نوشته‌ها

منطق حکومتی و تمدنی، دارایی اصلی ملت ایران

حضرت اقا در دیدار اخیرشان با دانش آموزان چهار خصوصیت
?نیروی انسانی،
?نیروهای طبیعی،
?موقعیت جغرافیایی
?و منطق حکومتی و تمدنی
را به عنوان امتیازات کشور ما برشمردند که می تواند به وسیله آنها در نظم جدید جهانی جایگاه برجسته ای داشته باشد.

لکن به نظر می رسد از بین این 4 خصوصیت آن چیزی که مهم ترین خصوصیت ملت ایران است همان خصوصیت چهارم است یعنی منطق «حکومتی و تمدنی» ملت ایران است. زیرا آن چیزی که برای کشور به معنای حقیقی کلمه دست برتر ایجاد میکند، حرف نوی است که برای بشریت آورده و در مقابل دو مسیر شکسته خورده یا در حال اضمحلال سوسیالیست و لیبرالیسم، مسیری جدیدی را برای بشریت آورده و نوید بخش آینده ای روشن شده است.
سه خصوصیت دیگر گرچه می توانند عامل اقتدار و پیشرفت کشور باشند، لکن تا زمانی که در خدمت تفکر و گفتمانی جدیدی نباشد کشوری را خواهند ساخت مثل سایر کشور های پیشرفته؛ بلکه چون تفکرش را از جای دیگر وام گرفته است، کشوری پیشرفته خواهد شد که تحت سلطه آن مستکبرِ صاحب آن تفکر است. مثل کشورهایی نظیر ژاپن، کره، ترکیه، عربستان، هند، عراق و… که هرکدام از بعضی از این نعمات بهره مندند لکن چون این دارایی ها را در خدمت تفکری خاص نمی آورند و زندگی جدیدی برای بشریت نمی سازند، در نهایت نمی توانند دست برتر را در معادلات جهانی داشته باشند.
لذا مشکل اصلی دشمن با فکر «جمهوری اسلامی» است. الگوی لیبرال دموکراسی که غرب بر اساس آزادی و مردمی بودن برای مردم جهان پدید آورده و به وسیله آن همه را بنده خود کرده، با پیشرفت جمهوری اسلامی، که هم آزادی آن و هم مردمی بودن آن، بر خلاف مدل غربی، واقعی و حقیقی است، زیر سوال می رود و منحط خواهد شد و مردم جهان مسیری را در برابر خود خواهند دید که هم دنیایشان را به بهترین وجه تامین کرده و هم آرامش روحی و معنوی برایشان پدید آورده و هم معنویت و ارتباطشان با خدا را متصل کرده است.

?حضرت آقا در 1401/08/28فرمودند: «مشکل استکبار با جمهوری اسلامی این است که اگر جمهوری اسلامی، این نظام، پیشرفت بکند، رونق بگیرد، جلوه کند در دنیا، منطق لیبرال‌دموکراسی دنیای غرب باطل خواهد شد….با منطق لیبرال‌دموکراسی؛ یعنی گفتند آزادی و دموکراسی، آزادی و مردمی؛ با این عنوان، کشورها را تسخیر کردند؛ هم علیه آزادی، هم علیه مردمی بودن کشورها، هر چه توانستند کردند»
?

تحقیر شیطان

«وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ» 34 بقره

خصوصیت برجسته شیطان تکبر اوست و به نظر میرسد که آن چیزی که بیش از هر چیز منجر به شکست و متلاشی شدن شیطان می شود، تحقیر و شکستن غرورش است.
شیاطین انسی و تمدن شیطانی نیز همین گونه اند. شیطان اکبر برای خود چنان ابهتی در چشمان مردم دنیا ساخته است که احدی جرات تعدی به آن را نکند.
لکن حساب مردم ایران و جمهوری اسلامی جداست. مردم ایران بارها این شیطان اکبر را تحقیر کرده اند و غرورش را شکسته اند. لذا چنان غضبناک شده که از هیچ تلاشی برای نابود کردن ایران فروگذار نکرده است.

از اولین حرکت های قیام خمینی کبیر اعتراض به خود برتر بینی آمریکایی ها بود. آمریکایی ها سعی داشتن قانونی را در ایران تصویب کنند که به موجب آن بتوانند هر غلطی که خواستند در ایران انجام دهند و هر جنایتی که خواستند مرتکب شوند و هیچ کس نتواند جلوی آنها را بگیرد و محاکمه کنند.
چرا؟
چون برترند
چون آمریکایی اند.
اگر یک آمریکایی چند مامور یا مرجع تقلید را بکشد و به چند زن محترمه تعددی کند هیچ کس نباید او را محاکمه کند!!

غیرت خمینی اجازه نداد که سکوت کند و در چهارم آبان ماه 1343 اینگونه سخنرانی کرد:
«عزت ما پایکوب شد، عظمت ایران از بین رفت، عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند. قانونی را به مجلس بردند که در آن ما را ملحق کردند به پیمان وین… که تمام مستشاران نظامی آمریکا با خانواده‌هایشان، با کارمندهای فنی‌شان با کارمندان اداری‌شان، با خدمه‌شان… از هر جنایتی که در ایران بکنند، مصون هستند. ملت ایران را از سگ‌های آمریکا پست‌تر کردند. چنانچه کسی سگ آمریکایی را زیر بگیرد از او مؤاخذه می‌کنند اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد مؤاخذه می‌کنند. چنانچه یک آشپز آمریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، بزرگ‌ترین مقام را زیر بگیرد، هیچ‌کس حق تعرض ندارد. آقا من اعلام خطر می‌کنم، ای ارتش ایران من اعلام خطر می‌کنم، ای سیاسیون ایران من اعلام خطر می‌کنم… والله گناهکار است کسی که فریاد نکند. ای سران اسلام به داد اسلام برسید. ای علمای نجف به داد اسلام برسید. ای علمای قم به داد اسلام برسید…»

قیام کرد و مانع این حقارت شد. شیطان نتوانست غرور شکسته شده ی خود را نادیده بگیرد و در نتیجه سیزدهم آبان ایشان را تبعید کرد که این تبعید 14 سال به طول انجامید و با پیروزی جمهوری اسلامی به پایان رسید «اگر انقلاب اتّفاق نمی‌افتاد، سی سال هم ممکن بود طول بکشد این تبعید، برای خاطر برخورد با این قانون حامی آمریکا (11-08-1401)»

این اولین تو دهنی به شیطان بود که کینه ای سنگین به دنبال داشت.

دومین تو دهنی بزرگی که ملت ایران به شیطان اکبر زد و دست او را برای همیشه از ایران اسلامی قطع کرد، تصرف خانه شیطان در سرزمین توحید بود. سربازان خمینی در 13 آبان 1358 از هر طرف بر سر شیطان اکبر فرود آمدند و آن شیطان خانه که محل توطئه علیه موحدین بود را برای همیشه تعطیل کردند که حقا و انصافا به درستی انقلاب دوم نامیده شد.

شیطان در مقابل این تحقیر ها نمی تواند ساکت بنشیند. شیطان برای این ابهت پوشالی در چشم مردم جهان سال های سال تلاش کرده، پول خرج کرده، بستر های مختلف مجازی و حقیقی ایجاد کرده که خود را موفق ترین و آباد ترین و قدرتمند ترینِ عالم نشان دهد. اجازه نمی دهد که به همین راحتی او را خار کنید و در چشم جهانیان کوچکش کنید.
لذا شاید بتوان گفت سوزش آبان ماه ایرانیان برای آمریکا، بیش از بهمن ماه است. آبان نماد تحقیر شیطان است. آبان ماه خداست که در آن بینی شیطان به خاک مالیده شد.
بی خودی نیست که ایرانیان نباید به راحتی آبان را پشت سر بگذارند و هر سال جنجال و فتنه ای برپا میشود.
هر چه باشد شیطان دردش آمده و می خواهد گازی بگیرد.
موتوا بغیضکم….
?

حال و روز منافقین

بسم الله
به نظر می رسد مطالعه حال منافقین و اوصاف آنها در قرآن و احادیث می تواند ما را با حال و روز منافقین امروزین جمهوری اسلامی آشنا کند و کمک کند تا آنها را بهتر بفهمیم و در مواجه با آنها شیوه درست را اتخاذ کنیم. منافقینی که در ظاهر با اسلام و آرمان های آن پیمان بسته اند و در راه تحقق آن قرار دارند ، لکن در باطن به همه آنها کافرند و در مسیر مقابل آن شمشیر می زنند. صفوف مختلفی که در مقابل مکتب امام صف بسته اند و به نام های مختلف اصلاح طلب، اعتدالی، متحیر(حجیته)، لیبرال و حتی اصول گرا جبهه تشکیل داده اند.
مدت ها بود این فکر در ذهنم بود که چه طور می شود یک فرد عملکرد جمهوری اسلامی، پاکی رهبر آن و رشد و قدرت جمهوری اسلامی را ببینند و از طرفی فشار های دشمنان آن، کثیف بودن دشمنان آن و دروغ های ریز و درشت دشمنان و رسانه هایشان را لمس کند ولی بازهم در مقابل جمهوری اسلامی بایستد و از ته دل به او ایمان نیاورد. چه طور انسان می تواند اینطور باشد؟ فقط یک راه دارد و آن اینکه چشم و گوش و قلبش بسته باشد و نتواند اینها را ببیند و لمس کند. و یا اینکه ببیند ولی نتواند قبول کند. واقعا صحنه ی عجیبی است. چه طور می شود که یک انسان در مقابل حقیقت اینگونه می شود. آیه 17 تا 19 بقره توصیفی است از خداوند متعال در مورد وضعیت منافقین.

«مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ فِي ظُلُماتٍ لا يُبْصِرُونَ (17بقره)»
مرحوم علامه طباطباییره ذیل آیه 17 سوره مبارکه بقره می فرمایند:
«{خداوند} با آوردن مثلى، وضع منافقين را مجسم ساخته، مى‏فرمايد منافقين مثل كسى ميمانند كه در ظلمتى كور قرار گرفته، بطورى كه خير را از شر و راه را از چاه و نافع را از مضر تشخيص نميدهد و براى بر طرف شدن آن ظلمت، دست به اسباب روشنى مى‏زند، يا آتشى روشن كند، كه با آن اطراف خود را به بيند، يا وسيله‏اى ديگر و چون آتش روشن ميكند و پيرامونش روشن ميشود. خدا به وسيله‏اى از وسائل كه دارد يا باد يا باران يا امثال آن آتشش را خاموش كند و دوباره به همان ظلمت گرفتار شود و بلكه اين بار ميان دو ظلمت قرار گيرد يكى ظلمت تاريكى و يكى هم ظلمت حيرت و بى اثر شدن اسباب.»
و در ادامه در تفسیر آیه نوزدهم «أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّماءِ فِيهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكافِرِينَ» می فرمایند:
« اين آيه مثل دومى است كه خداوند حال منافقين را با آن مجسم مى‏كند، كه اظهار ايمان ميكنند، ولى در دل كافرند، به اين بيان كه ايشان به كسى ميمانند، كه دچار رگبار توأم با ظلمت شده است، ظلمتى كه پيش پايش را نمى‏بيند، و هيچ چيز را از ديگر چيزها تميز نميدهد، ناگزير شدت رگبار او را وادار بفرار ميكند، ولى تاريكى نميگذارد قدم از قدم بردارد، از سوى ديگر رعد و صاعقه هول انگيز هم از هر سو دچار وحشتش كرده، قرارگاهى نمى‏يابد، جز اينكه از برق آسمان استفاده كند، اما برق آسمان هم يك لحظه است، دوام و بقاء ندارد، همين كه يك قدم برداشت برق خاموش گشته، دو باره در تاريكى فرو مى‏رود.
اين حال و روز منافق است، كه ايمان را دوست نميدارد، اما از روى ناچارى بدان تظاهر مى‏كند، چون اگر نكند باصطلاح نانش آجر ميشود، ولى چون دلش با زبانش يكسان نيست، و دلش بنور ايمان روشن نگشته، لذا راه زندگيش آن طور كه بايد روشن نميباشد، و معلوم است كسى كه ميخواهد بچيزى تظاهر كند كه ندارد، لا يزال پته‏اش روى آب مى‏افتد، و همواره دچار خطا و لغزش ميشود»

همه چی آرومه….

در شرایطی که همه کشورت آشوب است
وچپ و راست دارد خبر کتک خوردن بسیجی و پاسدار و مامور می آید
و هر روز آمار کشته شده ها بالا می رود
و همه مسئولین و اعوان و انصار ماست ها را کیسه کرده اند و منفعلانه تحلیل میکنند و آماده اند درِ گشت ارشاد را تخته کنند
و دشمن از همه طرف هجمه آورده و به راحتی تمام ظرفیتش را، از سلطنت طلب و منافق و سکولار گرفته تا سلیبریتی و مجری و سیاستمدار و دانشجو و دانش آموز به میدان‌ آورده

و رعب عجیبی بر دل حزب اللهی ها نشسته………..

چه طور بگوییم که ما فعال و قدرتمندیم و به خاطر قدرتمندی و فعالیت ماست که اینجور شده؟ خیلی لاتی می خواهد نه؟

چه طور بگوییم دشمن که به راحتی توانسته صحنه ای اینچنین پدید آورد و همه را، حتی نزدیک ترین لایه های جمهوری اسلامی را، در زمین خودش بازی دهد، منفعل است و همه این کارها را از سر انفعال انجام میدهد؟

کدام عقل است که اینگونه می فهمد و کدام مردمند که این تحلیل را می پذیرند؟

نگاه تمدنی کلان به صحنه عالم و نماندن در جزئیات زودگذر می تواند به انسان چنین دید بدهد.
احاطه بر سنن عالم و شناخت دقیق قواعد و سنت های الهی نیز نگاه نافذ به انسان میدهد.

نگاه دقیق به صحنه درگیری جمهوری اسلامی با استکبار جهانی و دقت در عرصه هایی که در همین چند وقت اخیر اراده جمهوری اسلامی بر اراده ی مستکبرین غلبه پیدا کرده است، از میدان گازی اسرائیل و جنگ سوریه و دولت عراق و لبنان و حکومت یمن گرفته، تا صادرات به روسیه و ونزوئلا و …. تا پیمان شانگهای و سفر نیویورک و…. تا تبدیل رشد منفی اقتصادی به مثبت بعد از سالها و بی اثر کردن تحریم ها و….تا امید مردم به دولت جدید و……

……و از همه مهم تر حضور محکم و با صلابت مردم بعد از ۴۴سال تحمل فشار و سختی ای که حتی یک روز آن در سایر کشور ها می توانست انقلاب بر پا کند و مشارکت گسترده در صحنه های مختلف که کلید تمامی پیشرفت ها در همه عرصه ها ست….

همه و همه نشان میدهد که صحنه هماوردی جمهوری اسلامی با استکبار جهانی به شدت به نفع ایران عزیز در حال تغییر است و اراده جمهوری اسلامی در صحنه های مختلف داخلی و خارجی بر اراده استکبار مقدم شده است.

دیدن صحنه ی فرهنگی و اقتصادی ایران بدون نگاه به نقش دشمن ساده انگاری است. اگر نقش دشمن را نبینیم فقط ضعف ها و کاستی ها را خواهیم دید و مدعی عقب رفت جمهوری اسلامی در زمینه اقتصادی و فرهنگی خواهیم شد. لکن اگر نقش دشمن و حجم فشارهای او را ببینیم میفهمیم وضعیت فرهنگی و اقتصادی مردم ایران نسبت به آنچه طبق قواعد بشری باید می شده است، بسیار بهتر است و چیزی شبیه معجزه است. این مقدار ایستادگی فرهنگی و اقتصادی فقط از مردم ایران برمی آمد. میلیون ها جوان مومن و امیدوار و نخبه در این کشور رشد یافته اند و اکنون برای رشد و پیشرفت کشور در خط مقدم قرار دارند. تمرکز بر ضعف های فرهنگی و اقتصادی و ندیدن این قوت ها که چیزی شبیه معجزه است اشتباه فاحش است. این عده از جمعیت مقاوم، مومن،‌امیدوار و سخت کوش می توانند کشور را به همه آنچه باید برسد برسانند.
?