مساوات و برده داری

زمانی که از مساوات و برابری انسان ها سخن می گوییم، معمولا دو بخش اصلی وجود دارد، که سوال خیز است:

۱. تبعیض میان زن و مرد که می توان برای بیان برتری مردان بر زنان به برخی احکام و قوانین اسلام نیز، استناد کرد؛ که به این موضوع زیاد پرداخته شده و پاسخ داده شده که تفاوت میان زن و مرد، نه تفاوت در برتری ذاتی، بلکه تفاوت در توانایی ها و قابلیت های هرکدام است.

۲. تبعیض میان کنیزان و بردگان با انسان های آزاد و برده دار.

به این موضوع کمتر پرداخته شده و لذا، شبهه در این موضوع بیشتر است.

این موضوع نیز، با توجه به شرایط اجتماعی آن منطقه (جزیرة العرب) در آن زمان (زمان ائمه) موضوع بسیار واضح تر خواهد شد.

محققین محترم در این مورد مباحث مفصلی را به میان ‌آورده‌اند مبنی بر آن‌که شرایط اقتصادی و قبیلگی آن زمان به هیچ وجه آماده‌ی آزادی بردگان فراهم نبوده‌است در آن حد که اگر برده‌ای را آزاد می‌کردند در واقع او را از همه‌ی پشتیبانی‌هایی که قبیله برای افراد داشته‌است را محروم می‌نمودند و یکی از تنبیهات غلام آن بوده‌است که ارباب او را از نظام قبیله‌ی خود اخراج می‌کرده و بعضا دیده می‌شده که ائمه واسطه می‌شدند تا ارباب او را برگرداند. آری اسلام شرایطی فراهم کرد که با تغییر شرایط اجتماعی و اقتصادی برده‌ها بتوانند نقش مستقلی برای خود داشته‌ باشند. ضمن آنکه آن معنای برده‌داری غیر از برده‌داری مدرنی است که غرب به آفریقا حمله کرد و مردم را از نظام زندگی خود ربود و در اختیار خود قرار داد. کتاب «برده‌ داری در اسلام» از جناب آقای حجتی نکاتی در این مورد دارد.

جنس احكام فقهی و جنسیت

🔰 جنس احكام فقهی و جنسیت

هرچه بر ساحت جسمی و احكام و الزامات فقهی آن تكیه، و شریعت هم به همین فقه تقلیل داده، و از ساحات طریقت و حقیقت آن غفلت شود، زمینه برای جدال‌های جنسیتی فراهم می‌شود.

در غرب با اینكه زن‌ها از بسیاری حقوق پایه و اولیه محروم بودند، ولی جنبش حقوق زنان بیشتر خاستگاه اقتصادی داشت نه اقتصادی و مذهبی، برخلاف ایران و غالب جوامع مسلمان كه زن دارای احترام و كرامت نسبی بوده و وجهی برای خروش جامعه‌ی زنان علیه مردسالاری نداشته.

پیوندهای عاطفی و احساسی صرفا به میان جنس‌های مخالف (زن و مرد) منحصر نبود و آدمی به تناسب ساحات وجودی خود به پیوند ارتباط قلبی با انسان‌های مختلف – صرف نظر از جنسیت ایشان – می‌پردازد.

فرهنگ مدرن به‌مرور پیوندهای پاك و انسانی و لطیف و قلبی میان خانواده و دوستان و آشنایان را تضعیف و صرفا به پیوند جنسی منحصر كرد؛ انسان تنشنه نیز در مقابل و پس از گسست ارتباط با همسر و فرزند و پدر و مادر و خویشاوندان، در بازیابی گمشده‌های عاطفی خویش با دوستانش، از این پیوند احساسی به خوانش فیزولوژیك و جنسیتی از خود رسید و آن تمایل عاطفی را بر گرایش زیستی جنسیتی حمل كرد و به‌مرور هم‌جنس‌گرایی جدی شد.

در جوامعی كه هنوز بعضی فرهنگ‌های اصیل خانوادگی جاری است، پیوندهای انسانی و عاطفی میان هم‌جنس‌ها طبیعی است و خوانش جنسیتی نمی‌شود، مثلا در فیلم‌های تركی هنوز دیده می‌شود كه مردها در دیدار با هم مصافح و روبوسی می‌كنند، اما در فیلم‌های غربی حتی به هم دست هم نمی‌دهند.

این تقریر هم می‌تواند در كنار سایر تقریرها مورد تأمل قرار گیرد.

 

امید فشندی

10 اسفند 1400

 

اهمیت شناخت وظیفه در لحظه

 

اگر به این نکته توجه داشته باشیم که ما در زندگی خود در حال پیمودن راهی هستیم، نوع نگاه ما به وظیفه متفاوت خواهد شد.

 

راننده ای که در حال پیمودن مسیر است، لحظه به لحظه باید نسبت خود را با جاده و موانع موجود در مسیر و همچنین مسیر حرکت خود، بررسی کند.

 

انسان سالک هم که در حال پیمودن مسیر است، باید به صورت لحظه ای و به عبارتی دیگر آنلاین وظیفه خود را تشخیص دهد. به خصوص در عصر انقلاب اسلامی که اتفاق مهمی در حال رخ دادن است و تشخیص وظیفه نیاز به دقت بیشتر.

 

طلبه یا دانشجو می تواند یک وظیفه کلیشه ای برای خود مشخص کند و مشغول به انجام آن وظیفه خیالی باشد؛ اما اینکه چه میزان فعالیت های این بخش مطابق با وظیفه واقعی باشد، مشخص نیست.

 

اما اگر کسی می خواهد وظیفه خود را به درستی تشخیص داده و به صورت کامل نقش خود را ایفا کند، باید ضمن شناخت دقیق میدان، با تکیه بر اندیشه صحیح، وظیفه خود را تشخیص داده و در مسیر ایفای آن حرکت کند.

 

اللهم استعملنی لما خلقتنی له