که مانند «#چشمه»است. یعنی همواره در حال جوشش و خلق و نو شدن است. ضمنا «#متزاید» نیز هست. یعنی انگار به تدریج دبی آب جوشان از این چشمه زیاد و زیادتر میشود و قوت و قدرت تولید آن فزونی می یابد.
از دیگر ویژگی های این نقطه این است که «#پایدار» است. الان صحنه به یک #دعوت_پایدار احتیاج دارد. در شرایطی که صحنه جبهه انقلاب پر شده است از #دعوت_ها_و_عزم_های_موقتی_ناپایدار و #در_معرض_تغییر_و_تحولات اساسی، یک دعوت پایدار به شدت میتواند #الهام_بخش و به تدریج #اقتدار_آفرین باشد.
الان واقعا بچه های انقلابی – خصوصا آن هایی که از حریت بیشتری برخوردار هستند و آرمان جویانه تر به دنبال نقش آفرینی هستند و متسلبانه و یا از سر عادت به امر روتینی مشغول نیستند – #گیج و #گنگ هستند. نمی دانند روی کدام نقط باید بیشتر تمرکز کنند، سرمایه ها را بیشتر در کجاها خرج کنند و کجا را فعلا رها کنند؟ بقیه جبهه انقلاب و بعد سایر مردم را به چه چیزی دعوت کنند؟ چه حرف و ایده نویی را برای افزایش گستره اثرگذاری خود رو کنند؟ و انبوهی از سوالات بی پاسخ دیگر.
عمده کارها #پروژه_ای شده است. نیروه ها در هر دوره ای بنا به اقتضائات و بعضا حتی دغدغه های نخبگانی ویژه، مشغول به پروژه ای هستند که پس از مدتی به دلایل متعدد از جمله نگرفتن کار، #کمبود_نیروی_انسانی پای کار، #خلاء_تئوریک و نظری، #عدم_همراهی_محیط با آن دغدغه و مساله و یا #مسائل_سازمانی و اداری و #رفت_و_آمد_مدیران و تغییر در سلایق و رویکردها و… پروژه سرش هم می آید و #پروژه_جدیدی سر و کله اش پیدا میشود. الحمدلله شرایط کشور ما هم به گونه ای هست که همیشه در لحظه حساس کنونی هستیم و دغدغه خلاء پروژه ای را نداریم!
در این میان حقیقتا نیاز به یک دعوت و دغدغه پایدار برای جبهه احساس میشود.

🔻این یادداشت ادامه دارد. ان شاءالله می‌خواهیم به سایر ویژگی های این سازه راهبردی بپردازیم.