مفهوم State در غرب تا سده شانزدهم رواج سياسـي نيافتـه بـود. نخـستين كـاربرد آن دربحث علمي به ماكياولي نسبت داده می شود. فلذا مفهوم استیت اساسا یک مفهوم مدرن می باشد.
در فضای اعتباریات این گونه بحث می شود که مفاهیم اعتباری، از آن جایی که جنس و فصل ندارند، هویت آن ها به غایت و اثر آن ها شناخته می شود و اساسا مفاهیم اعتباری را به کمک همان اثر، می توان تعریف کرد. فلذا باید این را پذیرفت که نمی توان برای مفاهیم اعتباری جنس و فصل مشخص نمود و به وسیله این جنس و فصل در تاریخ به مصادیق آن مفهوم پرداخت. چرا که اساسا مفاهیم اعتباری برای رفع نیاز حقیقی به وجود آمده اند و یک اثر حقیقی نیز دارند. و در این صورت وقتی در گذشته این نیاز نبوده و یا اگر بوده ، این مفهوم اعتبار نشده بوده، نمی توان آن مفهوم را به مصادیقی در ما قبل خود نسبت داد.
با این توضیحات در مورد مفاهیم اعتباری، همین ادعا را در مورد مفهوم استیت می توان کرد، که اساسا مفهوم استیت یک فرم و ساختار اداره جامعه ای می باشد. که با پشتوانه های سرمایه دارانه ایجاد شده است و نیازهای سرمایه دارنه در اعتبار این مفهوم به شدت نقش داشته اند لذا اساسا مفهوم و ماهیت استیت یک مفهوم و ماهیت مدرن می باشد و بسط آن به ماقبل دوران مدرن اساسا امری اشتباه می باشد.
البته این که شاید در برخی از ویژگی ها، استیت با برخی از مدل های اداره جامعه اشتراک هایی داشته باشد امکان پذیر است اما این اشتراکات به معنای این که بتوانیم مفهوم استیت را به گذشته نسبت داد، نیست.
و حتی با کمی سختگیری، می توان این گونه ادعا کرد که آن اشتراکات نیز، مشترک لفظی می باشند که چرا که اساسا مفاهیم مدرن در پارادایمی غیر از پارادایم گذشته ایجاد می شوند و این اشتراکات ظاهری می باشند و در اصل و باطن تفاوت هایی در همان اشتراکات وجود دارد.
البته در این میان عده ای دیگر State را پديده اي قديمي، جهان شمول و مربوط به همه جوامع تلقي مي كننـد State در این نگاه بــه صـورت نطفــه حتـي در جوامـع ابتــدايي هـم وجــود داشـته اســت.
التبه که حتی با پذیرش این نظر، باز می توان این گونه ادعا کرد استیت مدرن اساسا به سبب نظام سرمایه داری آنقدر ماهیت ویژه ای پیدا کرده است که نمی توان آن را با استیت قدیم و جوامع ابتدایی یکسان دانست و تسامحا به هر دوی آن ها استیت گفته می شود و اساسا استیت همان مفهوم مدرن را شامل می شود.
https://andishekalami.ir/wp-content/uploads/2022/01/kalami-300x138.png00محمدهادی جوهریhttps://andishekalami.ir/wp-content/uploads/2022/01/kalami-300x138.pngمحمدهادی جوهری2022-03-21 23:04:512022-03-21 23:04:51استیت مفهومی مدرن (بررسی تاریخی مفهوم استیت) - در نقد کتاب پسااسلامیسم (میلاد دخانچی)
استیت فرم و قبیله فرم، دو گونه از ساختار و فرم اداره جامعه می باشد. و هر کدام ویژگی های خاص خود را دارند، تفاوت های این دو فرم را در سه حوزه قاهریت و قلمرو و قانون اداره جمعیت بررسی می کنند. اما مسئله ای که در این یادداشت قرار است به آن پرداخت شود این است که نظریه امامت و امت که در اندیشه سیاسی تشیع قرار دارد، در کدام یک از این دو فرم و ساختار جای دارد؟
اکثر اندیشمندان با بررسی ویژگی های استیت و قبیله، به این نتیجه می رسند که امامت و امت در قالب قبیله معنا پیدا میکند.
اما نکته ای که حائز اهمیت می باشد این است که نظریه امامت و امت در اندیشه سیاسی بیش از این که یک ساختار و فرم برای اداره جامعه باشد، یک محتوا و معنا برای اداره جامعه می باشد. فلذا نسبت دادن زود هنگام قبیله فرم به نظریه امامت و امت اشتباه می باشد.
در ادبیات علوم اجتماعی دوگانه فرم و محتوا به خوبی تصویر می شود. نظریه امامت و امت هم مثابه محتوا برای اداره جامعه می باشد و این نظریه می تواند به فرم های مختلقی درآید و ایفای نقش کند.
اما نکته ای که باید آن را پذیرفت این است که باتوجه به محتوای نظریه امامت و امت اگر بخواهد تبدیل به یک فرم و ساختار شود، علی الظاهر به فرم قبیله ای شباهت های بیشتری دارد اما این ما را نباید به اشتباه بیاندازد و همه ویژگی های فرم قبیله ای را برای نظریه امامت و امت قائل شویم چرا که این محتوای امامت و امت هست که فرم خود را طراحی می کند نه برعکس.
توضیح بیشتر:
این که امامت و امت را به مثابه محتوا می دانیم یعنی این که در اندیشه سیاسی تشیع، جامعه متشکل از انسانها، باید به وسیله انسان کامل اداره شود و انسان کامل درصدد این است که یک فرد فرد انسان ها را به سمت کمال حرکت دهد و دو این که خود جامعه به ما هو جامعه ( با پذیرش صاحب هویت بودن جامعه ) را نیز به سمت کمال سوق دهد. این مغزای نظریه سیاسی امامت و امت می باشد و از آن جهت که در ویژگی های استیت و قبیله، این گونه بیان می شود که قلمرو قبیله اعضای خودش می باشد. این فهم ایجاد می شود که این نظریه در حیث ساختاری به قبیله فرم نزدیک تر است. اما اگر این فهم سبب شود که تمامی ویژگی های قبیله فرم را به آن نسبت دهیم، اشتباه می باشد.
شاید بتوان این گونه ادعا کرد که اساسا محتوای نظریه امامت و امت، به تبع ویژگی هایش و محیط جامعه می تواند در ساختار های مختلفی ظهور و بروز کند. البته این به معنای التقاط با فرم های غربی نمی باشد. و این بیان نیازمند توضیح بیشتر است که باید در یادداشت های دیگر به آن پرداخت.
برای نمونه نظریه امامت و امت در دوره حضرت رسول در فرم قبیله ای ظهور پیدا می کند ولی در دوره فعلی در جمهوری اسلامی، با فرم دیگری که ادعای ما این است که این فرم استیت غربی نیست، ظهور پیدا میکند.
به عبارت دیگر نظریه امامت و امت یک طریقت و معنا می باشد. و برای تبدیل شدن به شریعت، می تواند در کالبد های متفاوتی ظاهر شود البته که این کالبد ها که در دل شریعت می باشند، برگرفته از همان طریقت می باشند.
https://andishekalami.ir/wp-content/uploads/2022/01/kalami-300x138.png00محمدهادی جوهریhttps://andishekalami.ir/wp-content/uploads/2022/01/kalami-300x138.pngمحمدهادی جوهری2022-03-21 23:03:352022-03-21 23:03:35امامت و امت به مثابه محتوای اداره جامعه نه یک فرم مشخص - در نقد کتاب پسااسلامیسم ( میلاد دخانچی )