آیا ادعای آقای حیدری صرفا خلاف مصلحت است و نه واقعیت؟!

#یادداشت
#یادداشت_22
#احمد_قوی
#جلسه_161
#وحدت #تکفیر #شیعه #سنی #آیت_الله_اراکی #سید_کمال_حیدری

آیا ادعای آقای حیدری صرفا خلاف مصلحت است و نه واقعیت؟!

آن چیزی که در فضای نخبگانی و افکار عمومی به تکفیر مشهور شده و تصویر آن به عنوان یک پدیده مذموم در اذهان نقش بسته ،عبارت است از خارج دانستن سایر مسلمان ها از دایره دین و معامله ی غیرمسلمان با آن ها در عرصه حیات اجتماعی سیاسی اقتصادی و فرهنگی. بنابراین صرف این که یک جریان به تکفیری بودن متهم شود اذهان عموم را به این سمت سوق خواهد داد که این جریان جان و مال سایر مسلمین را محترم نمی شمارد ، ازدواج با آنها و ذبیحه آن ها را حلال ندانسته و…
اما در مقابل مفاهیمی تشکیکی از قبیل کفر باطنی و شرک غیر ظاهر و… که مستلزم احکام شرعی کفر و شرک نیستند اساسا ملاک تکفیری بودن محسوب نمی شوند.
از طرفی منتسب کردن این قبیل مفاهیم به افراد و جریانات مخصوص به غیر شیعیان نمی شود. بر اساس تحلیل هایی از این دست هر فرد (چه شیعه و چه غیر شیعه) به میزانی که مراتب ایمانش ناقص باشد و یا به میزانی که در اعمال خود از اوامر الهی تبعیت نکرده و نیت غیر الهی داشته باشد مشمول کفر و شرک خواهد بود.به عنوان مثال در قرآن کریم هر کسی به غیر ما انزل الله حکم کند کافر محسوب می شود. بر این اساس تمامی حکام و مدیران سکولار در دنیای اسلام که به غیر ما انزل الله حکم می کنند کافر محسوب می شوند ولی هیچ فقیهی (حداقل در بین شیعه) قائل به خروج این افراد از اسلام و معامله غیر مسلمان با این افراد نیست.
ناگفته پیداست که اضافه کردن قید “باطنی” به هیچ وجه در فضای افکار عمومی و رسانه، معنای معهود تکفیر و قبح شدید آن را از بین نخواهد برد.

روش_شناسی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#حق_برابر_انسانها_در_رابطه_با_نعیم_جهان
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_20
#جلسه_161
#روش_شناسی

🔹مدخل

🔲مولف محترم ابتدا سعی دارد چند اصطلاح کیلدی را برای مخاطب تعریف وتبیین کند وبه اصطلاح مبادی تصوریه بحث را روشن کند.

🔸مبادی تصوریه:

🔺هستی شناسی
🔺انسان شناسی
🔺خاشناسی

🔲در گام دوم به سراغ رابطه های که بین این سه گزاره هست می رود و رابطه ها را تبیین می کند رابطه انسان ها با یکدیگر رابطه انسان ها با خدا و نعم موجود و…

🔲درگام سوم تمام این روابط را در یک نظام تعریف کرده و از آن به دکترین اجتماعی اسلام نام می برند

تا اینجای که بحث کردیم
این سیر ادامه دارد…

وح نگاری سلبی چقدر کشش دارد؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_63
#جلسه_161

💠 روح نگاری سلبی چقدر کشش دارد؟ (2) [پیشنهاد تغییر سلب به ایجاب]

☑️ سوال دیگری که در مورد روح نگاری سلبی مطرح است این است که این سلب تا کجا دوام می آورد؟ یعنی آیا واقعا در مراتب بالای عبودیت همچنان این نفی و سلب حضور دارد یا یک جایی تمام می شود؟ به عبارتی آیا تنزیه و تشبیه که در کنار هم هستند تا آخر همینطور هستند یا یک جایی دیگر تنزیه تمام می شود و فقط می ماند تشبیه؟

🔺 چیزی که ابتدائا به نظر می رسد این است که رویکرد تنزیهی و سلبی تا آخر نمی آید و عبد در سیر و سلوک به سمت خداوند به جایی می تواند برسد که واقعا از همه نوع عبودیت غیر خدا که می شود تصور کرد (حتی در راقی ترین شکل آن که توجه به غیر خدا نیز عبودیت باشد) رها می شود، و اینقدر پاک می شود که دیگر به هیچ نحو عبودیت غیر خدا برای او تصور ندارد، او از همه طواغیت و مستکبرین بیرونی و درونی گذر کرده است و اساسا از منطقه نفسانیت و انانیت گذر کرده است، لذا است که اینجا دیگر سلب و نفی ای باقی نمی ماند، دیگر غیری نمی ماند که توحید او نفی این غیر باشد؛ و از آن به بعد نیز سیر و سلوک او ادامه خواهد داشت.
🔺 لذا باید گفت که تنزیه تا آخر نمی آید و یک جایی تمام می شود، و از آنجا ست که فقط تشبیه است و تشبیه و تشبیه!
🔹 لذا می توان گفت که سلب که اصالت ندارد، پست این سلب یک اثباتی است که او اصیل است، اوست که حقیقت توحید است. و از همینجا می شود پیشنهاد کرد که همین مقاله یا مقاله دیگری داشته باشیم که #روح_توحید را نفی و سلب معنا نکند بلکه نام آ« باشد #روح_توحید_عبودیت_انحصاری_خدا که لازمه صریح و روشن آن #نفی_عبودیت_غیر_خدا بشود؛ نه مثل الان که روح توحید به شکل سلبی و نفی ای معنا شده است، حالا باید بیاییم شبهاتی را پاسخ بدهیم که در جایی که این نفی حاصل شد آیا همچنان روح توحید باقی مانده است و یا روح توحید حاصل شده است. چون ممکن است #نفی_عبودیت_غیر_خدا به تمامه صورت بگیرد ولی #عبودیت_خدا به تمامه صورت نگرفته باشد، چون در نهایت ما عبد هستیم و مخلوق و از دایره وجودی خود نمی توانیم خارج شویم بعلاوه او حق است و بی نهایت و امکان تکنه به ذات او هیچ وقت برای غیر او حاصل نخواهد شد که بخواهد #حق_معرفت و به تبع آن #حق_عبادت او را به جا بیاورد. که رسول الله ص فرمود: مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ وَ مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ

وحدت- تکفیر

#یادداشت
#یادداشت_20
#احمد_قوی
#جلسه_160
# وحدت #تکفیر #شیعه #سنی #آیت_الله_اراکی #سید_کمال_حیدری

✅ قبول دارم که نوع مواجهه و چگونگی تعامل با غیر شیعیان مساله اصلی روز و حتی یکی از مسائل جدی افکار عمومی جامعه ما نیست. حتی در بین خواص هم این موضوع جزء مسائل اساسی و دعواهای همیشگی محسوب نمی شود و حداکثر سالی چند روز به آن پرداخته می شود. آن هم در لایه پاسخ به افراطی گری های جریان شیرازی!
با این وجود بسیاری از اندیشمندان معاقدند که حل و فصل این مساله و نوع مواجهه با آن در رویکرد تمدنی جایگاه ویژه ای دارد فلذا یکی از زیرساختهای نگاه تمدنی از آب در آوردن این ماجراست. بنابراین این مساله آن چنان هم بی اهمیت نیست و باید به آن پرداخت
ولی واقعیت این اس که در این مساله بین جریان انقلابی تکلیف مشخص است و همه میدانند که ماجرا و بایدها و نبایدهایش از چه قرار است.
فلذا از اساس دعوایی پیش نمی آید تا بخواهد تبدیل شود به مساله ذهن امت حزب الله. (شبیه آنچیزی که در عدالت مواسات دیدیم)
در این بین حتی انتقادات جریان طرفدار #وحدت_حداکثری به جناب #کاشانی هم به اختلاف بین بخشی از جوانان انقلابی دغدغا مند با یک خطیب انقلابی متمایل به جریان سنتی تحلیل خواهد شد.
اما این پایان کار نبود و آنهایی که دستی بر آتش داشتند می دانستند که این آرامش به مثابه آتش زیرخاکستر و آرامش قبل از طوفان است.
واقعیت آن است که دعوا در دل جریان معتقد به گفتمان انقلاب و طرفدار تقریب بسیار جدی و زیرساختی است. و این اختلافات هرازچندگاهی خود را در موضوعات مختلف نشان می دهد. اگرچه که هنوز به مرحله شکاف عمیق گفتمانی در بین عموم جبهه انقلاب نرسیده است.

ان شاء الله ادامه دارد…

دنیای امروز به کدام سخن بیشتر توجه می کند؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#ایمان_نیک_گفتار
#یادداشت_8
#جلسه_160

❤️ قلب جامعه و سخن فراگیر 🗣

🔅عنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ كَانَ النَّاطِقُ يُؤَدِّي عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ كَانَ النَّاطِقُ يُؤَدِّي عَنِ الشَّيْطَانِ فَقَدْ عَبَدَ الشَّيْطَان‏

💠دنیای امروز به کدام سخن بیشتر توجه می کند؟

این معیار و ملاک ما برای سنجش توحیدی یا مشرکانه بودن جوامع است

🔺جامعه ای که حق و حقیقت کانون توجهش باشد جامعه ای توحیدیست. «فَذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ»
🔺اما اگر دل مشغولی جامعه وهمیاتی باشد که شیاطین برای او زمزمه میکنند و زینت می بخشند آن جامعه بنده ی شیطان و محکوم به شرک و کفر است «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُورِيَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما» «بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ»

قلب را از آن جهت قلب میگویند که دائما در حال تغییر و انقلاب است، گاهی به زمین نظر میکند و گاهی به آسمان تا زمانی که از مرتبه ی نفسی خارج شده و دیگر جذب سخنان غیر الهی نشود
حال و روز قلب جامعه چگونه است؟ جذب کدام سخن می شود؟ چه چیزهایی بیشتر توجه او را جلب می کند؟
سینما؟ سلبریتی؟ نوید افکاری؟ عصر جدید؟ رهبری؟ شجریان؟ کرونا؟ دعواهای سیاسی؟ فوتبال؟ محرومین؟ مبارزه؟ یا…
اگر می خواهیم جامعه را متحول ببینیم چاره ای نیست جز اینکه کانون توجه آن را عوض کنیم و سخنی نو برایش به ارمغان بیاوریم.
کدام سخن نو می تواند قلب جامعه ما را فتح کند؟

توحید؟!

روح نگاری سلبی چقدر کشش دارد؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_63
#جلسه_161

💠 روح نگاری سلبی چقدر کشش دارد؟ (2) [پیشنهاد تغییر سلب به ایجاب]

☑️ سوال دیگری که در مورد روح نگاری سلبی مطرح است این است که این سلب تا کجا دوام می آورد؟ یعنی آیا واقعا در مراتب بالای عبودیت همچنان این نفی و سلب حضور دارد یا یک جایی تمام می شود؟ به عبارتی آیا تنزیه و تشبیه که در کنار هم هستند تا آخر همینطور هستند یا یک جایی دیگر تنزیه تمام می شود و فقط می ماند تشبیه؟

🔺 چیزی که ابتدائا به نظر می رسد این است که رویکرد تنزیهی و سلبی تا آخر نمی آید و عبد در سیر و سلوک به سمت خداوند به جایی می تواند برسد که واقعا از همه نوع عبودیت غیر خدا که می شود تصور کرد (حتی در راقی ترین شکل آن که توجه به غیر خدا نیز عبودیت باشد) رها می شود، و اینقدر پاک می شود که دیگر به هیچ نحو عبودیت غیر خدا برای او تصور ندارد، او از همه طواغیت و مستکبرین بیرونی و درونی گذر کرده است و اساسا از منطقه نفسانیت و انانیت گذر کرده است، لذا است که اینجا دیگر سلب و نفی ای باقی نمی ماند، دیگر غیری نمی ماند که توحید او نفی این غیر باشد؛ و از آن به بعد نیز سیر و سلوک او ادامه خواهد داشت.
🔺 لذا باید گفت که تنزیه تا آخر نمی آید و یک جایی تمام می شود، و از آنجا ست که فقط تشبیه است و تشبیه و تشبیه!
🔹 لذا می توان گفت که سلب که اصالت ندارد، پست این سلب یک اثباتی است که او اصیل است، اوست که حقیقت توحید است. و از همینجا می شود پیشنهاد کرد که همین مقاله یا مقاله دیگری داشته باشیم که #روح_توحید را نفی و سلب معنا نکند بلکه نام آ« باشد #روح_توحید_عبودیت_انحصاری_خدا که لازمه صریح و روشن آن #نفی_عبودیت_غیر_خدا بشود؛ نه مثل الان که روح توحید به شکل سلبی و نفی ای معنا شده است، حالا باید بیاییم شبهاتی را پاسخ بدهیم که در جایی که این نفی حاصل شد آیا همچنان روح توحید باقی مانده است و یا روح توحید حاصل شده است. چون ممکن است #نفی_عبودیت_غیر_خدا به تمامه صورت بگیرد ولی #عبودیت_خدا به تمامه صورت نگرفته باشد، چون در نهایت ما عبد هستیم و مخلوق و از دایره وجودی خود نمی توانیم خارج شویم بعلاوه او حق است و بی نهایت و امکان تکنه به ذات او هیچ وقت برای غیر او حاصل نخواهد شد که بخواهد #حق_معرفت و به تبع آن #حق_عبادت او را به جا بیاورد. که رسول الله ص فرمود: مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ وَ مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ
.

نقدهای ناظر به عمل

#یادداشت
#یادداشت_23
#احمد_قوی
#جلسه_161
#وحدت #تکفیر #شیعه #سنی #جبهه_انقلاب #هفته_وحدت #صدور_انقلاب #نگاه_جهانی #سید_کمال_حیدری

اما مساله اصلی آقای حیدری
از نقدهای ناظر به عمل ، نوع سیاست ورزی، رعایت مصالح در بیان مطالب و هوشمندی سیاسی در فضای اجتماعی که بگذریم ، آن چیزی که نقطه شروع اختلاف ایشان و منشا تمام این دعواها محسوب می شود، مبانی معرفتی و نوع خوانش ایشان از اندیشه اسلامی است!
خوانش متفاوتی که رد پای خود را در امثال نظریه “جواز تعبد به جمیع ادیان و مذاهب” و… میتوان مشاهده کرد. در واقع رویکرد علمی ایشان به گونه ای است که نتیجه آن “ادخال” مبانی معرفتی پلورالیسم در فکر اسلامی و رساندن حرفهای امثال سروش به مرزهای ادبیات فقه شیعه است.
فلذا نتیجه طبیعی آن فاصله گرفتن از جمهور متفکرین اسلامی است. طبیعتا هر چه جلوتر برویم از این دست چالش ها و اختلافات بیشتر خواهیم دید.
اما آن چیزی که به نظر می رسد از مساله شخص آقای حیدری ، اختلافات ایشان با حوزه و این دعواهای مصداقی مهم تر است ، نوع مناسباتی است که جریان انقلابی با این نوع اندیشه ها برقرار می کند.
اگر چه که در برخی موارد مثل همین ماجرای تقریب حرفهای ایشان برای دغدغه مندان امت اسلامی جذابیت های زیادی می تواند داشته باشد و حتی برخی دوستان این گرایشات را به عنوان مبانی و زیرساخت های وحدت پذیرفته و ترویج نمایند، ولی در نهایت ادامه مسیر نشان خواهد داد که این حرفها با مبانی معرفتی تفکر اسلامی ( از فلسفه گرفته تا خود قرآن) جور در نخواهد آمد. بنابراین جریان انقلابی که پیگیر تحقق آرمان های جهانی انقلاب است باید به تکیه گاههای نظری و معرفتی خود توجه بیشتری داشته باشد!

کتاب روح توحید

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#سیدمرتضی_شرافت
#یادداشت_19
#جلسه_160
#سخن_محوری

کتاب روح توحید و همچنین بخش توحید کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی، ویژگی های مشترکی دارند:
1. توحید به عنوان یک اعتقاد فعالانه و نه منفعلانه
2. توحید به عنوان یک اعتقاد جامع و امتدادی و نه یک اعتقاد صرف و مقطعی
3. توجه جدی به جنبه سلبی لا اله الا الله
4. توجه جدی به نتایج و آثار اعتقاد به توحید:
——نفی نظامات بشری
——نفی قوانین بشری
——نفی طاغوت و استکبار و شیطان
——نفی اختلافات طبقاتی
—-— و…
5. تاثیر توحید در انسان شناسی
6. توحید به عنوان ریشه مایه اصلی دین و سنگ زاویه پایه های دین

اگر بخواهیم غیر از عنوان دقیق و گویای کتاب، حرف دیگری بزنیم، شاید بتوان #سخن_محوری کتاب را «توجه فعالانه به آثار و نتایج سلبی و ایجابی اعتقاد به توحید» دانست.

ظرفیت_بینهایت_توحید

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#سعید_خورشیدی
#یادداشت_14
#جلسه_160
#سخن_محوری
#ظرفیت_بینهایت_توحید
بدیهی به نظر میرسد که یکی از ارکان به ثمرنشستن یک گفتمان ، تطابق دال مرکزی آن با خلأ محوری جامعه مخاطب اوست.
هر چقدر یک حقیقت ابعاد و جهات بیشتری داشته باشد، میتواند در شرایط متفاوت، دوال متعددی را تولید کرده و جلوه بدهد و در نتیجه ظرفیت بیشتری برای گفتمانسازی خواهد داشت.
هیج حقیقتی به اندازه توحید چنین ظرفیتی را از خود نشان نداده، حقیقت توحید در عین اینکه گفتمان مقاومت و گفتمان مبارزه را سامان میدهد ، در رواج گفتمان پیشرفت و سازندگی هم موفق است و کارآمد . تجلیات متعدد دارد …
شاید بتوان گفت جایگاهی ک کلمه الله جل جلاله در میان اسماء الهی دارد که جامع اسماء است و همه تجلیات و اسماء زیرمجموعه او هستند، همان جایگاه را توحید در میان معارف و فضیلت ها دارد و عدالت و احسان و کرامت و … همگی زیرمجموعه توحید قرار میگیرند.

خوانشی مبارزه خیز از توحید به عنوان سخن محوری دین؛ به عنوان تنها معنای صحیح توحید

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_61
#جلسه_160

💠 سخن محوری کتاب #روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا

☑️ خوانشی مبارزه خیز از توحید به عنوان سخن محوری دین؛ به عنوان تنها معنای صحیح توحید

🔺 تفاوت معنا داری که این تقریر از توحید که توسط مؤلف محترم صورت گرفته است با تقریرهای مرسوم در جهان اسلام (چه شیعه و چه سنی) وجود دارد این است که ایشان توحید را به نحوی معنا می کنند که لازمه بین و صریح آن درگیری و #مبارزه با همه طواغیت و مستکبران است؛
🔺 اسمی هم که خود ایشان انتخاب کردند با یک رویکرد سلبی همه آنچه غیر خدا محسوب می شود را نفی می کند و بعد هم این نفی را با قلم واضح و با معنا کردن عبادت به صورت مطلق اطاعت به درگیری با مستبکرین می کشاند؛
🔺 این ها همه نشان می دهد که تفاوت معنا دار این تقریر از توحید در #مبارزه_خیز بودن آن است، این می شود حاصل مصدر بخش دوم از مقاله که هنوز آن را نخوانده ایم.
🔺 تا اینجایی که خواندیم تلاش ایشان در این بود که یک معنایی از توحید کنند که حداقل به عنوان #سخن_محوری_دین تلقی گردد، هر چند که ایشان گرایشی به بیش از این هم داشتند که توحید را #تمام_سخن_دین تلقی کنند؛
🔘 لذا در جمعبندی #سخن_محوری کتاب می توان گفت که ایشان توحید را به عنوان سخن محوری دین به نحوی معنا کرده اند که مبارزه خیز شده است و باور به توحید یک باور مؤثر و عینی و درگیری ساز با مستکبرین و طواغیت شده است.

وحدت

#یادداشت
#یادداشت_21
#احمد_قوی
#جلسه_160
#وحدت #تکفیر #شیعه #سنی #آیت_الله_اراکی #سید_کمال_حیدری

✅ بیایید با صرف نظر از درست یا غلط بودن اظهارات آقای حیدری با نگاهی صرفا عملگرایانه نتایج آن را بررسی کنیم!

آیا ادعای جریانات انحرافی شیعه (که ما همواره گفتیم سخن رسمی شیعه نیست و قول شاذ است) چیزی بیش از این است؟؟
“میراث اهل بیت و سیره قاطبه علمای امامیه از سلف تا خلف با چیزی به نام وحدت جور در نمی آید.”

ادعا (اعتراف) جناب حیدری به عنوان یک عالم تقریبی و مصلح :
در میراث اهل بیت و سیره بزرگان شیعه اهل سنت تکفیر شده اند! (یعنی وحدت برای امامیه فرمالیته است).

تفاوت این دو ادعو : حرف امثال شیرازی ها از جنس ادعاست و حرف جناب حیدری از جنس اقرار و اعتراف.

نتایج حرف جناب حیدری
در بین اهل سنت : وقتی امامان شیعه و تمام فقهایشان در طول تاریخ ما را تکفیر کرده اند پس وحدت و تقریب کشک است و نباید به این منافقین که با ابزار تقیه مشغول فریب ما هستند اعتماد کرد.

نتیجه در بین شیعیان : وقتی ائمه ما و تمام بزرگان ما (از کلینی تا خمینی) قائل به تکفیر سنی ها بودند چه لزومی دارد که ما نباشیم. فلذا ادعای ۲ تا و نصفی آخوند و ۴ تا بچه در مورد وحدت و تقریب به معنای “شنی” شدن و بدعت است.
بدیهی است که آقای حیدری و حامیانش نباید انتظار داشته باشند که جمهور شیعیان تراث ۱۰۰۰ ساله را که تا همین امروز باپرجاست کنار نهاده و زیر علم ادعاهاب علمی ایشان که واقعا شاذ محسوب می شود سینه بزنند.

به نظرتان حرف شیرازی ها برای تحقق امت واحده خطرناک تر است یا سخن جناب حیدری؟

جریان انقلابی که دغدغه امت سازی و صدور انقلاب و وحدت دارد چه باید بکند؟

پ ن : پیش فرض این است که جناب حیدری را تکفیر و تفسیق نباید کرد.

غرور و خودبینی جبهه انقلاب و مسأله اخلاق و معنویت

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#ایمان_نیک_گفتار
#یادداشت_7
#جلسه_159

✅غرور و خودبینی جبهه انقلاب و مسأله اخلاق و معنویت

🔺«و بالجمله، انسان خودبين خودخواه شود، و چون خودخواهى افزايد، خودپسند گردد، و چون خودپسندى‏ لبريز آيد، خود فروشى كند » (اربعين حديث ص: 79)

💠به مناسبت این تعابیر از امام، استاد به معضلی اخلاقی در جبهه ی انقلاب اشاره کردند که به نظر می رسید از درجه ی اهمیت بالایی برخوردار است.

«در دو جای از قرآن این عبارت هست که: «ثمّ اذا خوّلناه نعمة منّا قال انّما اوتیته علی علم» – هم در سوره‌ی زمر هست و هم احتمالاً در سوره‌ی لقمان – خدا نعمتی به انسان میدهد، اما انسان از دهنده‌ی نعمت غافل میشود و تصور میکند که این خود اوست که توانسته این نعمت، این موقعیت و این فرصت را به دست آورد. عین همین عبارت درباره‌ی قارون هست که وقتی به او اعتراض کردند که این نعمتها را از خدا بدان، سهم خودت را هم ببر؛ اما آن را در راه خدا مصرف کن، او در جواب گفت: «انّما اوتیته علی علم عندی»؛ خودم به دستش آوردم، هنر خودم بود؛ این همان خطای بزرگی است که ممکن است همه‌ی ما دچارش بشویم؛ غرّه شدن به خود. عین همین قضیه، غرّه شدن به خداست. آیه‌ی شریفه: «فلا تغرّنّکم الحیاة الدّنیا و لا یغرّنّکم باللَّه الغرور» درباره‌ی غرّه شدن به خداست؛ به خدا هم غرّه نشوید.
در دعای صحیفه‌ی سجادیه میفرماید: «فالویل الدائم لمن اغترّ بک»، «ما اطول تردّده فی عقابک»، «ما ابعده عن الفرج». مغرور شدن به خدا یعنی نابحق از خدا توقع کردن؛ بدون اینکه انسان عمل صالحی را به میدان بیاورد، از خدا پاداش بخواهد؛ این که انسان بگوید، ما که بنده‌ی خوب خدا هستیم و خدا حتماً به ما کمک خواهد کرد؛ این که انسان از حلم الهی سوء استفاده کند و به گناه ادامه بدهد؛ از عذاب خدا خود را ایمن بداند؛ اینها همه غرّه شدن به خداست. امام سجاد میفرماید: خدایا! مصیبت دائمی برای آن کسی است که به تو غرّه بشود. این غرّه شدن به خدا، همان بلایی است که بر سر بنی اسرائیل آمد. خدای متعال آنها را ملت برگزیده قرار داده بود؛ اما چون به خدا غرّه شدند و وظایف خودشان را انجام ندادند، خدای متعال درباره‌ی آنها فرمود: «ضربت علیهم الذّلة و المسکنة». آنها همانهایی هستند که خدای متعال در چند جای قرآن تصریح کرده که من اینها را مردمان برگزیده قرار دادم؛ «و انّی فضّلتکم علی العالمین»؛ اما همین‌ها با عمل بد خود کاری کردند که خدای متعال درباره‌ی آنها فرمود: «ضربت علیهم الذّلة و المسکنة و باؤوا بغضب من اللَّه»، و مورد خشم الهی قرار گرفتند. غرّه شدن به خدا، این چیزها را دنبال خودش دارد. بایستی به خودمان، دلمان و جانمان و به شستشوی روانی خودمان بپردازیم و وظایف سنگین، ما را غافل نکند.»
1385/03/29
بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی

دغدغه_محوری_کتاب_روح_توحید

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#حمیدرضاشب_بویی
#یادداشت_20
#جلسه_159
#دغدغه_محوری_کتاب_روح_توحید
در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی، در جلسه دوازدهم ذیل بحث روح توحید، نفی عبودیت غیرخدا، میفرمایند: «عبادت تنها به معنای این نیست که انسان در مقابل یک موجودی، به صورت تقدیس، به صورت احترام قلبی، به صورت بالاتر دانستن، خم و راست بشود، سجود یا رکوع بکند، او را ستایش و نیایش کند؛ بلکه عبادت مفهوم وسیع¬تری در فرهنگ قرآن دارد. اگر کسی را، یک انسانی، یا یک جامعه انسانی، بی قید و شرط اطاعت بکند، فرمان او را در زندگی خود، در جسم و جان خود، در عمل خود، متبع بشمارد، او را عبادت کرده».
از اینجا استفاده می کنند که توحید را مساوق با عبودیت و اطاعت «مطلق» تبیین کنند و اطاعت مطلق و همه جانبه را اختصاص به خدای واحد دهند و از این رو می فرمایند: «گر کسی بخواهد عبادت کند فقط خدا را و عبادت غیر خدا را نکرده باشد؛ یعنی موحد باشد، یکتا پرست، یکتا گرا باشد، بایستی که اطاعت مطلق خود را هم مخصوص کند به پروردگار جهانیان، به خدای بزرگ» که تمامی هدف انیبا هم این بوده است که «زنجیره اطاعت غیر خدا را از دست و گردن آنها باز کنند.»
به عبارتی دیگر دو وجه تنزیهی و تشبیهی برای عبودیت قائل می گردند و شرک را به وسیله وجه تنزیهی خارج کرده و توحید را در وجه تشبیهی اش اثبات می کنند.
نهایتا می توان اینگونه برداشت کرد که کتاب روح توحید، نفی عبودیت غیرخدا با توسعه عینی عبودیت، توحید را به صحنه اجتماعی و زندگی عینی می کشانند. و شاید بتوان گفت که نگاه کارآمد به توحید را در این تعریف می گنجانند.

تاثیر_حسن_السوال_در_تولید_آثار_علمی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#سعید_خورشیدی
#یادداشت_12
#جلسه_159
#تاثیر_حسن_السوال_در_تولید_آثار_علمی
درباره علت تالیف بعضی کتب اصیل و محوری تاریخ، خصوصا در سنت اسلامی بارها شنیده ایم که نویسنده، کتاب را به درخواست یک شخص یا یک گروه خاص تالیف میکند.
مانند لمعه دمشقیه که به درخواست گروهی از سربداران خراسان نوشته شد و گلشن راز در پاسخ به سوالات عرفانی امیر حسینی هروی؛ این موارد در تاریخ بسیارند. همچنین در میراث روایی ما هم چنین مواردی مانند خطبه متقین کم نیستند.
تولید اینگونه متون حاصل پرسش و درخواست دقیق و درست از فرد درست است.
گویی در همه این آثار پرسشگر جرقه ای به انبار کاه پاسخ دهنده انداخته و انگیزه های وی را بیدار کرده است .
( نکته روشی : مطالبه گری علاوه بر تاثیرات سیاسی و اجتماعی، در عرصه تولید علم هم قطعا موثر خواهد بود. )

روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#سعید_خورشیدی
#یادداشت_13
#جلسه_159
این مقاله نتیجه یک سوال درست در شرایط درست از یک فرد درست است.
آیت الله خامنه ای در دهه 50 مسئله توحید را محور اکثر مباحث خود قرار داده اند.
فکر میکنم فرامتن این مقاله با فرامتن جلسات طرح کلی یکی هستند. منتهی در اینجا مختصر و فشرده مطلب ارائه شده است.
به نظر حقیر چند دغدغه از متن این مقاله و بطور کلی از یکسری فعالیت های نویسنده از جمله جلسات مسجد کرامت مشهد و شهرستان های دیگر پشتیبانی میکند :
1- بازگشت به شعارهای اصلی دین اسلام ، تجدید دین و احیاء شریعت ( دغدغه ای که همزمان و بلکه کمی قبل تر در سطح جهان اسلام توسط سید قطب و شاگردان پیگیری میشد)
2- شناخته شدن اسلام بعنوان یک مکتب فکری، سیاسی، اجتماعی و نه بعنوان یک دین حداقلی ( در نتیجه فشارهای فکری، سیاسی، اجتماعی بلوک شرق و تا حدودی غرب و احساس نیاز به ترجمه معارف اسلامی در عرصه اجتماعی این انگیزه شدت یافته )
3- تامین محتوا و چشم انداز برای جبهه اصلی کنشگران انقلاب اسلامی ( ترسیم آرمانها اثر فوق العاده ای در معماری عزم انسانها دارد، خداوند متعال در قرآن بارها از این روش استفاده کرده است )
4- همراهی با بدنه وسیع و گسترده جهان اسلام با سر دست گرفتن شعارهای عام اسلامی و هدف قرار دادن امت اسلام

#سخن_محوری

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_30
#جلسه_159

#سخن_محوری
مولف مقاله روح توحید نفی عبودیت غیر خدا در صدد بیان این نکته است که توحید در همه ابعاد زندگی انسان، از شخصی ترین و فردی ترین مسائل(مثل یک مسئله ی اخلاقی شخصی) تا اجتماعی ترین انها، محور و بیان اصلی را تشکیل میدهد. حیات انسانی در همه ی ابعاد باید بر اساس توحید مهندسی شود. توحید دکترین اجتماعی است برای شکل دهی به قواره جوامع بشری. توحید حق فرماندهی را از هر آنچه غیر خداست سلب میکند و تنها فرمانده مستقل عالم، در همه حیطه ها را خداوند متعال میداند. از همین نقطه است که جنگ ادیان توحیدی با مستکبرین و مرفهمین عالم و کسانی که برای خود حق فرمانروایی مستقل از خداوند متعال قائلند آغاز میگردد.
بنابراین سخن محوری این مقاله: « #توحید_نفی_اطاعت_غیر_خدا_در_همه_عرصه هاست» است که مولف به زیبایی آن را #روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا نام نهاده است.

روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا

#یادداشت
#یادداشت_19
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#احمد_قوی
#سخن_محوری
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#جلسه_159

✅ اطاعت مطلق نسبت به خداوند در همه ی عرصه های حیات بشر و نفی هرگونه اطاعت و خضوع نسبت به غیرخدا، جوهره ی توحید به عنوان تنها سخن دین است.

اگر این معنا را بخواهیم در یک عبارت به عنوان #دال_مرکزی بیان کنیم می توان از تعبیر #خدا_سالاری_حداکثری استفاده کرد.

⏪ پ ن: اینکه این خدا سالاری حداکثری که مبنای قطعی و تخلف ناپذیر ایشان است چگونه و با چه تفسیری به #مردم_سالاری_دینی منجر می شود و اینکه این مردم سالاری چه تفاوت جوهری با دموکراسی مورد ادعا و فریبکارانه غرب و نظام سرمایه داری دارد یکی از بحث های حیاتی مورد نیاز جامعه انقلابی است.

امروز استاد در کلاس بیانی داشتند در مورد اینکه این کلاس

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_59
#جلسه_158

🔘 #یادداشت_روشی

💠 #بچه_نباشیم
🔹 امروز استاد در کلاس بیانی داشتند در مورد اینکه این کلاس #حلقه_اندیشه_کلامی شبیه آماده سازی نیروهای نظامی برای میدان جنگ است، می خواستم ناظر به این بیان چند جمله ای بنویسم.

🔺 گاهی اوقات زدن به صحنه و اینکه چرا کار عملیاتی نمی کنیم؛ خود بزرگترین حجاب برای طلاب انقلابی شده است. طلاب زیادی را در این سال ها دیده ام که به بهانه اینکه باید بزنیم به صحنه و کاری بکنیم، بهترین موقعیت های آماده شدن برای انجام کارهای بزرگ و تمدنی را رها کردند و رفتند و به کارهای بسیار خُرد و جزئی مشغول شدند!
🔺 به قول استاد در جلسه امروز «زدن به صحنه نیاز به بازوانی توانمند دارد» و هر چه رسالت بزرگ تری متوجه آدم بشود بازوان توانمند تری لازم است؛ برای حل یک مسئله کوچک با دو خط دانایی و مهارت می شود به صحنه زد و حل کرد، ولی اگر سطح مسئله کلان شد و در افق مسئله های نهضت اسلامی و مسئله های تمدنی آمد آن وقت دیگر با دو خط دانایی و چند ارزن مهارت نمی شود پاسخگوی مسئله بود.
🔺 اساسا اگر می خواهیم برای حل مسئله های بزرگ آماده شویم، بزرگ ترین عمل در صحنه بودن این است که با آن مسئله ها و دردهای بزرگ زندگی کنیم! اتفاقا اینکه من الان دارم در پادگان برای عملیات آماده می شوم را اگر چیز با ارزشی نبینیم، در خط مقدم در بهترین حالت فقط می توانیم یک عنصر جزء و کم اثر باشیم (اگر نگوییم که بی اثر و حتی بد اثر می شویم)
🔺 الان صحنه همین جا ست، الان اگر به نرم افزاری که توسط استادی که خودش در مغز صحنه ورود کردند و همین الان هم وارد هستند، تن ندهیم؛ استادی که تقریبا بیشتر جمع از این جهت به ایشان اعتماد دارند؛ در واقع مصداق #بچه_بازی خواهد بود. آن هم نرم افزاری که با کمک و همیاری بخشی از خود همین جمع طراحی شده و با کمک همه ما میتواند ارتقا پیدا کند.
🔺اگر دغدغه اثرگذاری در صحنه را داریم، باید بدانیم که چه سطحی از اثر گذاری را دنبال می کنیم؟ به زبان بهتر تحلیل ما این است که در صحنه چه چیزی کم است که اگر ما به آن اضافه کنیم کار بهتر و سریع تر پیش خواهد رفت؟ به زبان بهترتر واقعا تحلیل ما از اصلاح اجتماعی و پیشبرد نهضت اسلامی چیست که اگر ما برای آن آماده شویم روی تنگه احد ایستادیم؟
🔺 در یک تحلیل پایه که همه ما هم اجمالا همراه هستیم، این جلسه برای آماده کردن یک جمع با هاضمه قوی که همه مسائل اندیشه اجتماعی و کلام انقلابی ما را خورده باشد و قوی شده باشد؛ (مار خورده افعی شده باشد) الان دل دادن و تن دادن به تعهدات کلاس و کمک به ارتقای کار یکی از مهم ترین بخش های #جهاد_آماده_سازی برای یک عملیات بزرگ در صحنه است.
🔺 گاهی دچار عجله هایی می شویم که بهترین تعبیر همین بود که استاد امروز فرموند #عجله_هایی_که_فریب_شیطان_است! زدن به صحنه یک طلبه آن هم طلبه ای که خدا درد ها و فهم هایی روزی اش کرده که بتواند به کل حرکت نهضت اسلامی ما که در واقع پیشبرد #نهضت_امام_زمان و کمک به #ظهور_ولی_الهی است؛ فکر کند و دغدغه کل این صحنه را داشته باشد؛ با زدن به صحنه یک جوان مؤمن انقلابی و حتی زدن به صحنه یک طلبه انقلابی که دردهایی در این سطح روزی اش نشده؛ متفاوت است.
.

انتظارات ما از دین!!!

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_36
#جلسه_158

#انفعال_عمیق

آنقدر در انفعال عمیقی هستیم که عمق ایدئولوژیک بودن برخی پرسش ها را نمی فهمیم و کاملا در پارادایم علوم انسانی غربی برای پاسخ دادن به پرسش های مطرح شده از جانب علوم انسانی غربی دست و پا میزنیم.

یکی از بزرگترین منکرات عصر حاضر ابژه شدن دین توسط علوم انسانی غربی است.

و این پرسش تحت عناوینی چون انتظارات ما از دین!!! و گستره شریعت مطرح می شود.

تاکنون پرسشی ایدئولوژیک تر از پرسش از های فوق مطرح نشده است.

پرسش از گستره شریعت و نیز پرسش از انتظارات ما از دین آنچنان محفوف به پیشفرضهای عمیق و متعدد هست که ما سالیان سال متوجه نشدیم.

پرسش از گستره شریعت تحقیقا از حاق سکولاریسم بلند می شود و حقا که نطفه سکولاریسم در ماجرای سقیفه بسته شد.

پرسش از گستره شریعت این پیشفرض و ایدئولوژی را در بر دارد که حتما عرصه و حوزه و گستره ای هست که آنجا بساط شریعت باید برچیده شود.

پرسش از گستره شریعت یعنی آنچنان شریعت را ببینیم که نباید در تمام شئون حیات بشری دخالت کند.

پرسش از گستره شریعت یعنی شریعت را محدود دیدن، یعنی ولایت و ربوبیت حق سبحانه را محدود دیدن…

همچنین پرسش از انتظارات ما از دین این چنین است.

پرسش از انتظارات بشر از دین یعنی توقعات و انتظاراتی هست که یقینا دین نمی تواند پاسخ بدهد. این ایدئولوژیک نیست؟!!

پرسش از انتظارات بشر از دین یعنی دین را حقیر دیدن. یعنی پوستین تفرعن بر تن بشر کردن.

کلیدواژه گستره شریعت و انتظارات بشر از دین کلید واژه کفر اندیشی و اندیشه شرک آلود است.

آنچنان در مرداب انفعال غرق گشته ایم که کفر و شرک برایمان عادی شده است.

آنچنان استراتژی استخفاف را به اشکال متنوع بر پیکر جهان فکری فرهنگی مان نواخته اند که حتی پرسش های خویش را فراموش کرده ایم. فراموش کردیم که قرآن به ما آموخته که استراتژی پایه و مادر جهان کفر این است: فاستخف قومه فاطاعوه

ما پرسشی به اسم گستره شریعت نداریم بلکه آرمان ما جنگ تا رفع فتنه طاغوت از عالم است

ما پرسشی در باب انتظارات بشر از دین نداریم بلکه به دین اضطرار داریم.

تمایز نقش خواص در یک جامعه

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحیدحقوقی
#مرتضی_قربانی
#یادداشت_7
#جلسه_157

🔴انواع خواص یک جامعه

۱. خواص حامی حق
۲. خواص طرف‌دار باطل
۳. خواص اهل حق لغزش‌کار (خواص منحرف)

🔷تمایز نقش خواص در یک جامعه

🔸با توجه به نقش خواص در تحولات اجتماعی معلوم می‌شود هرگاه در جامعه‌ای “خواصِ طرفدار باطل” افزون‌تر و با نفوذتر از “خواص حامی حق” باشند، “ارزش‌های الهی” در معرض تهدید و زوال قرار خواهد گرفت و بستر مناسبی برای استحکام پایه‌های “ظلم”، “فساد”، “ابتذال” و هر آن‌چه رنگ باطل دارد فراهم خواهد شد. در مقابل اگر پیروان حق بیشتر و با نفوذتر باشند، بنیان ارزش‌های حق استوار و جامعه به سوی خیر و صلاح رهنمون خواهد شد.
🔸وضعیت، شرایط و میزان تاثیرگذاری این دو دسته کاملا روشن است و هر فرد از اجتماع به آسانی می‌تواند تکلیف خود را در برابر هریک از این دو گروه تشخیص دهد.
🔸اما درباره‌ی دسته سوم، شرایط همواره در هاله‌ای از ابهام است. اگر در یک جامعه، “خواص اهل لغزش” فزونی یافته و از نفوذ افزون‌تری برخوردار باشند، اختیار جامعه را در دست گیرند خواسته یا ناخواسته “بدعت‌های ناروا”، “شعارها و آرمان‌های فریبنده و پوشالی” جای “اهداف اصیل و متعالی” را خواهد گرفت.
🔸به تصدیق تاریخ نقش لغزش خواص اهل حق در تضعیف جبهه‌ی حق و حکومت دینی به مراتب پررنگ‌تر و تاثیرگذارتر از نقش خواص اهل باطل است.
🔸خواص اهل لغزش به علت “نفوذ فزاینده ناشی از سوابق درخشان‌شان” وقتی از جبهه حق جدا شدند و به انحراف گرویدند، گروه بی‌شماری از مردم را به دنبال خود به ورطه‌ی سقوط کشاندند.
(منبع: ریزش خواص در حکومت امیرمومنان علیه السلام، جواد سلیمانی)