حاکمیت نوین بر آمده از سخن نو
انقلاب اسلامی تماما «سخن نو» بود؛ سخنی نو در مقابل امانیزم شرق و غرب عالم؛ اگر بخواهیم انقلابی باقیبمانیم باید دائما غوطهور در این «سخن نو» باشیم و در تمام شئون از کهنگی اندیشههای امانیزم، دوری بجوییم؛ یکی از عرصههایی که باید سخن نو انقلاب در آن جولان بدهد، عرصهٔ سیاست است؛ در عرصهٔ سیاست باید شدید از پارادایم لیبرالی پرهیز داد و از این لغزشگاه را که معمولا فرزندان این انقلاب نیز در آن میلغزند و به نظامحساسیتها و دغدغههای لیبرالی تن میدهند؛ تحذیر دارد.
«مکتب امام» در عرصهٔ سیاست حرف دارد؛ سخنی نو که کاملا با نظام لیبرالی درگیر است. مکتب امام خود ظریه «حاکمتی» دارد؛ در «نظریه حاکمیتی نوین» مکتب امام، مبتنی بر ولایت است و از ولایت الله تعالی شروع میشود و با ولایت معصوم و ولایت فقیه و ولایت نخبگان ادامه مییابد و در نهایت به ولایت مردم یا امت ختم میشود؛ که هر کدام از این ارکان نیازمند توضیحات مفصل است که در این مجال نمیگنجد.
و از این روست که حضرت امام میفرمایند «جمهوری اسلامی» نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیش؛ اگر ایشان جمهوری میفرمایند به خاطر اندیشههای لیبرالی نیست که از آن دموکراسی منحوس فهمیده شود و اگر هم سخنی از دین در میان است، به معنای دیکتاتوری دینی نیست؛ بلکه در نظرگاه شریف ایشان میان دین و مردم به خوبی جمع شده است.
و اینروزها بیشترین احتیاج ما – خصوص با توجه به گام دولتسازی از پنجمرحله انقلاب – به تقریر راقی از «نظریه حاکمیتی نوین» و کشاندن آن در عرصه سیاست است.