قدر الرجل علی قدر همته و همته علی نحو معیشته

بسم الله الرحمن الرحیم
قدر الرجل علی قدر همته و همته علی نحو معیشته
امیر المؤمنین ع در نهج البلاغه می فریمایند: «قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَی قَدْرِ هِمَّتِه» قدر و اندازه هر کسی به اندازه دغدغه‌ایست که دارد. یعنی اگر انسانی دغدغه‌هایی کوچک دارد اندازه و منزلت وی کوچک است مثلا برای یک بچه شاید بزرگ‌ترین دغدغه و خواستش داشتن یک لباس زیبا یا یک کفش خوب باشد که البته برای یک جوان اندازه این دغدغه بسیار مضحک به نظر می رسد اما جالب این است که همین جوان خودش هم تمام دغدغه اش داشتن یک ماشین یا خانه ایده ال است او به این امر توجه نکرد که تفاوت زیادی با دوران بچگی خود نکرده است فقط نیازش بزرگ‌تر شده است. لذاست که برای کسی که اهل معناست این که تمام دغدغه زندگی کسی داشتن خانه و ماشین باشد بسیار مضحک است. چرا که او فلسفه دنیا را جمع آوری مال نمی‌داند.
معیار انتخاب مسئله عمری
اما سوال دقیق تر این است که بین این همه عالم و دانشمند که پا به عرصه حیات بشر گذاشته اند و خدمتی ارائه کرده اند و رفته اند چه چیزی را به عنوان دغدغه اصلی زندگی یا به قول استاد فلاح کدام مسئله را بعنوان مسئله عمری خویش انتخاب نموده اند. اصلا معیار یا علتی که یک مسئله برای یک انسان چه خود آگاه و چه ناخودآگاه تبدیل به مسئله واقعی زندگی او می شود چیست؟
یکی از بهترین پاسخ هایی که می شود به این سوال داد این است که چون انسان موجودی شعوری است و نمی تواند بدون شعور قدم از قدم بردارد -چه بداند و چه نداند- پس بهترین پاسخ ها را در این باب می توان از عوامل شعورساز پیدا کرد.

العالم بزمانه لا …
قطعا یکی از مهم ترین عوامل مسئله ساز، نیاز یا همان عطش زمانه‌ی آن عالم در آن عصر است که مثلا علامه امینی تمام زندگی اش را وقف اثبات حقانیت ولایت امیر مومنان ع می‌کند.
تفاوت بروجردی و خمینی
آنچه واضح است این است که عطش عصری و مصری تنها عاملی نیست که موجب شود مسئله ای اینقدر بزرگ شود تا تبدیل به مسئله عمری یک عالم و دانشمند شود چرا که در هر عصر و زمانه علماء زیادی زندگی می کردند که دغدغه های متفاوتی داشتند. به نظر می‌رسد اینجا باید پای نحوه زیست و زندگی باز شود چرا که اگر عالمی زندگی منفعلانه نسبت به رویدادهای زمان داشته باشد می شود مثلا آیت الله بروجردی ره که بزرگ‌ترین دغدغه اش حفظ تشیع است که بخاطرش خون دل‌ها خورده شده تا بدست ما برسد و اگر زیست مهاجمی داشته باشد می شود مثل امام خمینی ره که نه تنها می‌خواهد شیعه را حفظ کند برلکه می خواهد تشیع دارای قدرت اثرگذاری زیادی شود تا بتواند آ« را در جای جای کره زمین گسترش دهد.
اما دوباره سوال پیش می آید؛ آنچه موجب شکل گیری این زیست متفاوت می شود چیست؟

4 1 رای
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها